تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۴۰۲ - ۲۱:۱۲

چهار توصیه برای روبه‌روشدن با کارنامه‌ی کمی تا قسمتی ابری پایان سال....

همشهری؛ دوچرخه-سیدسروش طباطبایی‌پور:  در دنیای نوجوان‌ها، یکی از مهم‌ترین اوراق بهادار، جناب کارنامه‌ی پایان سال است. همانی که خیلی هم مثل آیینه نیست؛ یعنی اگر در این برگه‌ی محترم، جلوی درس ادبیات، عدد «پانزده» ثبت شده، معنی و مفهومش این نیست که میزان کاشته‌های ما در باغچه‌ی سال تحصیلی، ۱۵گل است و  پنج خار!  هزار و یک دلیل نوشته و نانوشته، نمره‌ی ادبیات مرا پانزده کرده که گاهی خیلی هم ربطی به من ندارد. من می‌توانم عاشق سعدی و حافظ باشم، اما صدای کفش مراقب در روز امتحان، سردرد ناخواسته‌ی سر جلسه، تدریس خوب یا بد معلم و حتی قیافه‌ی زشت و زیبای او، نمره‌ی کارنامه‌ی مرا پنچر کند. اصلاً  گاهی من عاشق ادبیاتم، اما با فعل و فاعل و مفعول، خیلی حال نمی‌کنم!
اما اگر واقع‌بین باشیم، خیلی هم نمی‌توانیم از زیر بار مسئولیت کارنامه‌ی آخر سال، شانه خالی کنیم و همه‌ی کم و کاستی‌ها را گردن آب و هوا و چراغانی سال گذشته بیندازیم. باید پذیرفت عدد های کارنامه، گاهی درددل‌هایی هم دارند که اگر به حرفشان گوش دهیم، ما را روزبه‌روز به قله‌ی موفقیت نزدیک‌تر می‌کنند.

۱. انکار نکنیم
وقتی با مشکلی مواجه می‌شویم، نخستین سازوکار دفاعی ذهن ما، انکار است؛ یعنی واقعیتی را که وجود دارد، اما خوشایند ما نیست، نمی‌پذیریم؛ حتی به شکلی غیرارادی و ناآگاهانه. به زبان دیگر، ماجرایی را که عین روز روشن است، به رسمیت نمی‌شناسیم و زیر بارش نمی‌رویم. شاید پیش خودتان بگویید امکان ندارد من در طول زندگی، با انکار مواجه شوم؛ مگر می‌شود موضوعی عین روز روشن باشد و من آن را نپذیرم؟ پاسخ این است: می‌شود! دلیل محکمی هم دارم: کسی که در لحظه‌های انکار، پشت فرمان ذهن شما نشسته، احساس شماست نه عقلتان. پس نخستین و مهم‌ترین پیشنهاد این است که بعد از دریافت کارنامه‌ی خرداد، در گرداب انکار گیر نکنیم. بالأخره نمره‌ی ادبیات من، ۱۵شده؛ نمره‌ی ۱۵ را انکار نکنم.
البته خیلی وقت‌ها، ناآگاهانه درگیر انکار می‌شویم. راهکار پیشنهادی این است: اجازه دهید یکی دو روز بگذرد و وقتی عقلتان، پشت فرمان ذهن شما نشست، کارنامه‌ی خود را تحلیل کنید.

۲. لنگرها را بیندازیم
حتی موفق‌ترین انسان‌ها هم بارها و بارها، درگیر توفان‌های ریز و درشت زندگی شده‌اند؛ مشکلاتی که نمی‌توان آن‌ها را نادیده گرفت و گاهی هم آن‌قدر شدیدند که بارها ما را از زمین بلند می‌کنند و دوباره به زمین می‌کوبند. اخم‌وتَخم والدین، محروم‌شدن چندروزه از برخی نعمت‌های خانه، تشکیل دادگاه بی‌رحم ذهن و محکوم‌کردن خودمان، چسباندن برچسب‌هایی مثل «من احمقم»، «من خنگم» و... نمونه‌هایی از توفان‌های برخاسته از کارنامه‌ی پایان سال ماست. دوباره سری به قسمت قبل بزنید و به‌خودتان یادآوری کنید که توفان‌ را انکار نکنید! خواسته یا ناخواسته، کارنامه‌ی امثال شما به‌خاطر نمره‌ی ریاضی و علوم و ادبیات، توفان‌خیز شده؛ قبول! حالا چه کنیم؟
پیشنهاد دوچرخه به شما این است: لطفاً لنگرها را بیندازید! لنگرها، کشتی پرتلاطم روزهای پساکارنامه‌ی شما را آرام می‌کند و اجازه نمی‌دهد سرنگون شوید. لنگرها روحیه‌ی شما را محکم نگه می‌دارد تا توفان کارنامه سپری شود. البته یادتان باشد، لنگرانداختن به معنی رهایی از شر توفان نیست؛ بلکه تا عبور توفان، ما را سرجایمان محکم نگه می‌دارد. لنگرهای شما از این قرار است: صبر، کنترل خشم، مهربان‌بودن با خود، مسئولیت‌پذیری و...

۳. خودمان را بغل کنیم
برخی ویژگی‌های جسم و روح، درست مثل هم هستند؛ مثلاً وقتی سرما می‌خوریم، بدنمان آسیب‌پذیرتر از گذشته می‌شود و در برابر میکروب‌ها، کم‌تر مقاومت می‌ کند. قصه‌ی روح آسیب‌پذیر هم، مشابه جسم است. وقتی روح ما به‌خاطر توفان‌های کارنامه‌ای، آسیب‌پذیر می‌شود، حتی کوچک‌ترین پدیده‌ها را هم به‌خودمان می‌گیریم و فکر می‌کنیم زمین و زمان، همه چُماق شده‌اند تا ما را به‌خاطر کاستی‌های کارنامه‌ای، تنبیه کنند. وقتی برای خرید نان، به نانوایی می‌رویم، فکر می‌کنیم حتی پچ‌پچ‌های مشتریان در صف نانوایی هم، درباره‌ی گندی است که ما در کارنامه‌ی خردادمان زده‌ایم.
پیشنهاد بعدی دوچرخه این است در زمانی که لنگر انداختید و آرامش برقرار شد، کمی خودتان را بغل کنید و با خودتان مهربان باشید. وقتی خودتان را بیش از گذشته، دوست داشته باشید و به‌خودتان عشق بورزید، دادگاه احساسات، دیگر به‌خودش اجازه نمی‌دهد، به‌شکلی سختگیرانه، شما ‌را محکوم کند. لبخند به‌خود، مثل چسب زخم عمل می‌کند و اجازه نمی‌دهد میکروب‌های موذی، از مسیر زخم‌های روحی، وارد بدن آسیب‌پذیر شما شوند. به چالش‌کشیدن افکار منفی، تکرار جمله‌های مثبت، ورزش، مطالعه‌ی رمان‌های جذاب و کمک از بزرگ‌ترها، می‌تواند نمونه‌هایی از مهربانی به‌خود باشد.

۴. گنج!
دقت کرده‌اید وقتی دریا آرام می‌شود، می‌توانید  صدف‌های کف دریا را ببینید! حالا ما هم به مرحله‌ی صید گنج رسیده‌ایم. وقتی از سه مرحله‌ی قبل، به سلامت عبور کردیم و توفان دریای وجودمان، ‌به نسیمی دل‌انگیز تبدیل شد، حالا نوبت پیداکردن گنج‌های زندگی است. قبول؛ بخش‌هایی از این دریا، گل‌آلود است و قرار نیست آن‌ را انکار هم کنیم، اما در کف دریای کارنامه‌ی خرداد ما،  گنج‌هایی هم هستند که برق‌برق می‌زنند. مثلاً در کنار نمره‌ی ۱۵ ادبیات، نمره‌ی ۱۹ زبان عربی، یک گنج است. این گنج نشان می‌دهد که تو، به زبان‌آموزی علاقه داری. یا این‌که درست است که تو، نمره‌ای عالی در درس علوم نگرفته‌ای، اما از بخش زیست‌شناسی که بخشی از نمره‌ی علوم تو را تشکیل می‌دهد، نمره‌ای را از دست نداده‌ای و این موضوع نشان می‌دهد که گنج وجود تو، علاقه به بدن انسان و موضوع‌های زیست‌شناسی است.

 

پی‌دی‌اف این صفحه را اینجا ببینید.

منبع: روزنامه همشهری