همشهری آنلاین-مرتضی کاردر: خیلی افراد در مستندها به پاسخشان میرسند و بسیاری دیگر در پژوهشها و بررسیهای آینده که شاید جستوجوگرانی در میان مخاطبان پیدا کند. در شانزدهمین جشنواره سینماحقیقت نیز کم نیستند مستندهایی که روایت تکهای از تاریخ یا یکی از شخصیتهای معاصر را عهدهدار شدهاند، ازجمله «برزخیها»، «برای پس از مرگم»، «علی مسیو»، «امینالضرب»، «عملیات دماوند» و... . در نوشته پیشرو چند اثر از سینمای مستند حضور یافته در جشنواره شانزدهم سینماحقیقت را مرور کردهایم.
وضعیت سینمای دهه۶۰
«برزخیها»، کارگردان: عارف افشار
مستند برزخیها ماجرای توقیف فیلم سینمایی «برزخیها» را محملی کرده است برای بررسی وضعیت ستارههای سینمای فارسی در سالهای پس از انقلاب اسلامی. علیالقاعده مستند باید به سراغ شخصیتهای تأثیرگذار در سیاستگذاریهای فرهنگی دهه۶۰ برود و کسانی که به هنگام ساخت فیلم و تغییر وضعیت سینما تأثیرگذار بودهاند.
از میان شخصیتهای کلیدی آن سالها ۳،۴ نفر را میتواند جلوی دوربین بنشاند: سعید مطلبی (نویسنده و کارگردان دوم برزخیها که فیلم را به سرانجام میرساند)، عبدالمجید معادیخواه (وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی)، مهدی کلهر (مدیر سازمان سینمایی).
به اینها باید محمدعلی نجفی، کارگردان مجموعه «سربداران» و یکی از اولین مدیران سینمای پس از انقلاب اسلامی را نیز اضافه کرد اما وقتی شمار دیگری از شخصیتهای کلیدی سینمای دهه۶۰، یعنی سیدمحمد خاتمی(وزیر ارشاد در دهه۶۰)، محمدعلی زم (رئیس وقت حوزه هنری)، محسن مخملباف (ستاره سینمای انقلاب اسلامی) امکان گفتوگو ندارند کارگردان چهکار میتواند بکند؟ جز اینکه به گفتوگو با شخصیتهای پیرامونی مثل محسن آرمین و فیضا... عربسرخی و محمدمهدی عبدخدایی بسنده کند؟
پرسش اینجاست که آیا واقعاً شخصیتهای تأثیرگذار سینمای دهه۶۰ و سیاستگذاری فرهنگی سالهای پس از انقلاب اسلامی همینها بودهاند؟ آیا ادامه جستوجوی کارگردان نمیتوانست او را به شخصیتهای دیگری برساند؟ طبیعی است که خیلی از تأثیرگذاران سینمای دهه۶۰ تمایلی به گفتوگو نداشته باشند اما بهنظر میرسد کارگردان میتوانست دستکم محمد بهشتی و فخرالدین انوار را جلوی دوربین بنشاند و شاید کوشش او برای دسترسی به آنها کافی نبوده است.
- فیلمهای مهم در حسرت گیشههای ۵۰ میلیاردی! | چرا نمایش فیلمها در شهرستانها کاهش یافته است؟
- آواتار ۲ در روز اول اکران ۷۲ میلیون دلار فروش کرد
- بازدید مردم از شهرک غزالی آزاد شد
طیف دیگری که کارگردان مستند برزخیها برای تصویر وضعیت دهه۶۰ و سرنوشت ستارهها به سراغ آنها رفته تهیهکنندگان سینما هستند: محمدحسین فرحبخش، ضیاء هاشمی، داریوش باباییان، عبداالله علیخانی و غلامرضا موسوی وضعیت سینمای دهه۶۰ را تبیین میکنند اما شاید بهتر بود که علاوه بر تهیهکنندگان به سراغ حامیان و طرفداران دیدگاههای گوناگون در دهه۶۰ نیز میرفت یعنی کسانی مثل فریدون جیرانی، هوشنگ گلمکانی، رسول صدرعاملی و دیگران که میتوانستند نمایندگان بهتری برای بررسی وضعیت سینمای پس از انقلاب باشند. تعیین خوبها و بدها بر اساس وضعیت امروز یکی از دامهایی است که مستندهایی از این دست بهراحتی میتوانند در آن بیفتند و کارگردان چند جا در آستانه افتادن در چنین دامی قرار میگیرد اما در لحظه آخر از آن میجهد و روایتی که بهدست میدهد مجموعاً بدون داوریهای از پیش تعیینشده است، اگرچه میتوانست بیطرفی را بیشتر رعایت کند .
ورای غبارهای نهضت مشروطه
«علی مسیو»، کارگردان: مسعود میر
«علی مسیو» حاصل جستوجوی سینمای مستند در دل تاریخ مشروطه است و بیرون کشیدن شخصیتی که هاله فراموشی، گمنامی و رازآمیزی گرد او را فراگرفته؛ شخصیتی که حتی پس از مرگ نیز به فراموشی و غربت دچار بوده و سایه ممنوعیت بر سر فرزندان او همواره سنگینی کرده است و پس از گذشت بیشتر از ۱۰۰سال انگار هنوز کسی به این باور نرسیده است که میتواند یکی از شخصیتهای تأثیرگذار مشروطه تبریز را بر صفحه سینما به تصویر بکشد.
وقتی کارگردان شخصیتی فراموششده را از دل تاریخ بیرون میآورد که عموم مخاطبان اطلاعی از او ندارند و شمار اسناد تاریخی درباره او به نسبت بسیار کمتر از شخصیتهای مشابه دیگر است، نیمی از مسیر را طی کرده؛ جذابیت موضوع آنقدر هست که تماشاگر را پای فیلم نگه دارد اما نیم دیگر مسیر بهعهده کارگردان است که بتواند گردوغبار فراموشی را از سیمای شخصیت پاک کند و تصویری روشنتر از او پیش چشم بگذارد، اما بهنظر میرسد جستوجوی سازندگان فیلم در میان اسناد و کتابها و تاریخ شفاهی فعلاً همینقدر بوده است که در فیلم به نمایش درآمده است. علی مسیو نقطه آغاز رازگشایی از شخصیت تأثیرگذار مشروطه و مکتب تبریز است و باب تازهای را برای جستوجو درباره مشروطه تبریز باز میکند.
مورد غریب آقای عین صاد
«بـرای پـس از مـرگـم»
کارگردان: عبدالرضا نعمتاللهی
کارگردانی وقتی دشوار میشود که مجموعهای از اطلاعات و حاشیههای جذاب که به مذاق تماشاگر خوش میآید فراهم است و هر کدام از آنها میتواند سرنوشت فیلم را به انحراف بکشاند اما کارگردان وقتی میتواند موفق باشد که هدف خود را گم نکند و جذابیت قصههای فرعی او را فریب ندهد. از این جهت عبدالرضا نعمتاللهی در مستند «برای پس از مرگم» بهخوبی از پس تدوین انبوه گفتوگوها و شکل دادن آنها حولمحور پرسش اصلی خود برای تصویر کردن سیمای علی صفاییحائری (عین. صاد) برآمده است. کارگردان میداند که قرار است یکبار برای همیشه شخصیت صفایی را روی پرده سینما تصویر کند و ویژگیهای شخصیتی او را بگوید و به بررسی دلایل ممنوعیت او در سالهای دهه۶۰ بپردازد.
پس به سراغ شخصیتهای گوناگونی که در حلقه دوستان و ارادتمندان او بودهاند میرود و از آنها میخواهد که هر کدام روایت خود را از علی صفایی ارائه کنند. جلسه محاکمه صفاییحائری در جامعه مدرسین نخ تسبیحی است که گفتوگوهای پراکنده را به هم متصل میکند و قبل و بعد از پرسشهای گوناگون درباره شخصیت و زندگی و حواشی پدیدآمده صفایی میآید و به طرح، تبیین و تکمیل پرسشها از زبان خود او میپردازد.
وقتی پرسشها تمام میشود فیلم هم به پایان رسیده و جزئیات فریبندهای مثل چگونگی مرگ یا دلیل سفر یا حاشیههای جذاب دیگر جایی ندارند و فیلم تمام میشود چون کارگردان کار خود را انجام داده است. حتی استفاده کارگردان از تصویرها و سخنرانیهای صفاییحائری، ازجمله سخنرانی تالار وحدت، حداقلی است و آنقدر هست که به تماشاگر در ارائه تصویر صفایی کمک کند اما فیلم را به گزیده سخنرانیها تبدیل نکند. «برای پس از مرگم» دومین فیلمی است که امسال درباره زندگی و شخصیت علی صفاییحائری ساخته میشود و جالب اینجاست که هر کدام از ۲فیلم بهرغم اشتراکها مسیر جداگانهای را طی کردهاند و هر دو در بهدست دادن تصویری روشن از زندگی و شخصیت علی صفاییحائری موفق بودهاند اما بیتردید «برای پس از مرگم» فیلم کاملتری است.