«ملا سحری طهرانی» یکی از شاعران دوران صفویه است که به گویش تهرانی شعر می‌سروده.

همشهری آنلاین - لیلا باقری: چند بیت بانمک با این گویش هم از او به یادگار مانده و زبان شعرهایش به گویش مردان و زنان کهنسال نواحی شمیرانات نزدیک است چراکه پژوهشگرانی مانند حسین کریمان روی این گویش کار کرده‌اند و معتقدند گویش مردم روستای «آهار» نمونه و یادگاری از گویش مردم تهران قدیم است.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

این زبان به کل متفاوت بوده است از فارسی دری که ابتدا در ماوراء‌النهر و بعد در خراسان و سیستان زبان رسمی می‌شود. برخی از پژوهشگران باور دارند که گویش تهران قدیم، دگرگون شده همان زبان مردم «ری» است که بعد از خراب شدن شهرشان، راه تهران را پیش گرفتند. در هر صورت مسلم است که تا قبل از پایتخت شدن تهران، این گویش بین اهالی بومی تهران مرسوم بوده است. بعد از دوره قاجار و روانه شدن میرزاها و منشی‌های تفرشی، آشتیانی، فراهانی، گرگانی و طالقانی و استفاده آنان از زبان رسمی و کتابی به جای گویش مردم بومی تهران، کم‌کم زبان کتابی بین مردم تهران رواج پیدا می‌کند.  
برگردیم به ملاسحری طهرانی که نامش در تذکره نصرآبادی نوشته میرزا محمد طاهر نصرآبادی آمده است. این تذکره شامل شرح حال و اشعاری از قریب به هزار شاعر عصر صفوی است. برخی ابیات به جا مانده از او به لهجه تهرانی این چند بیت است: 
۱. کی بو که همچو دسته گل گل دیم ز در درا
هم شو غم بشو و هم دوره بد بسر درا
(کی شود که گلرخ من مانند دسته گل از در درآید. که هم شب غم بگذرد و هم دوره بد به سر آید.)
۲. بکوچه‌شان چه مشم دل نمی‌دهد درشم
همین می‌خورم که به این سر بیام و آن سرشم
(وقتی به کوچه‌شان می‌روم دیگر دلم نمی‌خواهد بیرون بیایم. می‌خواهم دائم از این سر بیایم و از آن سر بروم)
البته جز ملاسحری طهرانی شاعران دیگری هم از قصبه تهران و ری در دوره صفویه نام برده شده‌اند. از جمله مولانا امیدی، حکیم خیری طبیب طهرانی، سلیما (شیخ‌الاسلام)، محمدقلی با تخلص سلیم، میررونق با تخلص سمندر، آقاشاپور، کاشف با تخلص شریفا و صیدی.  

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

منتشر شده در همشهری محله منطقه ۲۰ به تاریخ ۱۳۹۵/۰۸/۳*