محرم است و هیئت‌های عزا در هر گوشه و کنار؛ در تکایا، حسینیه‌ها و مساجد منطقه برپا شده‌اند و عزاداران در ماتم این روزها سوگواری می‌کنند و اشک می‌ریزند. در منطقه ما هم‌محله‌هایی وجود دارد که چند دهه است تکیه‌هایشان برجاست و علم‌هایشان افراشته.

همشهری آنلاین-نگار حسینخانی:  این است که امکان ندارد، گذرتان به بلوار امیرکبیر افتاده باشد و متوجه شاهکار بچه‌های محل نشده باشید. حتماً دیده‌اید نخل‌ها و علامت‌هایی را، که انگار در شهرکی سینمایی یا صحنه‌ای از لوکیشن فیلم یا سریالی قرار گرفته‌اند و می‌خواهند واقعه‌ای را به تصویر بکشند. تصویری که توسط تعدادی از جوانان هم‌محلی ساخته شده؛

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

جوانانی که از همه کار و زندگی‌شان برای خادمی سیدالشهدا(ع) دست کشیده و به دنبال خدمت‌رسانی در این ایام هستند. در گزارش این هفته‌مان سراغ تکیه «روضه العباس(ع)» که متفاوت‌ترین تکیه منطقه هست رفته‌ایم؛ تکیه جوانانی که با فضایی که فراهم آورده‌اند، اهالی محله‌های دیگر را هم به آنجا کشانده و آنها را مسحور و محو تصاویر عاشورایی و رموز کربلا کرده‌ است. تکیه‌ روضه‌العباس(ع) درست در خیابان گلسار قرار گرفته است. اعضای هیئت در حال تمرین است و با داربستی که روی ورودی خیابان زده شده، نام خیابان پوشیده شده است. البته جوانان این هیئت برای خالصانه ماندن اعمالشان تمایلی به ذکر نام کامل خود در این گزارش نداشته و ما هم به خواسته آنها احترام گذاشته و فقط به ذکر نام کوچکشان اکتفا کرده‌ایم.  

یک محله است یک هیئت روضه‌العباس(ع)


هیئت‌شان به اندازه‌ای بزرگ است که تصور می‌شود همه اهالی دست در دست هم داده‌اند و آن را ساخته‌اند. انگار ‌کاری دسته‌جمعی و محلی باشد، اما همه‌اش کار چند جوانی است که با استفاده از فضای محله، خیابان گلسار را کربلا کرده‌اند. همینکه از سردر کوچه رد می‌شوید، قلعه سپیدی خودنمایی می‌کند که کلمه «کهیعص» به رنگ طلایی رویش نقش بسته است. قلعه‌ای که چند جوان، چون سربازان امام شهید، رشید، پشتش ایستاده‌اند و از اهالی محله و عزاداران‌سالار شهیدان پذیرایی می‌کنند. دژی بسیار زیبا که ایستگاه صلواتی هیئت است و میزبان تمام مهمانان اباعبدالله‌الحسین(ع). روبه‌رویشان اما علامتی ۳۳ شاخه است که سر خم کرده و نوای عزا محله را پر کرده است.

هیئت از سال ۱۳۷۹ به دست همین جوانان پا گرفت، همین‌هایی که روزی برای عزاداری‌شان از اهالی و خانواده‌ها پول جمع می‌کردند و به زنجیرزنی و سینه‌زنی راضی بودند. حالا چند سالی است که از محله‌های دیگر و کل منطقه به دیدن مراسم‌شان می‌آیند و بچه‌هایشان را به آنجا می‌آورند تا با آنچه بر خاندان حسین(ع) گذشته است و آیینی که آن را زنده نگه داشته، آشنا شوند. محمدرضا حالا ۳۳ ساله و مطلع‌ترین فرد به امور هیئت است. خودش می‌گوید: «هرچه دارم از حسین(ع) است و هیچ‌وقت ذره‌ای برای برگزاری آیینش کم نمی‌گذارم.» 

۴ یا ۵ سال است که مراسم این‌گونه برگزار می‌شود. چند سال پیش بود که نخلی به هیئت اضافه شد. برای سال بعد ایستگاه صلواتی گذاشتند، سال بعدترش هم نمایشگاهی کنار هیئت برپا شد تا اینکه هیئت به شکل کنونی درآمد که می‌بینید. سر دری برای ورود عزاداران هیئت، ایستگاه صلواتی و علامتی که روبه‌روی ایستگاه سر خم کرده. ۱۰ نخل و چادر تکیه که زنان و مردان را از هم جدا کرده و شمایلی از حضرت عباس(ع) که کنار فرات و میان نیزاران زانو زده و می‌خواهد مشتی آب از فرات بردارد تصاویری است که به محض ورود به هیئت روضه‌العباس توجه هر عزاداری را جلب می‌کند.

میزبانی بیش از ۴۰۰ نفر از اهالی


طراحی‌ها با سیامک است. از ۲ ماه قبل از محرم طرح‌های آن سال را آماده می‌کنند. حسابدار هم اوست، مهدی، برادرش در این شب‌ها کنار اصغر قلییان مداحی می‌کند و محمد انتظامات هیئت است. محمدرضا را که معرفی می‌کنند و می‌گویند خرج هیئت را می‌دهد و متولی است. سیامک که از خرج و مخارج بیشتر خبر دارد می‌گوید تا حالا بیش از ۱۳ میلیون هزینه شده است. برنامه‌های هرشب نیز از این قرار است؛ نماز، قرآن که قاری آن را تلاوت می‌کند، زیارت عاشورا، مداحی و سینه‌زنی و برپایی سفره احسان.

دلیل این خرج و مخارج را که می‌پرسیم، محمد جواب می‌دهد: «اکثر عزاداران و سینه زنان هیئت ما بچه‌ها و جوانان هستند. بچه‌هایی که در این زمانه سرشان بیشتر با تکنولوژی گرم است. ما می‌خواستیم روایت عینی‌تری از واقعه عاشورا به تصویر بکشیم و به این بچه‌ها یاد بدهیم تا فرهنگ حسینی ماناتر است. به نظر ما هرچه این مراسم بهتر برگزار شود و همه بتوانند بهره‌ای از آن ببرند، بی‌شک رضایت اهل‌بیت(ع) را همراه می‌آورد چون هدف امام حسین(ع) از قیامش نیز آگاهی دادن و روشنگری بوده است.»معمولاً اول، پنجم، و شب تاسوعا قربانی جلوی هیئت به زمین زده می‌شود و ۳ روز خرج شام را محمدرضا به عهده می‌گیرد. می‌گوید: «اکثر هیئت ما را جوان‌ترها تشکیل می‌دهند. از یک شب پیش از محرم اطعام داریم و معمولاً ۳۰۰ نفر ثابت به هیئت می‌آیند و زمان اطعام این تعداد به ۴۰۰ تا ۴۸۰ نفر هم می‌رسد. ویژگی مهم هیئت ما تعداد بالای جوانان و نوجوانان آن است.»

یک درخواست


محمدرضا که ۲۸ سال است ساکن محله است، مشکلات کوچه و اهالی را خوب می‌شناسد می‌گوید: «با اینکه پارکینگی در جنوب محله است، برخی اهالی محله که ماشین‌های سنگین دارند آنها را در کوچه و خیابان‌های محله پارک می‌کنند و ردیفی از ماشین‌های سنگین کوچه را پر و شلوغ می‌کند، به نظرم تنها یک دهه در سال است که تکیه‌ها زده می‌شود و مردم هم با این رویه آشنایی دارند و اعتراضی نمی‌کنند اگر مسئولان به این صاحبان ماشین‌ها اعلام کنند که خودروهایشان را لااقل در این دهه در پارکینگ پارک کنند اهالی با دردسر کمتری مواجه می‌شوند و مشکلات عبور و مرور به حداقل می‌رسد.»

آن راز سر به مهر


«کهیعص» کلمه‌ای است که به رنگ طلایی روی ایستگاه صلواتی محله نصب شده است. خیلی از بچه‌های هیئت روایت این کلمه را خیلی خوب می‌دانند. سیامک تعریف می‌کند: «روایت است از سعدبن عبدالله که روزی تأویل کهیعص را از امام زمان(عج) سؤال کردند. حضرت فرمودند: این حروف از اخبار نهانی است که خداوند به بنده‌اش زکریا اطلاع داده. سپس داستان آن را برای محمد(صلی‌الله‌و علیه و آله) بیان کردند. آنجا که زکریا از خدا خواسته اسماء خمسه طیبه را به او بیاموزد، جبرئیل بر او نازل شد و آن اسماء را به او آموخت. هنگامی که زکریا نام محمد و علی و فاطمه و حسن را به زبان جاری کرد دلشاد شده و اندوهش زایل شد، اما وقتی که نام حسین را به زبان آورد اندوه بر او چیره و اشکش جاری شد. سپس گفت؛ خدای من! چه شد که امروز وقتی نام آن ۴ نفر را به زبان آوردم با ذکر نام آنها اندوهم برطرف شد ولی هنگامی که نام حسین به زبانم جاری شد اشکم جاری و غم دلم زیاد گردید؟! خداوند داستان شهادت امام حسین(ع) را به او خبر داد و فرمود: «کهیعص» پس «ک» اسم کربلا و «ه» هلاکت عترت طاهره و «ی» یزید (قاتل آن بزرگوار) و «ع» عطش آن حضرت و «ص» صبر و بردباری اوست وقتی که حضرت زکریا این وقایع را شنید، ۳ روز از مسجد بیرون نیامد و نگذاشت کسی بر آن حضرت وارد شود و به گریه و سوگواری پرداخت.» 

همه دارایی‌ام از حسین(ع) است

زندگی‌اش با یاد و نام حسین(ع) از این رو به آن رو شده است. محمدرضا می‌گوید: «۸ سال بود که اعتیاد داشتم و مدام بیکار در محله می‌چرخیدم و هیچ هدفی برای آینده خودم نداشتم. به این تکیه متوسل شدم و حالا ۹ سال است که پاک پاکم و به حمدالله کاسبی‌ام رونق گرفته و نوکری حسین(ع) و عزادارانش را می‌کنم. برای من این ۱۰ روز محرم همه چیز است. من زندگی‌ام، خانواده‌ام، سلامتی دخترم، کارم و مالم را همه از خدا و توسل به شهید کربلا دارم. اتفاق‌های زیادی برایم افتاده که هر روز من را مصمم‌تر کرده تا این مراسم را ادامه دهم. روزی بود که پول یک کیسه قند نداشتم که نذر هیئت کنم، حالا اما به لطفش هرچه بخواهند، دریغ نمی‌کنم.» محمدرضا پول محرم‌های سال بعد را هم کنار می‌گذارد که نکند روزی برای خرجی دادن این ۱۰ شب کم بیاورد. می‌گوید که اعتقادش به اباعبدالله زندگی‌اش را سامان داده و رابطه‌اش را با خانواده‌اش قوی‌تر کرده است. همین عشقش به خانواده است که چادری در جوار تکیه مردان برای بانوان هم‌ ترتیب داده است که آنان نیز در این ایام عزادارسالار شهیدان و خاندانش باشند. می‌گوید: «همیشه برای انجام هرکاری مشکلاتی وجود دارد. هستند کسانی که سنگ‌اندازی می‌کنند. اما یادمان باشد، جوان‌هایی که تا دیروز در قهوه‌خانه‌ها می‌نشستند و قلیان می‌کشیدند و وقت را به بطالت می‌گذراندند، حالا سیاهپوش در تکیه‌ها سینه‌زنی می‌کنند و همین به گمانم امنیت را بالا می‌برد و خیال خانواده‌ها و اهالی را هم آسوده‌تر می‌کند که جوانان‌شان در مراسم عزای حسین(ع) هستند.»

عاشورا و بچه‌ها و الگوهایش


«این ماکت‌ها را برای این ساختیم تا واقعه عاشورا را آن‌چنان‌که بود و باید به نسل جوان معرفی کنیم به خصوص جوانانی که سرشان گرم بازی با گوشی و تبلت است و ممکن است از یکسری مسائل غافل شوند. ما با این جذابیت‌ها تلاش می‌کنیم پای این افراد را نیز به هیئت باز کنیم و پیام حسین(ع) را به آنها منتقل کنیم.»این هیئت‌ متوسلان بسیاری پیدا کرده و اهالی محله برای توزیع نذورات‌شان به ایستگاه صلواتی و تکیه مراجعه می‌کنند. شعار بچه‌های هیئت «روضه العباس» این است؛ در تکیه به روی همه باز است و ما نوکران حسین(ع) و عزاداران اوییم. ۳ علامت که یکی ۳۳ شاخه، یکی ۲۳ و دیگری ۱۵ شاخه است گوشه و کنار خیابان جاگذاری شده. به داخل ایستگاه که می‌رویم پر از بشکه‌ها و میلگرد و گچکاری‌هایی است که با زحمت شبانه‌روزی روی هم سوار شده و از بیرون نمای دژ مانندی را به خود گرفته است. اهالی همین‌که از زحمات شبانه‌روزی بچه‌های محله می‌گویند، دوست دارند که در مسابقه‌ای در منطقه این همه تلاش بچه‌محل‌هایشان در مقابل محله‌های دیگر دیده شود. مسابقه‌ای که دل جوانان محله را به کارهایی که کرده‌اند نیز خوش کند. بوی چای دارچین و اسفند محله را پرکرده و بچه‌ها در ردیف‌های منظمی همراه با طبل و دهل، سینه‌زنی می‌کنند و طول بلوار امیرکبیر را طی می‌کنند. مدام به جمعیت اضافه و اضافه‌تر می‌شود و خیابان دیگر خلوت خلوت است و تنها زنان و دخترانی، همچنان با چادرهای مشکی پا در تکیه می‌گذارند و برخی از آن خارج می‌شوند. بی‌شک گلسار با همه تصاویری که برای عزاداران حسینی ساخته، جای خوبی است برای اشک ریختن بر مظلومیت امام سوم شیعیان و صیقل دادن روح در ایام محرم.
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۲۲در تاریخ ۱۳۹۴/۸/۵