با این حال، گرچه در برخی انقلابها آن گسست از رژیم گذشته آنچنان عمیق اتفاق نیفتاد اما در انقلابهایی چون انقلاب اسلامی گسست از نظم پیشین چنان بنیادین بود که امری به نام «انقلاب فرهنگی» را پس از استقرار حکومت حقیقی جمهوری اسلامی به میان آورد. با این حال، این «انقلاب فرهنگی» در متن انقلاب اسلامی مندرج بود و خود را به شکل رجوع به ارزشهای اسلامی و دینی نمودار میکرد.مطلب حاضر با استناد به اندیشههای استاد مطهری میکوشد تا تصویری فرهنگی از انقلاب اسلامی به دست دهد.
درباره علل پیدایش انقلاب اسلامی و عوامل مؤثر در وقوع آن تاکنون نظریات متعددی از سوی نظریهپردازان خارجی و تحلیلگران داخلی مطرح شده است. برخی از این نظریهها برگرفته از نظریههای کلی انقلابهای جهان است که به دلیل ماهیت منحصر به فرد انقلاب اسلامی ایران قادر به تعمیم و ربط آن با مباحث نظری یا عملی انقلاب اسلامی ایران نیست و به بسیاری از پرسشهای موجود در چرایی و علل وقوع انقلاب اسلامی ایران پاسخ نمیدهد. این نظریهها که عمدتا با پیشفرضهای معینی تدوین شده است هرکدام از منظر خاص خود به تحلیل و بررسی علل وقوع انقلاب اسلامی در ایران میپردازد.
از جمله تئوریهای معتبری که به طور واقعبینانهای به بررسی و تحلیل علل رویدادها و وقوع انقلاب اسلامی ایران میپردازد «نظریه مذهب»است. براساس این نظریه در طول تاریخ ایران به ویژه قرون اخیر و تاریخ یکصدساله ایران، مردم ایران هرجا که مذهب و دین و اعتقادات آنها در معرض خطر قرار گرفته با اتکا به تعالیم مذهبی و رهبری علما و فقهای دین در برابر همه دشمنان دین به مقابله برخاستهاند. حاکمیت تفکرات و جریانهای غیردینی و سکولار در عرصه نظام حکومتی نیمقرن پیش از وقوع انقلاب اسلامی منجر به فعال شدن جریانهای دینی و احیای اندیشه دینی در ایران شد. این جریان برای مقابله با سیاستهای ضددینی رژیم پهلوی با توجه به نفوذ و قدرت تشیع و روحانیت در ایران و پایگاه عظیم مردمی دست به مبارزه گستردهای علیه استعمار، استبداد، ظلم و مفاسد اجتماعی و سیاسی برای تحقق عدالت و برقراری حکومت اسلامی زد.
استاد مطهری در پاسخ به سؤال، علل و عوامل وقوع انقلاب اسلامی ایران، در یک بررسی تاریخ ریشه و عامل اصلی انقلاب را تصادم جریانها و سیاستهای ضددینی نیم قرناخیربا روح اسلامی جامعه ایران بر میشمارد. وی مینویسد: «ریشه این نهضت را در جریانهای نیمقرن اخیر کشور از نظر تصادم آن جریانها با روح اسلامی این جامعه باید جستوجو کرد. در نیم قرن اخیر، جریانهایی رخ داده که ضد اهداف عالیه اسلامی و در جهت مخالفت آرمانهای مصلحان صدساله اخیر بوده و هست و طبعا نمیتوانسته برای همیشه از طرف جامعه ما بدون عکسالعمل بماند.»
استاد مطهری، جریانهایی را که در مقابله با روح اسلامی جامعه ایران به رویارویی با جامعه ایران پرداختند در استبداد خشن رژیم پهلوی و سلب هرنوع آزادی، نفوذ استعمار نوین در ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و همچنین دور نگهداشتن دین از سیاست با هدف بیرون راندن دین از صحنه سیاست و اجتماع، میداند. وی همچنین عوامل دیگری را در رهیافت تاریخی خود در جریان مقابله و تصادم با روح اسلامی جامعه ایران حائز توجه میداند؛ کوشش برای بازگرداندن فرهنگ جامعه ایران به دوران ایران باستان و باستانگرایی افراطی با هدف تضعیف شعائر اصیل اسلامی، سیاستهای ضددینی رژیم پهلوی در تحریف میراث گرانقدر فرهنگ اسلامی و اشاعه بدعتها و رواج تفکرات الحادی کمونیستی، تسلط عناصر غیرمسلمان در هیئت حاکمه و دستگاههای دولتی، نقض آشکار قوانین اسلامی، سلطه بیگانگان بر شئونات مختلف جامعه و تحقیر مردم مسلمان ایران، کشتار بیرحمانه مردم، تبعیض و ناعدالتیهای آشکار و نابرابریهای اقتصادی از جمله دیگر عواملیاند که استاد شهید به آنها اشاره کرده است.
استاد مطهری در کنار این عوامل و سیاستهای دینستیزانه رژیم پهلوی معتقد است که جریانهایی که منجر به فاش شدن چهرههای دروغین تبلیغات دنیای لیبرال غربی و دنیای سوسیالیست شرقی شد، امید طبقات روشنفکر جامعه ایران را مبدل به یأس کرد و به موازات آشکار شدن ماهیت تفکر وابسته به دو قطب شرق و غرب، به همت محققان، گویندگان و نویسندگان مسلمان چهره جذاب اسلام راستین به نسل معاصر معرفی شد و با جریحهدار شدن وجدان مذهبی جامعه ایران و آشنایی روزافزون جامعه با تعالیم اسلام زمینه برای وقوع انقلاب اسلامی بیش از پیش مساعد شد.
شهید استاد مطهری، سرخوردگی جامعه از فرهنگ و تفکر غربی و شرقی و بازگشت به تفکر دینی را که ریشه در تاریخ مردم مسلمان ایران دارد عامل مهمی در گرایش مردم بهویژه طبقه جوان به اسلام میداند. ایشان این موضوع را چنین ارزیابی میکند؛ «روحانیت آگاه و شجاع و مبارز ایران که از ناهنجاریهای گذشته رنج میبرد و در پی فرصتی مناسب برای به پا خاستن بود، در این شرایط به پاخاست و نسل به ستوه آمده از ناهنجاریهای 50ساله و سرخورده از غرب مآبی و شرقگرایی و آشنا با تعالیم نجات بخش اسلام، با تمام وجود و هستی خود، ندای روحانیت را لبیک گفت و از چنین ریشههایی بود که نهضتاسلامی ایران مایه گرفت.»
در بررسی نظریه انقلاب از دیدگاه استاد مطهری وی برای ارائه تعریفی از انقلاب، انقلاب را طغیان و عصیان مردم یک ناحیه و یا یک سرزمین علیه نظم حاکم موجود برای ایجاد نظمی مطلوب تعریف میکند و براساس نوع نگرشها، اندیشهها و مکاتب مختلف، معتقد است عوامل موثر و سببساز انقلابها، ناشی از عوامل اقتصادی،سیاسی و اعتقادی است.
شهید استاد مطهری براساس عوامل موثر در پیدایش انقلابها، انقلابها را به 3 دسته تقسیم میکند.
دسته اول انقلابهایی که دارای ماهیت اقتصادی هستند. در این نوع انقلابها که انقلاب محرومین علیه برخورداران است، آرمان نهایی، دستیابی به یک جامعه بیطبقه یعنی جامعهای است که در آن مساوات اقتصادی تحقق یابد.
به عقیده استاد مطهری تمامی نارضایتیها، خشمها و آرمانها، در این نوع انقلابها به یک آرمان منتهی میشود و آن محرومیت و رفع آن است. نوع دیگر انقلابها، انقلابهایی هستند که استقرار یک جامعه مبتنی بر آزادی و حقوق انسانها را به عنوان آرمان نهایی برگزیدهاند. این نوع «انقلاب» خصلتهای انسانی محض و آزادیخواهی را در پی دارد. نوع سوم، انقلابهایی هستند که ماهیت اعتقادی دارند و به اصطلاح انقلاب ایدئولوژیک هستند.
به نظر استاد مطهری در این تحول، مردمی که به یک مکتب اعتقاد و ایمان دارند و به ارزشهای آن وابستهاند، هنگامی که مکتب خود را در معرض خطر و آسیب میبینند، دست به قیام میزنند.
بنابراین در اینگونه انقلابها اصل بر تربیت انسانهای الهی و تاسیس یک جامعه ارزشی مبتنی بر آرمانهای عالی انقلاب است. از اینرو در این نوع انقلابها تنها تامین معاش دنیوی و آسایش عمومی ملاک نیست بلکه هدف اصلی، وصول به یک وضعیت متعالی است.
در تبیین نظریه انقلاب، استاد شهید آیتالله مطهری معتقد است که انقلاب ما تک عاملی یا ناشی از یک عامل نیست بلکه در وقوع انقلاب، هر سه عامل «اقتصادی»، «آزادیخواهی» و «اعتقادی و معنویت» سهم دارند.
بر اساس این تحلیل میتوانیم بگوییم که انقلاب صدر اسلام در همان حال که انقلابی مذهبی و اسلامی بود، انقلابی سیاسی نیز بود و همچنین میتوان آن را انقلاب اقتصادی و مادی هم به حساب آورد زیرا، حریت و آزادگی، عدالت، عدم تبعیضهای اجتماعی و شکافهای طبقاتی در متن تعالیم اسلامی قرار داشت. بنابراین انقلاب اسلامی ایران، به عنوان حرکتی نشأت گرفته از متن انقلاب صدر اسلام، پدیدهای است که در آن عوامل سه گانه اعتقادی، سیاسی و اقتصادی دخالت دارند. وی رمز موفقیت انقلاب اسلامی را در این نکته میداند که نه تنها انقلاب بر عامل معنویت استوار است بلکه دو عامل دیگر سیاسی و اقتصادی را نیز با اسلامی کردن آن دو ، در خود به همراه دارد.
با این وجود، به نظر استاد مطهری، ایدئولوژی به عنوان محرک در تحول انقلابی عامل
تعیین کنندهای در پیدایش انقلاب اسلامی به شمار میرود؛ زیرا مکتب اسلام صرفا در معنویت و رواج مناسک مذهبی، عبادات و آداب شرعی خلاصه نمیشود بلکه اسلام مکتبی جامع است که با برخورداری از طرح کاملی برای زندگی بشر، تضمین کننده عدالت، صلح، امنیت، آزادی و مبارزه با تبعیضهای طبقاتی و ارتقای معنویت را در تعالیم خود دارد. در واقع استاد مطهری در تبیین دیدگاه خود به مسئله رهبری و اهداف انقلاب اشاره میکند.
او حضرت امام خمینی(ره) را یک شخصیت دین آشنا، فقیه و صاحب نظر در اسلام که رمز موفقیتش مبارزه بر مبنای مفاهیم اسلامی و مخالفت جدی و دامنهدار با مسئله جدایی دین از سیاست است، میداند. وی اهداف انقلاب را اسلام و ارزشهای آن برمیشمارد و معتقد است که بازگشت به اسلام راستین و از میان بردن بدعتها، تحول بنیادین در اوضاع زندگی مردم و اصلاحات اساسی و آشکار در جهت بهبود زندگی مردم، اصلاح روابط اجتماعی، گرفتن حق مظلوم از ظالم، مبارزه با ستمگران و احیای احکام دینی، از اهداف نهضتهای اسلامی و انقلاب اسلامی ایران است.