همشهری آنلاین- فواد بدری: مسجد سیدالشهدا(ع) در شهرک بستان خانه اول و آخر «داود قراکیشلو»، خواهرش «خدیجه» و خواهرزادهشان «محمد خصوصی مطلق» است. بیشترین ساعت زندگیشان را در این مکان مذهبی سر میکنند و اینجا را پاتوقی برای حل مشکلات مردم قرار دادهاند. میگویند: «همه ساکنان شهرک بستان مثل ما هستند. از این مسجد جدا نمیشوند و هر کاری که میخواهند در محله انجام دهند، در همین مسجد پیگیری میکنند. جدا از این، اگر همسایهها با همدیگر به مشکل بخورند یا حتی اگر اختلافی بین یک زوج پیش بیاید، با وساطت ریشسفیدها در همین مسجد آشتی میکنند.»
آنها برای ساخت این مسجد تلاش زیادی هم کردهاند. داود شاهد بود که اهالی ۲۰سال برای ساخت مسجد نیمهکاره محله تلاش میکنند، اما بضاعت کم مالی خانوادهها سبب میشد تا کارها با سرعت پیش نرود. اینطور بود که پیگیر تکمیل مسجد شد و با همکاری شورایاران و معتمدان محله، به سرانجام رساند. از سال۱۳۸۳ تاکنون نیز، خادم مسجد و نمازگزاران است و به این کار افتخار میکند. او با اینکه با بیماری کلیه دست و پنجه نرم میکند و دیالیز میشود، اما هیچگاه از وظایفی که برعهده گرفته کوتاهی نکرده است.
برای رفاه مردم آرام نمینشینیم
«خدیجه قراکیشلو» نهتنها برای ساکنان شهرک بستان مادری کرده و از سالها پیش پیگیر مشکلات آنهاست، بلکه ساکنان محلههای دیگر منطقه۱۹ هم از او به عنوان شیرزنی یاد میکنند که غموغصه دیگران را میخورد و تا زمانی که گره از زندگی دیگران باز نکند، آرام نمینشیند. او در کنار پیگیری برای حل مشکلات مردم، کارهای خداپسندانه زیادی هم در محله انجام داده است؛ از برپایی سفره برای نیازمندان گرفته تا تهیه و توزیع بستههای غذایی، پوشاک و لوازمالتحریر در بین خانوادههای کمبضاعت. میگوید: «ما فقط واسطهایم و کارهای اصلی را اهالی، خیّران و معتمدان محله انجام میدهند.» او پیگیری برای نصب رایگان بالابر در خانه یکی از هممحلهایها که ۳فرزند معلول دارد را لذت بخشترین کاری میداند که در این سالها انجام داده است. او فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی خود را از سن کم در محله شروع کرده و از چندی پیش پیگیری برای نصب کفپوش مناسب در زمین بازی بوستان «بستان» را در برنامههای اصلی خود قرار داده است.
«محمد خصوصی مطلق» هم پا جای پای دایی و خالهاش گذاشته و هرجا که نیاز به پیگیری برای رفاه اهالی باشد، مضایقه نمیکند. او دغدغه بزرگ خود و همسنهایش را نبود محلی مناسب برای فعالیتهای آموزشی و فرهنگی میداند و در حال پیگیری این موضوع است. مطلق عضو پایگاه بسیج مسجد سیدالشهدا(ع) هم هست و در کارهای جهادی و فعالیتهای خداپسندانه در مناطق زلزلهزده و سیلزده کرمانشاه و شهر گمیشان مازندران فعالیت زیادی کرده است.
جا پای پدر
قراکیشلوها حل مشکلات مردم را از پدرشان حاج «ابوالفتح قراکیشلو» به ارث بردهاند. او حوالی میدان شوش، خانهای بزرگ با ۱۵اتاق داشت. در هر اتاق یک خانواده اجارهنشین بودند که همگی از اقشار کمدرآمد بهحساب میآمدند. بههمین دلیل، حاج ابوالفتح به بهانههای مختلف، سفرهای از سرتاسر حیاط پهن میکرد تا همگی با همدیگر غذا بخورند. البته کارهای خیرخواهانه او و همسرش «اقدس احمدی» به این کارها محدود نمیشد و هرکاری از دستشان برمیآمد برای اهل محل انجام میدادند.
آنها ۴پسر و ۳دختر خود را جوری تربیت کردند که مثل خودشان برای آسایش دیگران تلاش کنند. دخترشان «شهناز» پرستار و در بیمارستان نجمیه مشغول بهکار شد. فعالیتهای او با دوران جنگ یکی شد و رزمندهها و جانبازان زیادی را پرستاری کرد. «شاپور» در جزیره مجنون با ترکش و موج انفجار جانباز شد و «ناصر» هم بهتبعیت از برادر بزرگتر به جبهه رفت. او هم در مریوان بهخاطر اصابت ترکش به درجه جانبازی نائل آمد و هنوز هم یادگارهای آن دوران در جسم او باقی مانده است. «معصومه» هم خانهدار است، اما هر زمان که نیاز شد، کمکحال برادرها و خواهرهایش برای رسیدگی به مشکلات و نیازهای شهری اهالی میشود. او فرزندش «محمد خصوصی مطلق» را نزد خواهر و برادرش فرستاده تا با آنها همکاری کند.
«اسماعیل» هم بهعنوان تهتغاری خانواده قراکیشلو، در این سالها بارها برای تهیه ارزاق نیازمندان، کمکحال داود و خدیجه بوده است. مادر این خانواده نیز با وجود سن زیاد، در کارهای خیر بهخصوص آشپزی برای توزیع غذا در بین خانوادههای کمبضاعت حضور چشمگیر دارد و با کمک دامادش «حسین لطفی» که همسر شهناز خانم است، غذاهای لذیذ میپزد.