در این میان ادبیات داستانی، ازشاخههای ادبی مؤثری است که هم از وقوع انقلاب تأثیر میگیرد و هم بر زیر ساختهای رفتاری افراد اجتماع تأثیر میگذارد. با این حال اگر قرار باشد موضوع ادبیات داستانی انقلاب اسلامی ایران را در سالهای اولیه وقوع انقلاب و سالهای بعد از آن دنبال کنیم ابتدا باید تعریفی از این موضوع بخصوص داشته باشیم.
صاحبنظران عرصه ادبیات داستانی معاصر ایران، برای موضوع ادبیات داستانی انقلاب، تعاریف بیشماری ارائه کردهاند که از میان آنها میتوان با یک جمعبندی به سراغ موضوع رفت. اول اینکه باید این سؤال را مطرح کنیم که منظور از ادبیات داستانی انقلاب چیست؟ طبعاً باید ابتدا در این نکته به توافق برسیم، بعد سراغ بقیه بحث برویم.
تعریف ابتدایی از ادبیات انقلاب میتواند این باشد که هر داستانی که موضوع اصلی آن مخالفت و مبارزه با رژیمهای فاسد گذشته حاکم بر کشور بوده، ادبیات انقلاب است. در این تعریف دیگر اعتقادات چپ، راست، مذهبی و غیرمذهبی، محلی از اعراب نخواهد داشت اما با این گستردگی، بحث علمی نخواهد شد.
در این صورت میتوان از دوران مشروطه به بعد، داستانهایی را پیدا کرد که در آنها مخالفت و مبارزه با رژیم قاجار و رضاخان و محمدرضا پهلوی مطرح است اما هرچه تعریف را خاصتر و بستهتر کنیم میتوان بحثهای علمیتری را مطرح کرد. محمدرضا سرشار، نویسنده و منتقد در عرصه ادبیات داستانی معاصر در تعریف ادبیات داستانی انقلاب معتقد است: «ادبیات داستانی انقلاب، ادبیاتی است که مسائل انقلاب اسلامی را بهعنوان موضوع اصلی و محوری خود مطرح کرده باشد.
با توجه به سابقه مبارزات گروهها و شخصیتهای اسلامی در این راه، این داستانها میتواند از زمان شیخ فضلالله نوری شروع شود و به شهید مدرس و بعد فدائیان اسلام و قیام پانزده خرداد 1342 و هیئتهای موتلفه و دیگر گروهها و اشخاص مبارز اسلامی مانند حضرت امام خمینی (ره) ، آیتالله سعیدی، آیتالله غفاری و مانند آنها برسد. اوج این موضوع سال 1356 و نهضت اسلامی به رهبری حضرت امام (ره) و نهایتاً پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 است.»
او میگوید: «مسائل بعد از انقلاب خیلی گسترده است؛ تحرکات داخلی تجزیه طلبانه، جنگ با دشمن خارجی، کارشکنیها و خرابکاریهای مخالفان... . بعد باید آثاری را که در این زمینه نوشته شده شناسایی، دستهبندی و تجزیه و تحلیل کرد تا ببینیم کارنامه نویسندگان ما در این عرصه، چه وضعیتی دارد که البته در اینباره حتماً باید مقایسهای هم قضاوت کرد. من در ذهنم میخواستم ببینم حالا ما اگر مثلاً راجع به انقلاب کم نوشتهایم، کشورهای دیگر راجع به انقلاب خود چقدر نوشتهاند. خیلی نتوانستم به نتیجه برسم. اگر دیگران در این زمینه اطلاعاتی دارند بگویند. مثلاً بینوایان ویکتور هوگو اشارهای دارد به درگیریهای انقلاب فرانسه. یک کار بزرگ که روسها درباره انقلاب بلشویکی 1917 خود کردهاند، گذر از رنجها، رمان 3جلدی نوشته الکس تولستوی است.»
سرشار معتقد است: «اولین رمان که درباره انقلاب اسلامی برای بزرگسالان نوشته شده است «زندهباد مرگ» ناصر ایرانی از انتشارات سروش است؛ رمانی حجیم که من قبلاً آن را نقد کردهام و در کتاب «منظری از ادبیات داستانی پس از انقلاب» چاپ شده است.این کار ،رمانی روشنفکری است. البته پیش از این اثر، شاهد «لحظههای انقلاب» از محمود گلابدرهای هستیم. اما این کتاب در حیطه رمان نمیگنجد. هرچند دور از داستان هم نیست. چون یک شخصیت محوری دارد که خود گلابدرهای است.البته کاملاً خاطرهگونه است، اما با نثر ادبی نوشته شده است از همین نویسنده «وال» هم هست که انقلاب زمینهاش است.»
در مرور داستانهایی با موضوع انقلاب اسلامی به آثار متعددی بر میخوریم که از میان آنها میتوان به داستان «خداحافظ برادر» نوشته محمدرضا سرشار اشاره کرد. این داستان اول بهصورت پاورقی در مجله اطلاعات هفتگی سال 1361 چاپ شد. بعدتر در مجموعهای به همین نام منتشر شد. بعداز آن هم به شکل مستقل و یک کتاب جیبی کوچک توسط انتشارات کیهان چاپ شد. در این زمینه کتاب داستانی «سیاه چمن» نوشته امیرحسین فردی هم قابل توجه است. داستان این کتاب در یک روستا (در استان کرمان) میگذرد. اهالی این روستا در جریان انقلاب نیستند. آنها تازه چند ماه از انقلاب گذشته میفهمند که چه شده است. آنان نقشی در انقلاب ندارند و داستان اثر مقطعی از انقلاب را در زندگی روستایی در یک گوشه از کشور بیان میکند.
کتاب دیگر در این زمینه، «حوض سلطون» نوشته محسن مخملباف است که وقایع آن در قبل از انقلاب میگذرد، اما از ابتدا تا انتها، مبارزات و مجاهدات زیرزمینی یک فرد متشرع علیه رژیم را روایت میکند و کاری خواندنی است.
«اسیر زمان» نوشته اسماعیل فصیح هم در دهه 70 نوشته شده است و مثل سایر آثار فصیح، پیرنگ پلیسی، جنایی دارد و پر از حرکت و ماجراست؛ البته نویسنده سعی کرده آن را منصفانه بنویسد.
«آتش بدون دود» رمان مفصل 7 جلدی نادر ابراهیمی هم اثری در همین زمینه است. او قبل از انقلاب همین داستان را با تفاوتهایی محتوایی در 2 جلد نوشته بود. بعد از انقلاب آن را ادامه داد و به 7 جلد رساند که نزدیک به 3 هزار صفحه است؛ به لحاظ نثر، شسته رفته و از نظر ساختار هم منسجم است. در ادامه این فهرست رمان حجیم «رازهای سرزمین من» قرار دارد که حدوداً هزار و 200 صفحه است. وقایعش از چند سال پیش از انقلاب آغاز میشود و تا پیروزی انقلاب و کمی بعد از آن هم میرسد.
بعضی داستانهای دیگر هم هست که زمینه اصلیشان مبارزه علیه رژیم پهلوی است؛ مثل «آواز کشتگان» و «بعد از عروسی چه گذشت؟» که ارتباطی با انقلاب اسلامی ندارد.
داستان «آتش از آتش» از جمال میرصادقی هم در این حوزه میگنجد. این داستان بهخود انقلاب ارتباط چندانی ندارد و به درگیری چند مبارز رژیم پهلوی و مشکلات آنها با ساواک میپردازد.رمان «سالهای بنفش» نوشته ابراهیم حسنبیگی هم از آثار منتشره در سالهای اخیر با موضوع انقلاب اسلامی است.
ابراهیم حسنبیگی راجع به ادبیات داستانی انقلاب اسلامی میگوید: موضوعات داستانی در حوزه ادبیات بزرگسال، رمانهایی است که بیشتر موضوعات آنها به انقلاب اسلامی و ادبیات دفاع مقدس مربوط میشود. در حوزه ادبیات کودک و نوجوان، بیشتر تلاش من، کتابهایی است که به موضوعات دینی و شخصیتها و حوادث و وقایع دینی مربوط میشود. بعد از انقلاب عموم نویسندگان که به نوعی نویسندگان ارزشی نسل انقلاب هستند، بهدنبال طرح موضوعاتی در آثار خودشان بودند که بتوانند به حوزه فرهنگی و اجتماعی دینی جمهوری اسلامی کمک کنند؛ بهخصوص در حوزه ادبیات دفاع مقدس، چه در
8 سال دفاع مقدس، چه در سالهای بعد از اتمام جنگ، نویسندگان ارزشی که دغدغه نوشتن موضوعات ارزشی را بهعنوان یک دغدغه درونی داشتند دست از قلم و نوشتن نکشیدند.
همچنین محمدرضا بایرامی از داستان نویسان فعال در سالهای اخیر در این زمینه معتقد است: «من تاکنون اثر قابل توجهی در حوزه ادبیات داستانی انقلاب اسلامی ندیدهام که نظرم را تماماً جلب کند.» وی در پاسخ به این سؤال که چرا خودتان در اینباره آغازگر نبودهاید، گفت: «اینکه من چرا کارهای بیشتری در زمینه انقلاب انجام ندادهام به شرایط شخصیام مربوط میشود. ببینید واقعاً یک نویسنده شرایط محدودی دارد ضمن اینکه شرایط برای نویسندهها در جامعه ما مناسب و قابلقبول نیست. در این اوضاع بیرحم و غریب اقتصادی هر کسی باید بار زندگی خودش را به دوش بکشد. در واقع کار اصلی و بزرگترین کاری که میتواند انجام دهد همین کار است.»
بایرامی، نویسنده رمان موفق «پل معلق» (در حوزه ادبیات داستانی دفاع مقدس) معتقد است: «نوشتن امثال من یک کار حاشیهای است در کنار چنین کاری (تامین هزینههای زندگی) و نهایتاً هم باعث میشود که از هر دو باز بمانیم. یعنی باعث میشود نویسنده 100درصد نباشیم و همین که بهطور کامل نتوانیم به زندگیمان برسیم. فکر میکنم من هم چون در این شرایط زندگی میکنم در واقع نتوانستم در این عرصهها به درستی کار کنم. بعد هم باید ببینیم فعالیت در این عرصهها دغدغه چه کسی است؛ نویسنده، مردم یا مسئولان؟ در واقع هر کدام از اینها قابل بررسی است. باید ببینیم کدامشان راست میگویند.
اگر مسئولان دغدغهای دارند باید ببینیم درست است یا نه. باید توجه داشت که آیا مردم دغدغهای دارند یا نه. اگر مردم حساسیت ندارند باید دید چه کردهایم که باعث شده که کسی دوست نداشته باشد حتی در این عرصهها داستان بخواند. این مسئله در عرصهای مثل ادبیات انقلاب یک واقعیت است. در حوزهای مثل دفاع مقدس خیلیها دوست ندارند شاهد اثری باشند یا بعضی حتی حاضر نیستند که مخاطب آن باشند. اینگونه است که کاری انجام نشده یا اگر شده اغلب ضعیف بوده. بهنظر میآید دغدغه خیلیها که حتی مدعی هستند، در این زمینه جدی نیست.»
در این میان امیرحسین فردی، مدیر کارگاه قصه و رمان واحد ادبیات حوزه هنری که امسال مسئولیت برگزاری دومین دوره جشنواره داستان انقلاب را بهعهده دارد، میگوید:«ادبیات داستانی منتسب به انقلاب متأسفانه رشد زیادی نداشته و بهشدت تحتتأثیر ادبیات داستانی جنگ قرار گرفته است. با اینکه بهنظر من جنگ و کلاً مقوله دفاع مقدس به خاطر حفظ انقلاب اسلامی اتفاق افتاد و سیاست دشمنان دقیقاً شکست دادن انقلاب بود اما در این میان وقتی کل روند داستاننویسی را ارزیابی میکنیم دیده میشود که جنگ که خود معلول بود مورد توجه قرار گرفته است اما علت اصلی که انقلاب است فراموش شده است.»