از چهارراه ولی‌عصر که به سمت میدان انقلاب حرکت کنید، اگر از کنار بساط دستفروش‌های کتاب سرسری رد نشوید، عناوین جدیدی به چشمتان می‌خورد که حتی برای بازگو کردن اسم این کتاب‌ها، آدم خجالت می‌کشد!

به گزارش همشهری آنلاین، زمانی که از چهار راه ولیعصر (عج) به سمت میدان انقلاب حرکت می‌کنیم دستفروش‌هایی را می‌بینیم که بساط کرده‌اند و کتاب می‌فروشند.

وقتی آدم از نام بردن عنوان کتابی شرمش می‌آید!

کتاب‌ها بعضاً دسته دو (کهنه) یا غیرمجاز هستند و با قیمت‌های پایین‌تری به فروش می‌رسند. اگر کمی دقت داشته باشیم و از کنار بساط این دستفروش‌ها سرسری رد نشویم، عناوین جدیدی به چشم می‌خورد که حتی برای بازگو کردن اسم این کتاب‌ها آدم خجالت می‌کشد.

کتاب‌های پوچ و سطحی

دیروز از کنار دستفروشی در نزدیکی سَر در دانشگاه تهران گذر می‌کردم که عناوین مبتذلی از میان کتاب‌هایی که درون پلاستیک روی زمین چیده شده بود، چشمانم را دزدید. کتاب‌ها را ورق زدم و محتوایش را خواندم. همانطور که از عناوینشان حدس می‌زدم، کتاب‌های سطحی و پوچی بودند. البته هیچ‌کدام از این کتاب‌ها شناسنامه نداشتند و حتی اسم نشری هم وجود نداشت، اما اسم نویسنده، مترجم و ویراستار درج شده بود که قطعاً این نام‌ها، نام‌های جعلی بوده و فقط برای حفظ ظاهر این کار صورت گرفته است.

کتاب‌هایی با محتوای جنسی در بازار انقلاب حکمرانی می‌کند

از میان کتاب‌های بالا سه کتاب را برداشتم و کمی تورق کردم. کتاب «مکر زنان» همانطور که از اسمش پیداست، داستان‌های جنسی دارد. البته در بعضی از داستان‌ها نیز موضوعاتی از آموزه‌های دین اسلام با بن‌مایه جنسی استفاده کرده بود. طوری که در داستانی زنی مردی را به خانه خود راه می‌دهد و مرد از زن می‌پرسد: تو چرا به این خوبی مهمان‌دار هستی؟ زن پاسخ می‌دهد که از پیامبر اسلام فرا گرفته‌ایم و این ۲ فرد به داستان خود ادامه می‌دهند.


شما در حال خوانش یک داستان از کتاب مکر زنان هستید

فروش راحت آثار مبتذل در میدان انقلاب

این کتاب‌ها علاوه بر محتواهای پوچی که دارند به سمت شکسته‌نویسی سوق پیدا کرده‌اند. وقتی این کتاب را برداشتم، فروشنده با کمی استرس، اما با قوت آمد در کنار من ایستاد. خیال می‌کرد مأمور هستم و کمی عجز و ناله کرد.

چند دقیقه‌ای ماندم و چند کتاب دیگر را هم دیدم. در تمام لحظات وی از سختی‌های زندگی خود برای من تعریف می‌کرد و می‌گفت هر کتابی را که تو بگویی جمع می‌کنم. البته من به او گفتم که مأمور نیستم، اما باور نکرد.

در همین حین کتابی را که در ادامه می‌بینید، برداشتم؛ کتابی با موضوع روانشناسی اما با بن‌مایه لذت‌گرایانه که در بساط‌های دیگر نیز این اثر را با چاپ‌های مختلف دیده‌ام. این یعنی با یک اثر پرفروش پیاده‌رویی روبه‌رو هستیم.

ای کاش فقط آثار جنسی به فروش می‌رسید؟

البته در همین بساط مجموعه‌ای از کتاب‌های انحرافی چون آموزش دعانویسی، باطل کردن سحر و طلسمات و علوم غریبه نیز به راحتی به فروش می‌رسید.

«خیابان انقلاب» به انقلاب جنسی تبدیل شد

مجموعه‌ای از کتاب‌هایی نیز وجود داشت که عکسی از یک مرد با ریش سفید در شکل‌ها و شمایل مختلف وجود داشت که همین باعث جذب من شد. کتاب‌هایش را برداشتم؛ کتاب‌هایی که نام نویسنده‌اش «اشو» است. اشو همواره بر ارزش مراقبه، ذهن آگاهی، عشق، جشن، شهامت، خلاقیت و شادی باکیفیت تأکید می‌کند و باور دارد به سبب سیستم‌های اعتقادی، باورهای مذهبی و جامعه‌پذیری سرکوب شده‌اند. فردی که حتی آمریکا نیز نتوانست عقایدش را تحمل کند و در سال ۱۹۹۰ میلادی اخراجش کرد، اما کتاب‌هایش به راحتی در راسته خیابان انقلاب به فروش می‌رسد.

در ابتدای این کتاب این‌گونه آمده است که نشان از تفکر جنسی این نویسنده است:

کمی جلوتر با یک دستفروش دیگر مواجه می‌شوم. این دستفروش دیگر روی زمین کتاب‌ها را نچیده است، بلکه روی میز مرتب چیده است. با نگاهی سرسری ۲ کتاب که عنوان‌های «سکس» روی جلدشان چاپ شده به چشمانم خورد. یکی از کتاب‌ها که در ادامه فهرست و جلدش را خواهیم دید، نشان‌دهنده نگاه جنسی‌ نسبت به زن است که این مبانی اصلاً در ایران به عنوان کشوری اسلام وجود ندارد، بلکه در کشورهای غربی می‌شود چنین چیزهایی را دنبال کرد. جالب است که این فروشنده که جوان است حتی آن نگرانی‌هایی را که فروشنده قبلی داشت، ندارد و من به راحتی از کتاب‌ها عکس گرفتم.

چرت و پرت و قالب کردنش به عنوان شعر نو

روبه‌روی فروشگاه «به‌نشر» نیز یک پسر جوان کتاب‌هایی را روی میز خود چیده است. کتابی را که نامش «خفگی در دهانه واژن» است برمی‌دارم. اسم نویسنده‌اش «مزدک نظافت» است؛ اسمی که من یقین دارم جعلی است و کتابی که مثلاً در قالب شعر نو است. نویسنده در بخش اول این کتاب ریشه همه مشکلات را دین می‌داند و عقاید انحرافی و سکولارش را در قالب شعر نو بیان می‌کند.


شما در حال خوانش بخشی از کتاب «خفگی در دهانه واژن» هستید

راسته انقلاب این بود، وای به حال پستوهایش

همه این‌ کتاب‌ها فقط با یک گشت و گذار کوتاه، آن هم تنها در راسته خیابان انقلاب و بازدید از سه دستفروش به دست آمد. این در صورتی است که در خیابان انقلاب هزاران دستفروش و کتابفروشی وجود دارد که دارند محتواهایی شاید بدتر از این به دست مخاطب می‌رسانند.

البته این کتاب‌ها در راسته خیابان انقلاب است و در پستوهای این خیابان تاریخی نیز کتاب‌هایی ممنوعه‌تر از این آثار مبتذل به چاپ و فروش می‌رسد. مسئولان مربوطه آیا بیدارند؟

منبع: فارس