نام و آوازه بعضی از اهالی قدیمی به قدری ماندگار است که با گذشت سال‌ها هنوز از یاد مردم این دیار نرفت.

همشهری آنلاین - سودابه رنجبر: خاطرات این افراد چنان نقل کوچه و بازار است که جوان‌های نسل امروز هم آنها را می‌شناسند. نام بعضی از آنها هم بر کوچه و محله نهاده شده و تکرار می‌شود. یکی از کوچه‌هایی که نام یکی از اهالی را با خود دارد، کوچه معینی است. کوچه‌ای که حالا به نام شهید داود حسینی مزین شده است، اما هنوز هم گهگاه قدیمی‌ها نام کوچه معینی را زمزمه می‌کنند. قدیمی‌ها هنوز هم خاطره یخچال طبیعی و زمین‌های زراعی که در این محدوده بوده را فراموش نکرده‌اند. این کوچه از یک سمت به خیابان مدرس و از سمت دیگر به خیابان سلمان فارسی منتهی می‌شود.  
 

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

در صد سال گذشته خانواده‌هایی که بضاعت مالی داشتند و دست نیازمندان را می‌گرفتند، در این شهر کم نبودند. از جمله آنها، می‌توان به خانواده‌های رئیسی، معینی، امینی و رضوی اشاره کرد. خانواده‌هایی که اگر در اذهان اهالی باقی مانده‌اند به خاطر این است که نتوانسته‌اند گرسنگی مردم را تاب بیاورند و بخشی از دارایی خود را خرج اهالی و افراد بی‌بضاعت کرده‌اند. کوچه معینی هم به همین دلیل معروف شد. چون بیشتر زمین‌های کشاورزی و املاک معینی در این محدوده قرارداشت و علاوه بر آن آقا میرزااحمد معینی که از خادمان و مؤذن‌های حرم حضرت عبدالعظیم(ع) بود، در این کوچه زندگی می‌کرد. یکی دیگر از برادران معینی، حسین آقا معینی بود که مسئولیت رتق و فتق امور کشاورزی و نگهداری املاک خانواده را برعهده داشت.  

چاروادار خانواده معینی‌ها


بیشتر اهالی این محدوده ذکر خیر آقاحسین معینی را شنیده بودند اما کسی او را به خاطر نمی‌آورد و ندیده بود تا اینکه علی‌اصغر پورنظری را پیدا کردیم. او در فروشگاه پلاستیک‌فروشی‌اش نشسته است. با شنیدن نام معینی می‌گوید: «پدرم سال‌ها برای این خانواده کار کرد و بسیار مورد اعتماد این خانواده بود. در ابتدای خیابان معینی باربند بزرگی وجود داشت و پدرم چاروادار (ستوربان) این خانواده بود. پدرم علاوه برتیمار مال و استر در باربند، مسئولیت بارگیری همه گاریچی‌هایی که برای بردن سبزی می‌آمدند را برعهده داشت.»

علی‌اصغر پورنظری در گفته‌هایش به بعضی واژه‌ها و اصطلاح‌هایی که در گذشته بیشتر کاربرد داشته اشاره می‌کند و می‌گوید: «سبزی‌های چیده شده را داخل گونی‌های بزرگی به نام «گاله» می‌ریختیم. ۴ طرف گاله طنابی داشت که آن را محکم می‌کردیم. روی هر گاری ۴ تا گاله می‌گذاشتیم و سبزی‌ها را با اسب‌های تازه نفس به تهران می‌فرستادیم.»

علی‌اصغر پورنظری خاطره‌ای را از حسین آقا معینی به نقل از پدرش برای‌مان بازگو می‌کند: «یک روز همراه حسین آقا برای سرکشی به زمین‌های کشاورزی‌اش رفته بودیم. حسین آقا معینی هیبت عجیبی داشت و سبیل‌های سفیدش را بلند می‌کرد و آنها را تاب می‌داد. همان‌طور که درکنار زمین قدم می‌زدیم از طرف دربار پهلوی فرستاده‌ای به ما نزدیک شد. او بعد از کمی مقدمه چینی، گفت باید زمین‌های زراعی ضلع غربی حرم عبدالعظیم(ع) را به دربار واگذار کنید تا بتوانند مقبره خانوادگی رضاخان را بسازند. حسین آقا معینی بدون مکث گفت: «آنجا باربند (محل نگهداری دام) من است. اگر بخواهید مقبره خاندان شاهنشاهی را آنجا بسازید من دام‌هایم را کجا ببرم؟ فرستادگان دربار از این پاسخ آشفته شدند و حسین آقا معینی همچنان برسر حرف خود بود تا اینکه زمین‌ها را به اجبار گرفتند و مقبره را ساختند.»

علی‌اصغر ‌پورنظری می‌گوید: «بعدها حسین آقا معینی وصیت کرد تا او را در یکی از خانه‌هایش که اکنون در انتهای خیابان هلال‌احمر در فاصله ۲۰۰ متری کوچه معینی قرار دارد به خاک بسپارند. خواسته او عملی شد و تنها قبری که در این محدوده باقی مانده قبر حسین آقا معینی است که در خانه‌اش دفن شد. قرار بود این محل آرامگاه خانوادگی باشد که بعدها این اتفاق نیفتاد.»

خانه آقا اعلی، شهردار شهر

یکی از ساختمان‌های آجری در ابتدای کوچه معینی هنوز بافت قدیمی خود را حفظ کرده و به گفته اهالی بیش از ۹۰ سال قدمت دارد. این ساختمان با نمای آجر و در و پنجره‌های چوبی سبزرنگ و دیواره کاهگلی که نمایی کهنه به کوچه معینی داده تا چند سال پیش پرو پا قرص ایستاده بود و از آن به‌عنوان مدرسه غیردولتی استفاده می‌شد. ۲ درخت کاج سالخورده که طول آنها به ۱۰ متر می‌رسد از داخل حیاط بزرگ این خانه قد برافراشته‌اند و قدمت تاریخی آن را به رخ می‌کشند. امیر محرابی یکی از افرادی است که کودکی خود را در این کوچه گذرانده است. او می‌گوید: «آقا اعلی از دوستان نزدیک پدربزرگم بود. هر چند من او را ندیدم اما پدربزرگم تعریف می‌کرد که آقا اعلی، شهردار شهرری بود و حتی یک دوره در دادگستری تهران فعال بود. او یکی از بزرگان شهر محسوب می‌شد.»


سقاخانه‌ای به قدمت بیش از یک قرن

سقاخانه کوچه معینی که در ابتدای کوچه معینی قرارگرفته قدمتی بیش از یک قرن دارد. از وقتی که مردگان هاشم‌آباد را در انتهای خیابان هلال‌احمر دفن می‌کردند این سقاخانه در این محل بوده است. البته اکنون هیچ سنگ قبری در این محدوده وجود ندارد مگر قبر حسین آقا معینی که همان‌طور که گفتیم او را در خانه‌اش به خاک سپردند. طی سال‌های گذشته چند مرتبه سقاخانه نوسازی شده است. حالا بیشتر اهالی از پیشینه این سقاخانه اطلاعی ندارند.  

یخچالی طبیعی

درست روبه‌روی خانه آقا اعلی، در مجاورت حسینیه‌ای که به تازگی ساخت شده در بزرگ آهنی وجود داد که روی آن نوشته شده پارک نکنید. اکبر قشقایی، صاحب معاملات ملکی کوچه معینی می‌گوید: «من از اهالی شنیده‌ام که اینجا روزگاری برای خودش بروبیایی داشت. دیوار بلند کاهگلی در ابتدای کوچه توسط اهالی رو به آفتاب طوری ساخته شده بود که جلو نور شدید آفتاب را بگیرد. دیوار بلند کاهگلی قسمتی از یخچال نیمه طبیعی این محله بود. پشت دیوار گود بود و زمستان‌ها آب را در آن رها می‌کردند تا یخ ببندد و سپس یخ‌ها را قطعه‌قطعه می‌کردند و داخل زیرزمینی به عمق ۱۰ متر می‌ریختند. قبل از اینکه بهار از راه برسد تمام زیرزمین پر از یخ می‌شد و بعد از آن ۳ دریچه زیرزمین را گل اندود می‌کردند و روی آن را با گیاهان مخصوص می‌پوشاندند که در معرض آفتاب و گرما قرار نگیرد و بتوانند در گرمای تابستان از یخچال استفاده کنند.» قشقایی می‌گوید: «یکی از همین یخ‌فروش‌ها که هنوز هم نامش بین مردم برده می‌شود بشیر یخی است که در سقاخانه بازار قدیم یخ‌فروشی داشت.»

--------------------------------------------------------------------------------------------------------

منتشر شده در همشهری محله منطقه ۲۰ به تاریخ ۱۳۹۵/۳/۳