به گزارش همشهری آنلاین، به گفته افرادی که به او نزدیک بودند، مازیبوکو دارای اسناد شناسایی بود که تاریخ تولد او را در ۱۱ مه ۱۸۹۴ تأیید می کرد. او در مزرعه ذرت بزرگ شد و هرگز به مدرسه نرفت. او نمی توانست بخواند و بنویسد.
مازیبوکو بزرگترین فرزند از ۱۲بچه ای بود که ۳ تا از کوچکترین خواهر و برادرهای او هنوز زنده هستند.
او در مصاحبه ای درباره دوران کودکی خود گفت: «ما در مزارع خیلی خوب زندگی می کردیم. من سالم بزرگ شدم و بیشتر شیر تازه و اسفناج وحشی می خوردم. الان غذای مدرن میخورم. من به آن عادت کرده ام اما دلم برای غذایی که با آن بزرگ شده ام تنگ شده است.»
فرزندان یوهانا مازیبوکو
مازیبوکو با وجود اینکه تاریخ دقیق ازدواجش را به خاطر نمیآورد، گفت که با یک مرد بزرگتر که گاو داشت ازدواج کرده بود و کره درست میکرد. او زندگی شادی با آن مرد داشت.
این زوج ۷ فرزند داشتند که ۲ نفرشان هنوز زنده هستند. او بیش از ۵۰ نوه و نتیجه دارد.
احساس او نسبت به عمری طولانیاش
چند هفته قبل از مرگ، یوهانا به بیمارستان منتقل شد و به دلیل سکته مغزی تحت درمان قرار گرفت. بعد از ۲ هفته مرخص شد و ۳ روز بعد در منزل فوت کرد.
در سال گذشته میلادی، در تولد ۱۲۸ سالگیاش، به مصاحبهکننده ای گفت: «از اینکه چرا بعد از سالها هنوز اینجا هستم، شگفتزده ام. چرا من هنوز اینجا هستم؟ اطرافیانم در حال مرگ هستند.»
نیازی به گفتن نیست که یوهانا مازیبوکو زندگی قابل توجهی داشته و در جریان رویدادهای مهم تاریخی حضور داشته است. خاطره پیرترین زن جهان مطمئناً در طول نسل های بسیاری که از خود به جای گذاشته زنده خواهد ماند.