همشهری آنلاین- ابوذر چهل امیرانی: سمنوپزان، قبل از آنکه یک سنت ایرانی باشد، بهعنوان یک سنت دینی- ایرانی مورد اقبال مردم بوده است. برخیها سمنو را در ایام فاطمیه یا آستانه نو شدن سال به نیت حضرت فاطمه زهرا(س) میپزند و عقیده دارند شیرینی سمنو، از اثر انگشت آن حضرت است. در کنار این موضوع، «نصرالله حدادی» تهرانشناس، این مراسم را نماد وفاق اجتماعی در بین خانوادههای ایرانی معرفی میکند و میگوید: «از قدیم رسم بوده، همه افرادی که در این سنت مذهبی مشارکت میکنند، نیت یا نذری دارند تا آن را ادا کنند. حتی اگر افرادی در این جمع با هم کدورتی داشته باشند، در همان محل آشتی میکنند. بههمین دلیل مراسم سمنوپزان نمادی از وفاق اجتماعی است.»
وی در ادامه به شروع و پایان این مراسم در زمانهای معنوی اشاره و عنوان میکند: «سمنوپزان اغلب بعد از نماز مغرب و عشا شروع میشود و تا اذان صبح ادامه مییابد. همه افرادی که در پخت سمنو مشارکت میکنند، حتماً با نیت و وضو حاضر میشوند و هرکسی که به هر نیتی کفگیر بهدست میگیرد، با ذکر صلوات و خواندن دعا یا نیت، سمنو را هم میزند.»
حدادی میگوید: «صبح هم بعد از نماز صبح، دیگ سمنو را با ذکر صلوات و نام حضرت زهرا(س) از روی آتش برمیدارند تا سرد شود.»
وی به روزگار گذشته اشاره میکند و میگوید: «در قدیم رسم بود نخستین کاسه را برای تبرک، به سادات محله میدادند یا برای علمای سادات میفرستادند. سپس ۷کاسه را پر و بین همسایگان توزیع میکردند.»
او درباره نحوه پخت سمنو در دوران قاجار میگوید: «در زمان قاجار برای پخت سمنو از آرد سفید روسی به نام «هشترخانه» استفاده میکردند. این آرد از بندر حاجی طرخان (لنکران) وارد ایران میشد و بهدلیل مرغوبیت، در سمنوپزان مورد استفاده قرار گرفت. بعدها در محاوره مردم به نام آرد هشترخان معروف شد.»
در حقیقت، از آنجا که این بندر بین ایرانیها به هشترخان یا حاجی طرخان معروف بود، آرد وارداتی هم از آن به آرد هشترخانی (هشترخونی) یا حاجی طرخانی معروف شد. این بندر در جریان جنگ روس در دوران فتحعلی شاه، از خاک ایران جدا شد.
آرد هشترخانی مرغوب بود و زنان باسلیقه تهرانی وقتی میخواستند کدبانویی خود را به رخ بکشند، دربدر دنبال آرد هشترخونی برای پخت حلوای آخر سال یا سمنو میگشتند.
این تهرانشناس به مراحل آماده سازی برای پخت سمنو اشاره میکند و میگوید: «خانوادههای نذرکننده به میزان موردنیاز گندم خیس خورده را در سینیهای مسی بزرگ میریزند و دستمال نمداری روی آن میکشند و در جریان هوای آزاد میگذارند. پس از جوانه زدن، آنها را با هاون سنگی میکوبند تا شیرهاش استخراج شود. در گذشته رسم بود که تفاله جوانه گندم را به حیوانات بدهند و اگر شرایط مهیا نبود، آن را در زمین دفن کنند چون جوانه گندم متبرک بود و یکذره از آن بیرون ریخته نمیشد تا مبادا نیت نذرکننده مخدوش شود.»
حدادی ادامه میدهد: «پس از آماده کردن شیره گندم، آن را داخل دیگ بزرگی میریختند و با شعله آرام هیزم، با کفگیر چوبی آن را هم میزدند تا غلیظ شود. بعد از جوش آمدن، کمکم آرد سفید یکدست به آن اضافه میکردند. رسم بود که افراد ناپاک چه زن یا مرد در مراسم حضور نداشته باشند. همه افرادی که در این سنت مذهبی مشارکت داشتند، نیت یا نذری داشتند تا آن را ادا کنند. نقل است که اگر در بههم زدن سمنو غفلتی میشد یا در نیت پخت مشکلی بود، طعم سمنو تلخ میشد. همزدن مداوم سمنو با کفگیر چوبی روی شعله ملایم هیزم، نقش اصلی در پخت سمنو داشت. سمنو را طوری هم میزدند که ته دیگ دیده شود و ته نگیرد. هرچند مراسم زنانه بود، اما هم زدن سمنو برعهده مردان بود و هر کس به نیتی کفگیر در دست میگرفت و با ذکر صلوات و خواندن دعا یا نیت، سمنو را هم میزد.»
ذکر مصیبت و زیارتخوانی
بنا به باورهای مذهبی ایرانیها، روشن کردن زیر دیگ نذری در شب سمنوپزان هم برای خود حکایت شیرینی دارد. افراد شرکتکننده بهویژه بانوان دور دیگ نذری جمع میشوند و یکی از آنها کبریتی بهدست میگیرد و با گفتن «بسم الله» اجاق را روشن میکند. در این هنگام حاضران زیارتنامه دوازده امام(ع) را زیر لب میخوانند. پس از آنکه دیگ گرم شد، صاحبخانه که نذردار اصلی است، پاروی چوبی را بهدست میگیرد و چند دور سمنو را هم میزند. پس از او زنان دیگر، یکایک همین کار را با ذکر صلوات و ادای نیت خود انجام میدهند.
«سیفالله تقیپور» مداح اهلبیت(ع) میگوید: «اغلب اعضای خانواده و همسایهها هنگام سمنوپزان دورهم جمع میشوند تا پس از اقامه نماز و قرائت دعای توسل و زیارت عاشورا، سمنو را هم بزنند. در طول مدتی که این کار انجام میشود، لحظهای ذکر صلوات و دعا خواندن از طرف مشارکتکنندگان قطع نمیشود و هیچکس احساس خستگی نمیکند. فضای روحانی این مراسم چنان خوشایند است که اغلب افراد دوست دارند هرطور شده در آیین سمنوپزان مشارکت کنند. گفته میشود اغلب افرادی هم که در مراسم سمنوپزان حضور پیدا میکنند، نذرشان برآورده شده است.»