مهندس محمدتقیامانپور روبهرویت نشسته و چشماندازی زیباتر را از تهران پیش رویت میگشاید؛ تهرانی که میتواند بسیار زیباتر باشد. باور نمیکنی که در ساختمانی 4طبقه در ضلعجنوبی پارک نیاوران، در جایی به نام مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران، نقشه راه این شهر 200 ساله، تو را به آیندهای پرامید پرتاب کند. انگار این شهر بزرگ در اینجا در حال تبدیلشدن به شهری است رؤیایی. تهران در این ساختمان کوچک با همه آنچه در بیرونش است، فرق دارد انگار. تهران 1392 و کمی آنسوتر تهران 1404 شهری است خلاق، نوآور، امیدبخش و سرزنده. انگار چند سال بعد باید در جایی مثل این صفحات بنویسیم: « به تهران جدید خوش آمدید.»
- تهران به تعبیر شهرسازان یک شهر عام است چراکه کمتر توانسته با توجه به الگوهای اقلیمی و طبیعی خود توسعه یابد. این شهر از پس سالها حیات، شهری نشده که شهروندانش از زندگی در آن راضی باشند.
از زمان مدیریت دکتر قالیباف، نگاه توسعه در شهر تهران براساس دستاوردهای پژوهشی بوده است. در حقیقت این خواست وی مبتنی بر رهنمود مقام معظم رهبری مبنی بر پژوهشمحوربودن تمام فعالیتهای ارگانها و سازمانها بوده است. در پی این خواست، مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران وارد عرصه شد.
شهردار تهران هنگامی که یک سالونیم پیش فعالیت مرکز مطالعات را وارد مرحلهای تازه کرد، در حکم خود به مواردی اشاره کرد که بسیار دارای اهمیت بود. وی در آن حکم تحقق مدیریت پایدار شهری را بهعنوان اصلیترین هدف مرکز مشخص کرد. وی بر استفاده از کاربستها، تحقیقات و بهرهگیری از ظرفیتهای مطالعاتی برای شناخت مشکلات شهر تاکید کرد و ایجاد کارآمدی به وسیله پژوهش و تحقیق را یادآور شد.
شهردار تهران همچنین محورهایی را برشمرد که در فعالیتهای مرکز میتوانست راهگشا باشد: ایجاد کارگروههایی تحت عنوان کمیتهها و مطالعات راهبردی که بتوانند بستری باشد برای همفکری اندیشمندان و خردمندان شهر؛ طراحی مدلهای توسعهای برای شهر؛ تاکید بر آموزشهای کاربردی؛ سیاستگذاری بر طرحهای کلانشهری؛ مشارکت فعال در پیادهسازی و اجرای طرح جامع شهر تهران.
این موارد بهعنوان اصلیترین محورهای مرکز که از سوی ارشدترین مقام اجرایی شهر مورد تاکید قرار گرفت میتوانست اهداف مرکز را بیش از پیش مشخص کند.
- این محورها به نوعی مسیر فعالیتهای آینده مرکز مطالعات را مشخص میکردند؟
در واقع همه این اهداف نوعی نقشه راه بود چراکه مجموعه این سیاستها باعث توسعه علم و دانش در مجموعه مدیریت شهری میشود. بر این اساس منشور علمی شهرداری تهران تعیین شد؛ منشوری که نقشه راه توسعه علمی تهران برای رسیدن به شهری زیبا و دوستداشتنی و با خدمات طراز نوین و مرکزی فعال برای توسعه فعالیتهای فرهنگی اقتصادی دانش محور در منطقه میشد. این منشور در واقع چهارچوبی متین برای نقشه جامع علمی در حوزه مدیریت شهری بود.
بر این اساس فعالیت مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران بر این محورها استوار شد. از طرفی برای آنکه کارهایی که در مرکز مطالعات انجام میشود هم شکلی جذاب داشته باشد و هم دارای محتوای علمی باشد، ما از یک عنوان استفاده کردیم: «جهاد علمی در حوزه مدیریت شهری». این نام ، یک شعار با محتوای خوب و در عین حال تاثیرگذار بود.
- منظورتان از جهاد علمی در حوزه مدیریت شهری چیست؟
آنچه باید در تهران اتفاق بیفتد توسعه پایدار شهری است؛ به این معنا که تمامی فعالیتهایی که در سطح شهر رخ میدهد را از رویکرد سلیقهای خارج کرده و آنها را تحت یک الگوی واحد و علمی درآوریم؛ الگویی برآمده از مدل توسعه پایدار. این مدل ویژگیهای مختلفی دارد. در واقع برای تحقق مدیریت پایدار شهری باید برای شهر مدلی در نظر گرفته میشد تا براساس آن شهر بتواند افقی روشن داشته باشد. تولید دانش و علم از سویی و تحت نظامی مشخص درآوردن آن از سوی دیگر میتواند مدیریت شهری را به نهادی تبدیل کند که همه فعالیتهایش برآمده از خرد باشد. بر این اساس استقرار مدل توسعه پایدار طی یک دوره زمانی متضمن آن است.
- با توجه به این موارد میتوان گفت که تحقق مدیریت پایدار شهری، مهمترین دستاورد جهاد علمی در مدیریت شهری است؟
همینطور است. مدیریت پایدار شهری، نظامی هماهنگ و مبتنی بر دانش است که میتواند حیات یک شهر را تضمین کند.
- لطفا کمی در این باره توضیح دهید.
این الگو ویژگیهای مختلفی دارد. اول اینکه نگاهی سیستمی به تمامی فعالیتها دارد؛ یعنی اجازه نمیدهد که هیچ فعالیتی در سطح شهر بدون ارتباط با دیگر فعالیتها انجام شود یا در نگاه بدبینانه تر، بدون درنظرگرفتن هدفی به انجام برسد. در این مدل توسعه پایدار هر اقدامی با توجه به تاثیر بر یک مجموعه و همچنین تحقق یک هدف مورد توجه قرار میگیرد. از سویی این مدل، یک الگوی مفهومی هم دارد. در واقع منظور از مدل مفهومی همان مدل شماتیک است که با مراجعه به آن میتوانیم محورها را بشناسیم.
میتوان گفت که بخشی از مدل شماتیک توسعه پایدار شهری، چشمانداز شهر تهران است که به تصویب شورای شهر نیز رسیده است. همچنین برای دستیابی به اهداف توسعه پایدار شهری، وظایف و ماموریتی برای مرکز پیشبینی شده است که باید انجام شود. مجموعه این فعالیت که تحت عنوان مدیریت یکپارچه شهری گرد آمده این وظایف و ماموریتها را شامل میشود. در برنامه سوم و چهارم توسعه کشور در مواد 136 و 137 پیشبینی شده است که دستگاههای اجرایی دولتی 23وظیفه خود را که به شهرداری مرتبط است، واگذار کنند.
در واقعاین مواد مبین این نکته است که شهرداری به نهادی تبدیل خواهد شد که مجموعه ای از فعالیتها را انجام خواهد داد؛ یعنی این نهاد تمام امور شهر را در اختیار خواهد گرفت. بنابراین در بخش ماموریت این مدل که از آن سخن رفت، ایجاد مدیریت یکپارچه شهری یک هدف اصلی است. در واقع با تحقق این موارد در شهر تهران یک مدیر ارشد شهری وجود خواهد داشت که همه فعالیتهایی که در سطح شهر صورت میگیرد و خدماتی که به شهروندان ارائه میشود باید تحت نظر وی باشد.
تردیدی نیست که در صورت تحقق این ایده، بسیاری از معضلات شهری حل خواهد شد. بهعنوان مثال اگر شهروندی ساکن یک منطقه باشد و بخواهد به دلایل مختلف از جمله کمبود فضاهای آموزشی یا نبود مدارس دولتی فرزندش را در منطقهای دیگر به مدرسه بفرستد (اتفاقی که در حال حاضر شاهد وقوع آن هستیم) شهرداری با تخصیص امکانات با توجه به شرایط هر منطقه میتواند از این امر جلوگیری کند و به شهروندان کمک کرده و از سفرهای زائد شهری و بروز مشکلات مختلف جلوگیری کند.
اگر مدیریت واحد شهری تحقق یابد تنها سفرهای شهری حذف نخواهد شد؛ با این روش میتوان از فضاهای مختلف آموزشی و رفاهی و خدماتی برای همپوشانی فعالیتهای یکدیگر استفاده کرد. با چنین رویکردی به این نتیجه میرسیم که بسیاری از فضاهای آموزشی، مذهبی، ورزشی و خدماتی و رفاهی با تحقق مدیریت واحد شهری میتوانند کمبود فضاهای مختلف را جبران کنند. در واقع با این روش تهران نهتنها در بخشهای خدماتی و آموزشی دچار کمبود نمیشود بلکه میتواند با تخصیص فضاهای مختلف و تبدیل آن به یکدیگر، بستر مناسبی برای فعالیتهای شهری فراهم آورد.
- آیا این موضوع در حال حاضر بهصورت پیشنهاد از سوی شهرداری نمیتواند تحقق یابد؟
شهرداری تهران هم اکنون نمیتواند با این ایده وارد این عرصه شود؛ تنها میتواند بهعنوان نهادی با کمکهای داوطلبانه در این امور حضور داشته باشد. اما اگر مدیریت شهری تحقق یابد شهرداری میتواند حتی در توسعه فضاهای آموزشی نیز مؤثر باشد. تصور کنید که شهرداری به جای عوارضگرفتن از پیمانکاران، آنان را وادار کند که مدارس سطح شهر را نوسازی کنند و یا در صورت ساخت مدارس توسط آنان، تراکم به آنان بدهد. این سیاست آیا موجب گسترش فضاهای آموزشی و خدماتی و یا رفاهی نخواهد شد؟
اما موضوعی دیگر که در تحقق توسعه پایدار شهری باید مورد توجه قرار گیرد تدوین استراتژیها، سیاستها و راهبردهاست. این سیاستها منطبق بر چشمانداز شهری است به گونهای که ارتباط لازم میان فعالیتهای مختلف را برقرار میکند؛ ایجاد دسترسیهای متناسب در سطح شهر و حذف تمامی آنچه موجب بحرانهای مختلف از جمله آلودگیهاست. در واقع این سیاست علاوه بر حذف بحرانهای محیطی و شهری، تناسب را به شهر بازمیگرداند. آنچه میتوان گفت این است که این راهبردها روشهایی است برای استفاده بهتر از منابع در سطح شهر و تداوم بهرهوری از آنان.
حتی در این بخش میتوان به ابعاد مختلف انسانی مناطق مختلف توجه کرد؛ یعنی کار شهرداری تنها توسعه معابر نخواهد بود بلکه به نیازهای فرهنگی، اجتماعی و انسانی شهروندان نیز توجه خواهد شد؛ همان چیزی که شهردار محترم به آن اشاره کرده است که شهرداری باید از یک نهاد خدماتی به یک نهاد اجتماعی تبدیل شود. فراموش نکنیم که توسعه پایدار مبنای توسعه خود را نیازهای انسان و تامین بهینه آن میداند. در واقع توسعه پایدار یک توسعه انسان محور است.
بخش چهارم محورهای تحقق توسعه پایدار شهری توجه به امر برنامهریزی است. ما در مرکز به این موضوع هم توجه کردهایم که تمام برنامههای بلندمدت، میانمدت و کوتاهمدت شهرداری را مورد توجه قرار دهیم.
- آیا به قوانینی که به جای مانده از 40 سال پیش است هم فکری کردهاید؟
در بخش پنجم محورهای تحقق توسعه پایدار شهری به این موضوع توجه شده است. در این بخش تنها قوانین کالبدی شهر مورد بازنگری قرار نخواهد گرفت. بلکه تمامی قوانین اعم از حوزه شهروندی و ترافیکی و کالبدی در این بخش مورد بازنگری و تدوین قرار خواهد گرفت. اما نکتهای که از تدوین قوانین بسیار ضروریتر است، تدوین دستورالعملهای اجرایی است. ما باید شهروندان را از چگونگی انجام قوانین مطلع کنیم. این موضوع بهعهده دستورالعملهاست. در واقع دستورالعملها یکی از مسائل کلیدی برای اداره تمامی فعالیتهای شهری است.
شکی نیست که کشورما به لحاظ تدوین دستورالعملها چندان غنی نبوده است. وضع قوانین به تنهایی نمیتواند ضامن اجرای قوانین شود. بلکه این دستورالعملها هستند که شهروندان را از چگونگی انجام وظایفشان مطلع میکنند و راهکارهایی مناسب پیش روی آنان میگذارند.
اما در محور هفتم ساماندهی تمامی فعالیتهای شهری است. در مدل توسعه پایدار این بخش اقداماتی که در یک شهر رخ میدهد را راهبری میکند. اینکه کدام بخش از شهر به بزرگراه نیاز دارد یا در کجای شهر پل بزنیم و در یک کلام همه آنچه فعالیتهای عمرانی و خدماتی شهر است، در این بخش پیشبینی میشود.
در این بخش هر پروژه با زمانبندی و چگونگی تامین منابع و کیفیت و جنس مصالح به کار رفته در هر پروژه تعیین میشود. در واقع این بخش امکان نظارت بر تمامی طرحها حتی بر کوچکترین بخش آنرا امکانپذیر میکند.یک مدل توسعه پایدار بخش دیگری دارد با عنوان پایگاه اطلاعاتی هوشمند؛ یعنی تمامی این بخشها که در نقشه راه یک شهر برای دستیابی به توسعه پایدار شهری وجود دارد، باید از یک پایگاه اطلاعاتی بهره گیرد. یعنی تمامی وضعیت موجود شهر تهران در این پایگاه باید گردآوری شود تا با مراجعه به آن بتوان به دادههای مختلف در مورد آن دست یافت.
اما بخش اصلی توسعه پایدار که در حال تدوین است، سیستم خبره است که میتوان از آن بهعنوان موتور هوشمند الگوی توسعه پایدار یاد کرد. با اتکا به این سیستم میتوان کل بخشها را به کار انداخت.
تمامی این بخشها درصورت طراحی به حال خود رها نخواهند شد. بلکه بخشی با عنوان پایش در این مدل پیشبینی شده است تا درصورت بروز هر گونه مشکل در مدل، راهحل متناسب ارائه شود. تمامی این بخشها الگوی تحقق توسعه پایدار شهری در تهران است.
- آیا همین بخشها و تدوین آنها کافی است. آیا نگاهی به تجارب شکل گرفته در سایر شهرها شده است؟
ما در قدم اول مرکزی را در اروپا با عنوان مرکز مدیریت دانش دانشگاه زیگن به مشاوره گرفتیم و با آن قراردادی به امضا رساندهایم تا آنان با توجه به تجاربشان به ما کمک کنند. چرا که تحقق توسعه پایدار شهری کاری آسان نیست. بنابراین در مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران 3 برنامه اصلی طراحی کردیم که راهبرد اصلی محورهای توسعه پایدار شهری است: اول اینکه یک نظام مطالعاتی جامع برای شهر ایجاد کنیم، نمیشود چنین مدل پیچیدهای را طراحی و پیاده کنیم در حالی که فرهنگ شهرداری، همچنان براساس الگوهای سنتی به پیش رود.
بنابراین نظام مطالعاتی باید محقق شود تا نیازهای مطالعاتی خود را اعلام کند. این نظام مطالعاتی بهگونهای پیش خواهد رفت که در یک دوره 10 ساله در شهرداری تهران هیچ فعالیتی بدون پشتوانه پژوهشی قوی انجام نشود. این نظام مطالعاتی در حدود 20 دستورالعمل اجرایی خواهد داشت که تاکنون 9 دستورالعمل تهیه شده و 6 دستورالعمل هم چاپ شده است.دومین گام برای پیادهسازی این مدل ایجاد اتاقهای فکر است. حدود 30 کمیته مطالعات راهبردی در مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران، اتاق فکر ما برای پیادهسازی این مدل است. هر کمیته هم بین 20 تا 30 نفر عضو دارند. در این اتاقهای فکر فرهیختگان و دانشگاهیان و افراد با تجربه ملی هستند تا روشهای اداره بهتر شهر را مورد کنکاش قرار دهند.
ضمنا همین افراد راهبردهای توسعه پایدار را هم تدوین میکنند. سومین قدم پایگاه دانش مدیریت شهری است. در این قسمت راههای ارائه دستاوردهای علمی به مردم پیشبینی میشود. عمده راههای ارائه هم در قالب نشستها، کارگاههای آموزشی و یا بهصورت نشریه خواهد بود. در حال حاضر هم تلاش داریم که یک نشریه علمی خبری و یک نشریه علمی پژوهشی در آینده راه اندازی کنیم، تا دستاوردهای پژوهشی را ارائه کند. امیدواریم در 1404 شهری داشته باشیم تا براساس مدلهای توسعه بتواند خدمات بایستهای را به شهروندانش ارائه کند.