همشهری؛ گروه خانواده- پیروزه روحانیون(روزنامهنگار): قدیمترها که از کلاسها و پایگاههای تابستانی و امکانات تفریحی و ورزشی امروز خبری نبود، تابستان فصل کار و کسب تجربه برای نوجوانان بهحساب میآمد. دانشآموزان بعد از امتحانات خرداد، دیگر دانشآموز نبودند و بیشترشان شاگرد مغازه میشدند؛ بعضی وردست پدر یا شاگرد یک مغازهدار آشنا میشدند، بعضی به کارگاههای تولیدی و صنعتی میرفتند، بعضی هم کار و کاسبی خودشان را با یک جعبهی چوبی و آدامس و آبنبات و بادبادک و فرفرههای دستساز در کوچه و محل راه میانداختند.
از وقتی تکنولوژی در دستان ما جای گرفته و موبایل و تبلت همراه همیشگیمان شده است، دیگر کمتر نوجوانی را پیدا میکنیم که به انتخاب خودش راهی بازار کار و شاگردی و حتی وردستی و کمک به پدر و برادر بزرگتر شود. اما هنوز عدهای هستند که کارکردن و کسب تجربهی حضور جدی در جامعهای بزرگتر و متنوعتر از مدرسه را انتخاب میکنند. با خانم دکتر سمانه رضایی، دانشآموختهی روانشناسی و مشاور نوجوانان دربارهی این موضوع به گفتوگو نشستیم.
نیاز اصلی نوجوان
اگر بخواهم به دو نیاز جدی نوجوانان اشاره کنم، به تفریح و نیاز به گام برداشتن در مسیر استقلال اشاره میکنم. در واقع نوجوانان آرام آرام در مسیر استقلال گام برمیدارند، البته منظورم استقلال کامل نیست. نوجوانی دورهای است بین بزرگسالی و کودکی؛ دورهای که میخواهیم از کودکی فاصله بگیریم و وارد بزرگسالی شویم. بنابراین خیلی مهم است که بتوانیم نخستین گامهایمان را درست برداریم.
نوجوان موفق
چرا دربارهی این دو نیاز صحبت کردم؟ بهخاطر اینکه فکر نکنید یک نوجوان موفق حتماً باید کار کند، از طرف دیگر فکر نکنید نوجوانی که خیلی اهل تفریح است، نوجوان موفقی نیست. این دو تا باید مکمل هم باشند. کارکردن خیلی خوب است، به شرطی که دربارهی این کار کردن، خیلی ایدهآلگرا و سختگیر نباشیم. وقتی من بهعنوان یک نوجوان مسئولیتی را برعهده میگیرم و مثلاً کنار دست پدر در محل کارش میایستم یا کمکی به مادرم در کارهای خانه میکنم، این مسئولیت حال من را خوب میکند. بهخصوص زمانی که من این مسئولیت را انجام میدهم و دستاوردهای کارم را میبینم اعتماد به نفسم بالاتر میرود.
تجربه و نیاز به آن
ما نیاز به تجربه داریم. قرار است در موقعیت جدیدی باشم و ممکن است که تجربهی کافی برایش نداشته باشم، اما پدر و مادرم میتوانند تجربیاتشان را در اختیار من قرار دهند و همین باعث میشود کمتر مضطرب شوم و عملکرد بهتری داشته باشم.
خودمان را به دنیای اطرافمان معرفی کنیم
اولین کمکی که کار کردن به ما میکند، این است که ما آرام آرام وارد اجتماع میشویم. چون تا قبل از این، تنها فعالیتی که در اجتماع داشتیم این بوده که به مدرسه و کلاسهای آموزشی برویم و این برای ورود به دنیای بزرگسالی کافی نیست. در کار کردن ما آرامآرام یاد میگیریم دربارهی نیازهایمان حرف بزنیم. همچنین میآموزیم چهطور خودمان را به دنیای اطرافمان معرفی کنیم، چهطور از حقمان دفاع کنیم، چهطور جسارت نه گفتن پیدا کنیم و در کل جرأتمندتر باشیم. تجربهی گفتوگو دربارهی مسائل مالی و اقتصادی از دیگر حسنهای حضور در فضای کار است. اینها قدمهای اولیهای است که به ما بسیار کمک میکند تا برای وارد شدن به اجتماع و دنیایی که با دنیای کودکیمان متفاوت است، آماده شویم.
خودشناسی
باید به یک خودشناسی برسیم و به علایق و توانمندیهایمان تا حد زیادی آگاه شویم. ممکن است من به حسابداری علاقه داشته باشم، پس بهتر است کارهای مالی و حسابرسی یک مجموعه را انجام دهم. یا ممکن است بدن قویتری داشته باشم، پس میتوانم کارهای یدی را بهتر انجام دهم. در واقع لازم است پیش از انتخاب کار و فضای شغلی، جسم، روح و شخصیت خودمان را بهتر بشناسیم. در این زمینه مشاوران، تستها و کتابهای بسیاری وجود دارد که به ما کمک میکند تا به ویژگیها و شخصیتمان آگاهتر شویم. کاری که انتخاب میکنیم در درجهی اول باید با روحیاتمان تطابق داشته باشد؛ اگر من آدم آرامی هستم یا روحیهی اجتماعیتری دارم و فضاهای شلوغ را بیشتر میپسندم، در انتخاب شغل و فضای کاری بسیار مهم است.
دستگیری والدین
مثل بچهای که میخواهد راه برود و پدر و مادرش، اوایل دستش را میگیرند، حضور والدین و در جریان بودن آنان بسیار زیاد برای ما لازم است. البته برای ابتدای کار و به شرط آنکه این دستگیری تا چهارسالگی بچه ادامه نداشته باشد و به استقلال کودک آسیب نزند. ما هم برای ابتدای ورودمان به بازار کار، به راهنمایی و حمایت پدر و مادر نیاز داریم. غیراز آن، در جریان بودن والدین برای خود ما هم امنیت به ارمغان میآورد؛ چون کارفرمای من متوجه میشود پدر و مادر من در جریان هستند، بنابراین جلوی خیلی از سوءاستفادهها گرفته میشود.
امنیت فضای کاری
یادمان باشد که ما هنوز یک نوجوان هستیم و قرار است قدمهای اول را برداریم؛ پس محیط کاریمان باید امن باشد؛ چه از نظر افرادی که در آن محیط حضور دارند و چه از نظر تأمین امنیت روحی و روانی ما. جایی نباشد که من را تحقیر کنند، یا افراد خطرناک و بیمبالات در آنجا رفتوآمد داشته باشند.
هدف و خرده هدف
دکتر سمانه رضایی معتقد است هر کاری وقتی هدفمند باشد دستاوردهای بهتری دارد، فقط باید یادمان باشد ما هدفمان را براساس شرایط خودمان تعیین کنیم؛ یعنی من نمیتوانم درآمد خودم را با درآمد برادرم که درسش تمامشده و بهطور جدی در بازار کار است ، مقایسه کنم. خوب است برای خودمان خردههدف تعیین کنیم؛ هدفی کوچک و واقعگرایانه که با تواناییها و شرایط ما هماهنگ باشد. چون اگر هدفهای خیلی بزرگ داشته باشیم قاعدتاً در مدت سه ماه نمیتوانیم به آن برسیم و این باعث احساس ناکامی و سرخوردگی و خودسرزنشی میشود. بنابراین شرایطی که میتواند برای من خیلی مفید باشد به شرایطی عذابآور تبدیل میشود.
کسب درآمد و توقف تحصیل علم
هر آدمی از داشتن درآمد خوشحال میشود و همهی ما از اینکه بتوانیم منشأ اثر باشیم، خوشحال میشویم. ولی ما باید همیشه هدفی را که بهخاطر آن تجربهی بازار کار را انتخاب کردیم، بهخاطر داشته باشیم. درست است که ما داریم کار میکنیم و درآمدی بهدست میآوریم، ولی آن درآمد براساس تحصیلات و شرایط الآن من است. توجه کنیم که اگر تحصیلاتم بالاتر رود و شرایط مساعدتری داشته باشم، قطعاً این درآمد میتواند تصاعدی افزایش پیدا کند.
مهارتهای اجتماعی
برای انتخاب شغل، لازم است اول خودم را بشناسم؛ آنچنان که بتوانم در محیط کار، دربارهی خودم توضیحاتی ارائه کنم. مثلاً اینکه من آدمی هستم که این میزان به استراحت نیاز دارم، یا از جاهای شلوغ خوشم نمیآید، یا صبحها راندمان کاریام بیشتر است و... . مهارت بعدی، مهارت بیان نیازها و جرأتمندی است؛ یعنی من جرأت این را داشته باشم که اگر چیزی ناراحتم میکند، دربارهاش گفتوگو کنم و احساساتم را بیان کنم. مهارت دیگر، مهارت مدیریت خشم است، چون اگر در محیط کار دائم خشممان را ابراز کنیم، بهعنوان یک آدم ناسازگار شناخته میشویم و این میتواند بسیار آسیبزا باشد.
پی دی اف این صفحه از دوچرخه را اینجا ببینید.