این فیلم به کارگردانی «دنیبویل» محصول سینمای انگلیس است، ولی قصهاش کاملاً در کشور هند اتفاق میافتد. شخصیت نوجوان فیلم (با بازی «دیو پاتل») که در زاغههای شهر بمبئی زندگی میکند، با حضور در یک مسابقه تلویزیونی، به چهرهای سرشناس و جنجالی تبدیل میشود. او به تمام پرسشهای مسابقه پاسخ درست میدهد و برنده پول زیادی میشود، ولی پلیس که احساس میکند جمال تقلب کرده، او را دستگیر و مورد بازجویی قرار میدهد. دنی بویل که قبل از این چند فیلم نوجوانانه را کارگردانی کرده، در یک گفتوگوی اینترنتی در باره فیلم اسکاری خود صحبت میکند.
- فیلم با نگاهی به مسابقه معروف «چه کسی میخواهد پولدار شود» ساخته شده است. این قصه چه جذابیتی داشت که شما را جذب کارگردانی فیلمی در باره آن کرد؟
فقط همین نکته نبود که میخواستم دربارهاش صحبت کنم. در حقیقت، قصدم اصلاً این نبود که فیلمی در این باره بسازم. خب، من هم مثل خیلیهای دیگر، این برنامه را از تلویزیون دیده بودم. هیچوقت تماشاچی دائمی و پیگیر آن نبودم، ولی متوجه شدم تماشاگران پس از مدتی به آن وابسته میشوند. احساس کردم میتوانم با ساختن این فیلم در باره موضوعهای دیگری هم حرف بزنم. وقتی فیلمنامه میلیونر زاغهنشین را خواندم، آن را پسندیدم. قبل از خواندنش، فکر نمیکردم چنین احساسی به آن داشته باشم. قصه فیلمنامه حکم یک تجربه فوقالعاده را داشت. کل آن هم که در کشور هند اتفاق میافتاد. از صفحه پانزدهم فیلمنامه در آن غرق شدم و دیگر خودم را گم کردم. به همین دلیل، به خودم گفتم حتماً میتوان فیلم خوبی از آن ساخت.
- در این قصه چه چیزی بیشتر از بقیه، توجه شما را جلب کرد؟
شهری که قصه در آن رخ میدهد. بمبئی برای من شهری بود که حکم ستاره نمایش را داشت. این خود مسابقه نبود که مرا جذب خودش کرد، بلکه شهری بود که این مسابقه و قصه آن آدمها در آن اتفاق میافتاد. یکی از کارهای خیلی خوب «سایمن بیوفوی» (فیلمنامه نویس فیلم) این بود که قصه آدمهای فیلم را در دل موضوع مسابقه مطرح میکند و قصه دوستی (دو شخصیت اصلی فیلم) را به نمایش میگذارد. خود قصه کتاب همه چیز را وابسته به نمایش مسابقه تلویزیونی کرده بود، ولی فیلمنامه این راه را نرفته بود. به این ترتیب، قصه فیلم، قصه مسابقه نیست، قصه آدمهایی است که درگیر آن هستند.
- مثل این که قرار نبود فیلم در محلهای واقعی فیلمبرداری شود؛ اینطور نیست؟
اصرار خود من این بود که این فیلم را در مکان (لوکیشن)های واقعی کار کنیم. به همین دلیل است که شهر بمبئی را به عنوان مکان فیلمبرداری انتخاب کردیم. در غرب و حتی هند همه ترجیح میدهند فیلم را داخل استودیو فیلمبرداری کنند. علتش این است که در کوچه و خیابان، مردم دور گروه فیلمبرداری جمع میشوند و در چنین شرایطی، کار گروه سازنده خیلی مشکل میشود. اما ما این شانس را داشتیم که (بهجز «آنیل کاپور» بازیگر نقش مجری مسابقه) بقیه بازیگرانمان آدمهایی غیرحرفهای و ناشناس بودند. همه صحنههای آنیل کاپور هم در داخل استودیوی تلویزیون بود و از این جهت مشکلی نداشتیم.
آنیل کاپور و دیو پاتل در صحنه ای از فیلم
- شما همیشه از بازیگران کودک و نوجوان بازیهای خیلی خوبی میگیرید. این اتفاق چگونه میافتد؟
خب، من بچهها را دوست دارم. خودم سه فرزند دارم که رابطهمان خیلی صمیمی است. البته آنها را کم میبینم، زیرا همیشه در حال ساختن فیلم و سفر هستم. اما وقتی در خانه هستم، تمام مدت با هم هستیم. همیشه دلم میخواست کودک و نوجوان باقی بمانم و عاشق این هستم که سر صحنه فیلمبرداری فیلمهایم پر از بچه باشد. این مسئله کمک میکند تا آن روحیه کودکانهام را حفظ کنم و بهانه خوبی برای کارهای بچگانهام میشود! با آنها راحت هستم. بازیگران کودک و نوجوان کمک میکنند تا همه مسائل را جدی و خشک نگیریم. آنها برخلاف بازیگران بزرگسال، چمدان و خرت و پرت با خودشان نمیآورند. وقتی برایشان توضیح میدهی که جلوی دوربین باید چهکار کنند، آنها همان کار را انجام میدهند. بازیهایشان ساده، اصیل و بدون اداست؛ به همین دلیل خیلی از بازیگران از آنها میترسند. چون میترسند بازیشان تحت تأثیر صداقت، سادگی و خالص بودن فعالیت بچهها قرار گیرد.
- بازی گرفتن از آن بازیگر کوچولویی که قرار بود کور شود، چگونه بود؟
یک نکته کلی را بگویم. با بازیگران کودک و نوجوان باید صادق بود، چون آنها آدمهای راحت و غیرپیچیدهای هستند. نباید به آنها دروغ بگویید و کلک بزنید. صحنهها را به صورت کامل برای آنها توضیح میدهم و آنها را در موقعیتی قرار میدهم که مورد نظرم است. البته استعداد و توانایی خود آنها در درک این مسائل را نباید نادیده گرفت. بازیگران کودک و نوجوان این فیلم، حقیقتاً عالی و شگفتانگیز بودند.
- بله، همینطور است؛ به ویژه دیوپاتل. او را از کجا پیدا کردید؟
ما یک آگهی دادیم و از بچههای علاقهمند دعوت کردیم برای تست گریم بیایند. وقتی دیوپاتل آمد، فهمیدم او همان کسی است که میخواهم. بقیه هم همین حالت را داشتند.