همشهری آنلاین - فرید عرب امینی: آنها خالصانه ایفای نقش کرده و همین رنگ و بوی خدایی به نمایششان داده است. همهشان دانشآموزان همین منطقه هستند و توسط کانون کهربای تعزیه برای شبیهخوانی انتخاب شدهاند. ۲۰ نفری میشوند. قرار است به غیر از منطقه خودمان در دیگر مناطق شهر تهران نیز برنامه اجرا کنند. امروز هم تعزیه حضرت علی اکبر(ع) برگزار میکنند. همراه مردم شده و ما هم این نمایش آیینی را تماشا میکنیم.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
تعزیه حضرت علی اکبر(ع)
بوستان گلزار شلوغ است. تعداد قابل توجهی از هممحلهایها برای تماشای تعزیه آمدهاند. به زحمت صندلی خالی پیدا میشود. کنار دستمان خانمی همراه با دخترش آمده است. دخترک ۵ـ ۶ ساله به نظر میآید. اسمش آیداست. برای نخستین بار تعزیه میبیند و شوق خاصی دارد.
رجزخوانهای نوجوان
قرار است ساعت ۳ تعزیه اجرا شود. اما تا مردم بیایند و برنامه نظم بگیرد نیم ساعتی طول میکشد. صدای همهمه مردم با صدای شیپور و طبل قطع میشود. چند دقیقهای موسیقی تعزیه شنیده میشود. مخالفخوانها یکی یکی روی سن میآیند. لباسهای قرمز به تن دارند. یکیشان رجزخوانی کرده و دور سن میچرخد. صدای رسای او با طنین طبل شور خاصی به برنامه میدهد. جوانک دیگری در پوشش لباس سبز وارد معرکه میشود. نقش امام حسین(ع) را بازی میکند. او با خواندن اشعاری که بوی غربت میدهد، زبان حال امام را میگوید و فریاد بیکسی سر میدهد.
مجلس بیریاست
مجلس بیریایی است. سوز صدای شبیهخوان امام حسین(ع) همه را به گریه میاندازد. اینجاست که تعزیهخوان حضرت علی اکبر(ع) وارد میدان میشود. چند قدمی راه میرود. تا به اصطلاح پدر قد و بالای او را نظاره کند. موسیقی تعزیه همچنان نواخته میشود. حضرت علی اکبر(ع) جلو روی امام حسین(ع) میایستد و اذن جنگ میگیرد.
امام شرط جهاد را گرفتن اجازه از مادر تعیین میکند. جنگی نمادین در میگیرد. مخالفخوان میخواند: «ای شبیه نبیای علی اکبر/ وی تازه نهال باغ حیدر/ تا چند به عرصهگاه میدان/ تازی تو سمند همچو گردان/ باز آمدهام که گل بکارم/ داغت به دل حسینگذارم».
هوا بو غم گرفته است
صدای برخورد شمشیرها و صدای شیپور، واقعه کربلا را تداعی میکند. همه ساکت و محو تماشا هستند. بعد هم صحنه شهادت حضرت علی اکبر(ع) اجرا میشود. گریه شبیهخوان امام حسین(ع) بالای سر پسر، اشک زن و مرد را به دیده میآورد. بعد هم میخواند «علی جانم تو به من نظر نداری/ مگر از دل پدرت خبر نداری/ پسرم به رفت از دست/ به خدا کمرم ز داغ بشکست/ که خبر دهد به لیلا / که دگر پسر نداری». حزن و اندوه فضا را پر میکند. حتی اشقیاخوان هم آهسته گریه میکند. صدای ناله مردم با صدای شیپور در هم آمیخته میشود.
تعزیه، هنر تأثیرگذاری است
«سعیده حیاتی» از اهالی خیابان درودیان است. میگوید از بنری که سر خیابان نصب بوده متوجه برگزاری مراسم شده است. حیاتی مراسم تعزیه را حفظ ارزشهای آیینی عنوان میکند و میگوید: «برنامه جذابی بود. بهخصوص که توسط نوجوانان اجرا میشد. این نمایش برای همسن و سالهای خودشان تأثیرگذار است. تعزیه هنری است که از سالهای دور در ایران اجرا میشده و هنوز هم در بعضی از نقاط ایران خیلی جدی به آن پرداخته میشود.»
این آیین باید زنده بماند
«منصور اکبرزاده» بانوی سالمندی است که در محله شکوفه زندگی میکند. او میگوید که هر روز برای پیادهروی به بوستان گلزار میآید و متوجه برگزاری تعزیه شده است. اکبرزاده اشاره میکند این سنت قدیمی را دوست دارد و معتقد است که باید به آن بها داده شود. او ادامه میدهد: «من تحت تأثیر قرار گرفتم. با اینکه جوان بودند اما خیلی خوب اجرا کردند. با اینکه شاید خیلی امکانات نمایشی وجود نداشت اما خیلی خوب توانستند حس عاشورایی را منتقل کنند. این آیین باید زنده بماند. از قدیمالایام تعزیه جایگاه ویژهای در بین مردم داشت. متأسفانه با نوآوریهایی که در مراسم عزاداری ایجاد میشود این هنر روز به روز کمرنگتر میشود.»
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۱۴ در تاریخ ۱۳۹۵/۰۷/۲۷