همشهری آنلاین- بهاره خسروی : از بس شیشه شکشستند و توپ پاره کردند، دست آخر به زمین میلان تبعید شدند. زمین میلان مکان فعلی مجتمع ورزشی جیحون در پازل دهم شهر تهران است. زمانی این زمین میعادگاه همه فوتبالیهای تهران بود و از دلش بزرگان زیادی به مستطیل سبز فوتبال معرفی شدند. «محمدعلی نارنجی»، دروازهبان سابق تیم راهآهن و ملیپوش تیم جوانان ایران یکی از همین بازیکنان زمین خاکی میلان بود که کلی کفش و لباس در این زمین خاکی پاره کرد تا به تیمملی و مربیگری فوتبال رسید. اما هیچوقت بچهمحلهایش را فراموش نکرد. به همین بهانه با راهاندازی تیم فوتبال شاه گلهای مرتضوی سعی کرد تا از حداقل امکانات بهترین بهره را ببرد و برای کمک به دوستان و بچهمحلها و کسانی که در دام بیماری اعتیاد گرفتار شدند، قدمی بردارد و فرصت دوباره بازگشت برایشان فراهم کند. این ماجرا بهانه شکلگیری تیم فوتبال «شاهگلهای محله مرتضوی» شد.
خواندنی های تهران را اینجا بخوانید
قرار روزهای جمعه پارک لاله
بیش از دو دهه است که تیم فوتبال شاه گلهای مرتضوی شکل گرفته و تقریباً هریک هفته در میان روزهای جمعه اعضای تیم دورهمی فوتبالی در پارک لاله دارند. «محمدعلی نارنجی»، بانی شکلگیری تیم فوتبال گل کوچک، میگوید: «از همان دوران کودکی و نوجوانی هزینههای تیم بر عهده خود اعضا بود. بچهها کم سن و سالتر که بودند، با پول توجیبیشان لباس و توپ و سایر وسایل ورزشی را میخریدند و اگر کم و کسری بود بزرگترهای تیم کمک میکردند. امروز همه آن بچهها بزرگ شدهاند و صاحب عیال و خانواده و همراه فرزندانشان برای بازی میآیند. البته گاهی با همراهی اعضا زمین یا سالنی را اجاره میکنیم. اما با توجه به گرانی هزینهها زمین، بوستان لاله رایگان است و این برای همه اعضا و حضور آنها بهصرفه است. »
به گفته نارنجی، سنگربان تیم راهآهن و ملیپوش فوتبال، همهچیز از روزهای کودکی و نوجوانی بچههای کوچه دلشاد شروع شد. او تعریف میکند: «فوتبال با دو تا آجر و یک توپ پلاستیکی شروع شد تا اینکه بزرگتر شدم و فوتبال را بهصورت حرفهای دنبال کردم و عضو تیمملی شدم، اما هرگز بچهمحلهایم را فراموش نکردم. ورزش بهترین عامل پیشگیری از هر نوع آسیب اجتماعی است. تصمیم گرفتم برای انتقال دانش و همه چیزهایی که در فوتبال حرفهای آموزش میبینیم، بازی فوتبال را با بچهمحلها کنار نگذارم. با این کار افراد بیشتری هم جذب ورزش میشدند. به همین بهانه، از کوچکترین فرصت برای آموزش استفاده میکردم. »
همه ما یک خانوادهایم
بچههای تیم شاهگلهای مرتضوی کنار هم سرد و گرم روزگار را چشیدند و درس زندگی و اخلاق را آموختند. مانند یک خانواده کنار یکدیگر هستند. در همین دورهمی فوتبالی اکثر اعضای تیم با همسران و فرزندانشان راهی بوستان لاله میشوند. آقایان فوتبال بازی و خانمها پیادهروی میکنند. البته بازیها یک هفته در میان است. یک هفته به حضور در کنار خانواده اختصاص دارد؛ البته برای افرادی که بدون همسرشان برای بازی میآیند.
کمک به کاهش آسیبهای اجتماعی، کمک به افرادی که گرفتار اعتیاد شدهاند، کمک به نیازمندان و در واقع به نحوی گرهگشایی از مشکلات خانوادگی یکی از مهمترین کارهایی است که اعضای تیم شاهگلهای مرتضوی در کنار هم با ریشسفیدی آقای نارنجی انجام میدهند. او در اینباره میگوید: «حفظ تحکیم بنیان خانواده برای همه اعضا مهم است، چراکه ریشه بسیاری از مشکلات و آسیبهای اجتماعی نبود آرامش روانی است. ما در کنار هم کامل میشویم. به همین دلیل، باید خروجی هر جمعی نتیجه مثبت و زندگیبخش داشته باشد. ما مانند خانواده نسبت به یکدیگر احساس مسئولیت داریم و در غم و شادی یکدیگر شریکیم. »
آقای نارنجی از فراهم شدن فرصت بازی برای معتادان بهبودیافته در کنار سایر اعضای تیم میگوید: «جوانهایی در محله داشتیم که متأسفانه گرفتار اعتیاد یا مشکلات مالی و بیماریهای سخت شدند. به اتفاق اعضا سعی کردیم در حد بضاعتمان کاری انجام دهیم. موفق هم بودیم. بودند کسانی که زندگی خانوادگی آنها تا مرز نابودی هم پیش رفت، به واسطه ورزش و دورهمی صمیمانه ما نجات پیدا کردند و همه چیز ختم به خیر شد.»
ترویج مرام پهلوانی و تربیت نسل ورزشکار
«حمیدرضا شگفت»، از دیگر اعضای قدیمی تیم شاه گلهای مرتضوی است که با یادی از کوچه دلشاد بازیهای فوتبال و شیشه شکستنها میگوید: «کوچه اکبری کوچهای بلند با کلی پسکوچه است. تقریباً از اواسط دهه ۵۰ بود که بازیهای ما شروع شد. آن زمان ما ساکن کوچه مدنی از فرعیهای کوچه دلشاد بودیم. یاد بچههای قدیمی بخیر! بسیاری از همبازیهای ما از جمله «غلامرضا اکبری» در زمان جنگ شهید شدند. »
یک عده به خارج از کشور مهاجرت کردند. امروز همه ما در یک محله زندگی نمیکنیم، اما به عشق یکدیگر و تازه کردن دیدارها صبحهای جمعه را خالی میگذاریم. »
شگفت به مدیریت موفق نارنجی در اداره و جمع کردن تیم اشاره میکند: «انصافاً مدیریت آقای نارنجی برای جمعکردن تیم حرف ندارد. به فکر همه بچهها و علت غیبت آنهاست. تأمین وسیله ایاب و ذهاب با همراهی بچهها و بسیاری از کارها برای آرامش تیم، مانند خرید لباس و کفش، با همدلی بچهها انجام میشود. »
حمیدرضا شگفت معتقد است که این سنت و رسم خوب ورزش کردن که در میان بچههای محله مرتضوی شکل گرفته باید حفظ شود. نه فقط نسل دیروز و امروز و بلکه بچههای دهه ۸۰ و ۹۰ باید در کنار ما سنتهای حسنه مرام پهلوانی و قهرمانی ورزش کردن را آموزش ببینند و حفظش کنند. او میگوید: «به آقای نارنجی میگویم باید فرزندان و نوههای ما به این جمع اضافه شوند. آنها باید با ورزش تربیت شوند تا جامعه پویایی داشته باشیم. »
گلکوچیک در کوچههای مجاور باب شد
«احمد عباسی»، از دیگر اعضای تیم از باب شدن بازی گل کوچک در محله مرتضوی یاد میکند: «سن و سال کمی داشتم که ساکن کوچه شهید اکبری (دلشاد) شدیم. با آقای نارنجی جمعهها در کنار دیگر بچهها فوتبال بازی میکردیم. به نسبت سنوسالی که داشتم بازی فوتبال با یک ورزشکار حرفهای که در رده باشگاهی بازی میکرد، خیلی لذتبخش بود. »
او همچنین تعریف میکند: «بعد از چند بار پا به توپ شدن پای ثابت تیم شدم. با تیم قد کشیدم و بزرگ شدم. بیش از بیست سال است هر جمعه با بچهمحلها و بسیاری از همبازیهای دوران کودکیام گلکوچک بازی میکنم. رسم جالبی که بعد از کوچه ما در کوچههای اطراف هم باب شد. اما محفل شاهگلهای مرتضوی و بچههای کوچه اکبری همچنان پابرجاست. برای من، اعضای تیم با خانوادهام هیچ تفاوتی ندارند. با برادرم و باجناقم هم در همین تیم بازی میکنیم. البته بجز خانواده ما، خیلی از اعضای تیم هم همراه خانوادهشان در تیم هستند. »
فرصت بازی برای تازهواردها
یکی از ویژگیهای تیم شاهگلهای مرتضوی باز بودن آغوش آن به روی همه علاقهمندان به ورزش است. به جز اعضای اصلی تیم که اغلب از قدیمیهای کوچه شهید اکبری هستند، بسیاری از اعضا هم به واسطه آشنایان خود جذب تیم شدهاند. «علی دستجردی» از اعضای تیم که به واسطه باجناقش، «احمد عباسی» با آقای نارنجی و تیم فوتبال آشنا شده، صمیمیت اعضا با یکدیگر را از مهمترین ویژگیهای تیم میداند و میگوید: «به نسبت اعضای اولیه تیم دیرتر به جمع اضافه شدم. اما از همان زمان ورود حس کردم سالها است همه را میشناسم. هیچ حس غریبگی نداشتم. همین صمیمیت انگیزه حضور هفتگیام شد.»