دستغیب می‌گوید: «هفت‌سین اثر هنری ایرانی‌هاست». با او درباره آیین نوروز و فرهنگ این عید باستانی از جنبه‌های مختلف -و نه صرفاً فلسفی و ادبی- صحبت کرده‌ایم.

همشهری آنلاین- فرشاد شیرزادی: عبدالعلی دستغیب جزو چهره‌های ماندگار ادبیات و فلسفه ایران است. هرگاه درباره موضوعی ایراد سخن می‌کند، حرف‌هایش تأمل‌برانگیز است و مخاطب را به تفکر وامی‌دارد. او درباره نوروز می‌گوید: «هفت‌سین اثر هنری ایرانی‌هاست. ایرانی‌ها میان ملل مختلف جهان، ذوقشان زبانزد خاص و عام است.» او ایرانی‌ها را دارای هنری می‌داند که با آن سخن عادی روزمره‌شان را بیان می‌کنند: «شعر»! که قدمتی چندین هزار ساله دارد. دستغیب ضمن واکاوی فرهنگ نوروز به عنوان کتاب ذوقی برای ایرانی‌ها و تعطیلات نوروز کتاب «جوهی» را پیشنهاد می‌کند.

مترجم بخشی از آثار نیچه در ایران درباره آیین نوروز این‌گونه سخن گفت:

انگلیس‌ها صبورند، آلمان‌ها قدرتمندند و ایرانی‌ها خوش ذوق

ایرانی‌ها که نوروز را گرامی می‌دارند، فرهنگشان چه تفاوتی با دیگر ملل دارد؟

معمولاً تعطیلات نوروز ۱۵ تا ۲۰ روز طول می‌کشد. البته رسماً یک هفته است اما عملاً ما ایرانی‌ها چیزی قریب به ۲۰ روز در تعطیلات به سر می‌بریم و آن را کش می‌دهیم. به نوعی خودمان خودمان را تعطیل می‌کنیم. از این لحاظ من فکر می‌کنم که ایرانی‌ها بین همه ملل تاریخی دنیا منحصر به فردند. می‌دانید که هر جامعه و هر ملتی به معنای امروزی‌اش ویژگی‌های در خور توجه و تحسین دارد که با همان خصلت‌ها می‌توان آنها را تعریف کرد. مثلاً انگلیسی‌ها ثبات قدم و ایستادگی و صبر و حوصله دارند. آنها به گونه‌ای تربیت شده‌اند و رشد یافته‌اند که آنی تصمیم نمی‌گیرند، به ویژه برای مسایل سیاسی و اجتماعی. آنها صبورانه و با احتیاط دست به هر کاری می‌زنند. این برای انگلیسی‌ها چه در کشور خودشان و چه در کلونی‌هایی که جاهای دیگر دارند، صدق می‌کنند. آلمانی‌ها اگر بخواهند دست به کار شوند، خیلی جدی و با قدرت دست به آن کار می‌زنند. اراده به قدرت که نیچه از آن یاد می‌کند، یکی از خصوصیات آلمانی‌هاست. آنها به قدرت فرد و دولت اهمیت می‌دهند و هنوز هم پس از آن همه وقایع و گذر تاریخ از فراز و فرودهای فراوان، این خصلت را نگاه داشته‌اند. به نظرم ما مردم ایران

از دیگر جوامع و ملت‌ها با ذوق‌تریم.

از راست به چپ: عبدالعلی دستغیب، سیمین دانشور و جلال آل احمد- ۱۳۴۶- شیراز

زبان ایرانی‌ها ترکیبی است

همین امروز با یکی از دوستانم صحبت می‌کردم و به ایشان می‌گفتم که  ایرانی‌ها در عین حال که زبانشان زبانی ترکیبی است، محسناتی دارند که در زبان هیچ قومی یافت نمی‌شود. از این زبان و واژگانش با اهداف گوناگون، احساساتشان را بیان می‌کنند. مثالی می‌زنم تا موضوع روشن‌تر شود: برای یک فعل وجود داشتن دو واژه «است» و «هست» داریم اما مثلاً انگلیسی‌ها برای این دو واژه یک کلمه دارند. در آلمانی هم چنین است. در یویانی هم به همچنین. اما ایرانی‌ها درباره مهم‌ترین مسایل زندگی‌شان یعنی هستی دو واژه دارند. مثلاً ما می‌گوییم «آسمان آبی است». یعنی آبی بودن را به آسمان الصاق می‌کنیم و پیوند می‌دهیم. اما در عین حال می‌گوییم «خدا هست». اما در این جمله چیزی را به چیز دیگری الصاق نمی‌کنیم. در واقع جمله دوم صرفاً یک تأکید است. یکی از مزایای زبان فارسی این است که لغات عربی را هم فارسی کرده است. یعنی وقتی شما لغات عربی را در کلیات سعدی، دیوان حافظ، مثنوی معنوی مولوی یا دیوان شمس و تاریخ بیهقی می‌خوانید کاملاً فارسی شده است. مثلاً «صحبت» در زبان عربی به معنای همنشینی است. اما ما می‌گوییم «با هم صحبت کنیم.» یعنی با هم گفت‌وگو کنیم.

بنابراین با ورود واژگان ما مزیت‌های دیگری به زبان فارسی می‌افزاییم و آن این است که زبان فارسی به فرض لغات عربی را هم در اختیار دارد و می‌تواند لغات این زبان را هم تصرف کند و مردم فارسی زبان از آن لغات مفاهیم تازه‌ای بسازند. به این دلیل ساده بود که گفتم ملت ایران ملت با ذوقی است. کدام ملت است که بتواند این نقش و نگارهای زیبای قالی و خانه‌های مزین به نقوش، کاشی‌کاری، مینیاتور و قالیبافی را با هم داشته باشد.

لنگه ایرانی‌ها را پیدا نمی‌کنید؛ از پوست هندوانه هم مربا می‌سازند!

قدری درباره سنن نوروز برایمان بگویید. این سنت‌ها از نگاه فلسفی شما چگونه است؟

به طور تصادفی و اجمال به یکی از سنن نوروز می‌پردازم که آن خوردن شیرینی است. بچه‌ها هم به آن خیلی علاقه‌مندند. در میان همه ملل دنیا از لحاظ خوراک و تهیه خوراک لنگه ایرانی‌ها را پیدا نمی‌کنید. ما حتی از پوست هندوانه مربا می‌سازیم. در همین یک قلم ما ۵۰ تا ۱۰۰ جور مربا سراغ داریم. صدها گونه ترشی داریم. انواع چلوکباب که هر یک در نوع خود زبانزد و خوش خوراک است. ذوق ایرانی‌ها به ویژه در زمینه شکم‌چرانی ضرب المثل شده.

در شیراز با خانمی که به مدت ۶ سال در کشور ایالات متحد امریکا زندگی می‌کرد، سخن می‌گفتم. او ۱۵ سال هم در پاریس زندگی کرده بود. چندین سال هم در یکی از شهرهای آلمان سکونت داشت و اتفاقاً چندین زبان خارجی هم می‌دانست. او همین مساله را با من مطرح کرد. گفت که غذاهای فرانسوی که در برخی رستوران‌ها تهران و برخی شهرستان‌ها مانند غذای ایتالیایی پیتزا می‌بینید، و انواع ساندویچ، شاخص‌ترین خوراک فرانسوی‌هاست. مردم فرانسه همین‌ها را ایستاده گاز می‌زنند و قورت می‌دهند و لام تا کام اضافه یا کم سخن نمی‌گویند!

هفت سین اثر هنری هزار ساله زنده است

ما وقتی سفره غذا را در اتاق پهن می‌کنیم یا روی میز می‌چینیم، اگر ایام عید باشد و مهمانی بدهیم یا جشن عروسی داشته باشیم، انواع و اقسام مرباها، سبزی‌ها در سفره ایرانی‌ها به خودی خود یک اثر هنری است. سفره هفت سین ما هم مانند یک اثر هنری هزار ساله زنده است.

از سوی دیگر هنر نخست مردم ایران شعر است. یعنی حرف عادی‌شان را هم گاهی با شعر بیان می‌کنند. زبان فارسی این قابلیت کم‌نظیر را دارد که گاه با فراست اگر ۴ واژه‌اش را کنار هم بگذارید تبدیل به شعر می‌شود. زبان فارسی از این حیث همتا ندارد. یعنی ظرفیت‌هایی که در زبان فارسی وجود دارد، در زبان‌های دیگر کمتر یافت می‌شود. زبان فارسی از دیگر سو بسیار نرم و انعطاف‌پذیر است. همچنین ظرافت دارد. فارسی علاوه بر همه این‌ها همان‌طور که گفتم، زبانی ترکیبی است. شما با واژه «دست» می‌توانید هزاران واژه مانند «دستیابی»، «دست مریزاد»، «دست دادن»، «دست بوسی» و... بسازید.

قابلیت زبان فارسی با معیار دکتر حسابی: تولید ۲۵ میلیون واژه

تعریف دقیق شما از زبان ترکیبی چیست؟

طبق تحقیقات دکتر حسابی حد واژه سازی لغات عربی دو میلیون و نیم است. این محاسبه را رایانه‌های جدید هم تصدیق کرده‌اند اما حد امکان زبان فارسی ۲۵ میلیون است. یعنی زبان فارسی قدرت دارد که تا مرز ۲۵ میلیون واژه برای اطرافش بسازد. بنابراین معتقدم که ایران فلسفه نداشته و وقتی هم ابن‌سینا مستقیم یا غیر مسقیم متنی را ترجمه می‌کند، چون فرهنگ فلسفی‌ای دست می‌دهد، تبدیل به دانش‌نامه می‌شود. لغاتی که او برای فلسفه ساخته اسباب مزاح است. بنابراین یونانیان به فلسفه خیلی علاقه‌مند بودند و مجالس بحث فلسفی داشتند و همان‌طور که در تاریخ فلسفه یونان می‌بینیم و می‌خوانیم، وقتی مجلسی می‌گرفتند، اشراف آتن مانند ضیافت افلاطون، در مجلس بحث و گفت‌وگو درباره مسایل نهایی و شناخت بشر، حضور به هم می‌رساندند. اما در ایران وقتی دور هم جمع می‌شدیم یا همواره در دربار ایرانیان، شاعران و نوازندگان، شعر می‌خواندند و چنگ برمی‌گیرند. شعر و موسیقی هم با یکدیگر همراه است. همان‌طور که مولوی نشان داده وقتی شعر و موسیقی دست به دست هم می‌دهد، معضلات فکری زندگی انسان را به خوبی نشان می‌دهد. بنابراین مردم ایران با وجود موانعی مانند استبداد شرقی که در جامعه ما سابقه دیرین دارد، و به قول سعدی علیه الرحمه «هر که آمد بر او مزیدی کرد تا بدین غایت رسید»، در مینیاتور، موسیقی و شعر خودشان را نشان داده‌اند و به اثبات رسانده‌اند. ایرانیان نشان داده‌اند که ملتی پیوسته از لحاظ تاریخی‌اند. ما ۵ هزار سال تاریخ پیوسته داریم.

هر چه سریع‌تر می‌خواهم سراغ کتاب را در تعطیلات نوروز از شما بگیرم. پیشنهاد می‌کنید که مردم در تعطیلات نوروز چه کتابی بخوانند؟ چه در حوزه فلسفه و چه ادبیات و تاریخ کدام کتاب را پیشنهاد می‌کنید؟

حافظ می‌گوید: «نفسی وقت بهارم هوس صحرا بود/ با رفیقی دو که دایم نتوان تنها بود// خاک شیراز چو دیبای منقش دیدم/ وان همه صورت شاهد که بر آن دیبا بود» سعدی و حافظ می‌گویند که در ایام نوروز باید به دل طبیعت بزنید و کوه‌گردی، صحراگردی و طبیعت‌گردی کنید. گل‌های صحرایی را ببینید و اگر خوب بنگرید از این مهم هم غرضی دارند که توصیه می‌کنند مردم به کوه و دره و دشت بروند. حافظ در غزلی دیگر می‌سراید: «ابنای روزگار به صحرا روند و باغ/ صحرا و باغ زنده‌دلان کوی دلبر است». بنابراین اگر فرصت داشته باشیم تا در ایام نوروز کتاب بخوانیم معتقدم که کتاب‌های ذوقی بخوانیم که قدری از این عصبیت‌هایی که در جامعه ما به دلیل نادانی خودمان، مدیران و فشارهای جهانی به ما وارد شده، دوری گزینیم. ایام عید همان‌طور که خانه‌تکانی می‌کنیم، قلب‌هایمان را با خواندن شعر و گردش و تفریح در باغ و صحراها سبک کنیم.

مشخصاً چه کتابی را برای مطالعه در نوروز به مخاطبان پیشنهاد می‌کنید؟

همان‌طور که اشاره کردم، توصیه می‌کنم هموطنان عزیزمان کتاب‌های ذوقی را بخوانند. چند سال پیش کتابی به نام «جوهی» چاپ شده بود. «جوهی» همان ملانصرالدین است که ترک‌ها به آن می‌گویند جوهی. این کتاب سرشار از لطیفه و حکایات کمیک است. من توصیه می‌کنم که هموطنان عزیزمان این کتاب را در تعطیلات نوروز به همراه داشته باشند.

خودتان این کتاب را چند بار خوانده‌اید؟

سال‌ها قبل و پیش‌ترها خودم این کتاب را داشتم و بارها خوانده بودم. اخیراً از دوستی که به تهران می‌رفت، خواستم که این کتاب را برایم تهیه کند. ضمن اینکه سال نو را به همه ایرانی‌ها تبریک می‌گویم، آرزومندم که همچنان همان حالات دیرین و همان انس و الفت قدیمی را در دل بپرورانیم. در رادیو و تلویزیون می‌گویند و به شعار تبدیل شده که می‌گویند «دلت شاد و لبت خندان باد.» من هم همین مهم را به مردم توصیه می‌کنم. همچنین به مدیران جامعه توصیه می‌کنم که تا دیر نشده تجدید نظری در روش اداره کشور کنند. به گمانم برخی تصمیمات نه مناسب شأن ملت ایران است و نه فایده‌ای دارد. بعضی مواقع باید تصمیمی گرفت که از راهی که در پیش گرفته‌ایم بازگردیم چرا که نتیجه‌ای حاصل نشده است. گاه باید صادقانه با مردم سخن گفت و اعتراف کرد که اشتباهی رخ داده است.

صداقت نجات‌بخش است

این صداقت همواره نجات‌بخش است و مثمر ثمر خواهد بود. برخی مدیران باید صادقانه بگویند که مردم ایران را به درستی نشناخته‌اند و با همه پشتیبانی جامعه ایران فرصت‌های گران‌بهایی را از دست داده‌اند. در این مواقع باید در رویه کار تجدید نظر کرد. در این بین عده‌ای مصلح جامعه باید گرد هم آیند و درباره تصمیمات جدید هم‌فکری کنند. به گمانم روش اداره کردن چنین نیست. دوره اوامر و نواهی حکومت که قوام السلطنه می‌گفت دیر گاهی است که سپری شده است. در حال حاضر در جوامع پیشرفته و توسعه یافته جهان، موضوع نظارت دولت مطرح نیست و دولت صرفاً کارها را راه می‌اندازد. نه اینکه در همه کار مداخله کند. ملت ایران ملت رشید، بالغ و فهمیده‌ای است. به این مردم نمی‌توان چیزی را با اصرار تحمیل کرد و انتظار داشت که آنها هم بپذیرند و مدام اطاعت کنند.

قبول کنید که دیگر سنی از من گذشته و بی تعارف باید بگویم که چند صباحی دیگر وقت خداحافظی من فرا می‌رسد. به همین دلیل به مدیران مسئول وصیت می‌کنم که این عزیزان برای اداره کشور در ایام نوروز کتاب «جوهی» یا همان «ملانصرالدین» را بخوانند تا دریابند که سخت‌گیری از خامی نشأت می‌گیرد و سرچشمه‌اش همان است. ضمن اینکه خواندن حافظ و سعدی را هم فراموش نکنند.

گاه به جای اینکه سخنان تکراری بگوییم و کلماتی من در آوردی از خودمان صادر کنیم، بهتر است که سیاست را از «سیاست‌نامه» خواجه نظام‌الملک و «گلستان» و «بوستان» سعدی بیاموزیم. در این شکل و شمایل در اداره کشور هم موافق‌تر خواهیم شد.

منبع: همشهری آنلاین