یک زن و شوهر پس از آنکه تراشه‌های الکترونیکی در آن‌ها قرار داده شد، به عنوان اولین زوج سایبورگ در بریتانیا شناسایی شدند، در آن زمان این دو بدون در نظر گرفتن عواقب چنین ایمپلنت‌هایی این کار را صرفا برای آزمایشی علمی انجام داده بودند.

به گزارش همشهری آنلاین و به نقل از روزنامه سان، در اوت سال ۱۹۸۸ یعنی درست ۳۵ سال قبل یک تراشه استوانه‌ای کوچک در بازوی پروفسور کوین وارویک کاشته شد. این دستگاه، به اندازه یک سکه ۲ پنسی به او اجازه می‌داد درها را باز کند و چراغ‌ها را به سادگی با تکان دادن بازوی خود در حین راه رفتن در بخش سایبرنتیک در «دانشگاه ردینگ» روشن کند.

از او به عنوان «کاپیتان سایبورگ» یاد شده و به عنوان اولین «بیو هکر» شناخته می‌شود. «بیو هکر» کسی است که با فناوری تغییراتی در بدن ایجاد می‌کند تا زندگی را آسان‌تر کند. سپس، در سال ۲۰۰۲، او دومین ایمپلنت را انجام داد که آرزوهای سایبورگی‌اش را به مرحله ای فراتر برد.

در جریان این ایمپلنت دوم، یک حسگر سیلیکونی مربعی به نام«برین گیت»( BrainGate) در اعصاب مچ دست پروفسور کاشته شد که حدود ۰.۱ اینچ عرض داشت. این حسگر که به مدت سه ماه در اعصاب مچ دست او قرار داشت که سیستم عصبی او را به یک کامپیوتر متصل کرد و به نوبه خود به او اجازه داد تا با استفاده از افکار خود، یک دست روبات را از طریق اینترنت کنترل کند. در همان سال، همسرش ایرنا نیز یک تراشه مشابه در بازوی خود کاشته بود که به این زوج اجازه می‌داد به روش‌های شگفت‌انگیزی با هم ارتباط برقرار کنند.

پروفسور گفت: چون به صورت الکترونیکی وصل بودیم، سیستم عصبی من به سیستم عصبی او مرتبط شده بود، در نتیجه وقتی دستش را بست، مغز من ضربان نبض دستش را دریافت کرد. پروفسور وارویک؛ ارتباط الکترونیکی با همسرش را «شکل اساسی ارتباط تلگرافی» توصیف کرد. اکنون، این مرد ۶۹ ساله که معاون رئیس دانشگاه کاونتری است، به آن زمان به عنوان دورانی بسیار جالب  و سرگرم کننده نگاه می‌کند حتی با وجود اینکه امکان داشت چنین آزمایشی به فاجعه ختم شود.

او به «میل آنلاین» گفت: «در آن زمان هیچ کس چنین کاری انجام نداده بود. این مساله باعث حرکت فناوری رو به جلو می‌شد. مردم به وضوح برای عادی سازی ضربان قلب و مواردی از این قبیل ایمپلنت داشتند، اما انجام آن به‌عنوان یک تقویت‌کننده، چیز دیگری بود.

او درباره وضعت خود پس از کاشت تراشه در بازویش گفت: وقتی در اطراف ساختمان حرکت می‌کردم، می‌توانستم تحت نظر باشم وقتی به آزمایشگاه رفتم در باز شد، وقتی از راهرو پایین آمدم چراغ‌ها خود به خود روشن شدند. این تراشه تنها چند هفته در بازوی پروفسور بود، فقط به اندازه‌ای که نشان دهد این ایده واقعا کارآمد است. او گفت که این چیز خوبی است، زیرا اجزای کوچک در یک شیشه شکننده قرار گرفته بودند که می توانست به راحتی تکه تکه شود.

در آن زمان، این آزمایش تعدادی از سوالات اخلاقی را مطرح کرد، مانند اینکه آیا باید آن را برای زندانیان یا حتی کودکان کاشت این تراشه‌ها را انجام داد  کرد تا بتوان محل نگهداری آن‌ها را ردیابی کرد؟

پروفسور وارویک گفت این موضوع ذهن مردم را در مورد احتمالات در آینده باز کرد. از برخی جهات، این یک اقدام  پیشروانه برای شرکت ایلان ماسک «نئورالینک» بود که هدف آن کاشت تراشه‌هایی در مغز افراد است که سیگنال‌های ارسال شده به رایانه یا تلفن را پردازش می‌کند.

هم پروفسور وارویک که داوطلب کاشت تراشه در بازوی خود شده بود و هم «نئورالینک» با اقدامات، مشتاق یافتن درمانی برای بیماری های عصبی هستند، که اتصالات عملکردی بین مغز و اندام‌ها را از بین می‌برد و در نهایت می‌تواند به افراد فلج اجازه راه رفتن دوباره بدهد.

بیشتر بخوانید:

کار پیشگامانه‌ای که توسط پروفسور وارویک انجام شد، باعث ایجاد جامعه‌ای از «بیوهکرها» به صورت آنلاین شد که همچنین در کنفرانس‌هایی گرد هم می‌آیند تا درباره ایمپلنت‌های خود صحبت کنند. با این حال، بدون مشاوره پزشکی مناسب، انجام عملیات ایمپلنت می تواند منجر به برخی از عوارض مهم مانند آسیب عصبی یا عفونت شود. پروفسور وارویک گفت: وقتی می‌شنوم مردم چه کار می‌کنند، من را نگران می‌کند، آن‌ها ریسک‌های بسیار زیادی را متحمل می‌شوند، زیرا زیاد از احتمال عفونت نگران نمی‌شوند.