همشهری آنلاین- بهاره خسروی: بازار تهران از بناهای باارزش و تاریخی پایتخت است که قدمت بالایی دارد. طبق منابع تاریخی بنای اولیه بازار تهران در زمان شاه طهماسب اول ساخته شده است. خاندان صفوی ارادت زیادی به حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) داشتند و شاهطهماسب اول اغلب برای زیارت قبر جدش به این بقعه متبرکه سفر میکرد. البته همسایگی با شهر قزوین و پایتخت صفویان هم مزید برعلت توجه شاه طهماسب بهآبادی کوچک تهران شد و دستور داد تا با خاک حصار بزرگی اطراف تهران که آن زمان فقط ۶ هزارمترمربع مساحت داشت، بسازند.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
تهران در زمان صفویان در مجموع ۴منطقه داشت. یکی از این مناطق با نام بازار شناخته میشد و این منطقه بعد از حصارکشی هم از نظر تجاری مورد توجه پادشاهان زندیه و صفویه قرارگرفت. براساس اسناد موجود و نوشتههای «صنیعالدوله» چهارسوق بزرگ و کوچک در زمان فتحعلیشاه قاجار بنا شده است. در این دوران اطراف بازار بناهایی تاریخی مانند مسجد امام خمینی (مسجد شاه) و مسجدجامع ساخته شد. به مرور زمان مجموعه بازار، تا سمت ارگ و مسجدجامع گسترش و توسعه پیدا کرد و تبدیل به مکانی پررونق هم شد. اما دوره ناصرالدین شاه قاجار، بهعنوان دوران طلایی بازار بزرگ شناخته شده است؛ زیرا در این دوره ساختوسازهای فراوانی نظیر بازار امیر، سرای امیر و بازار کفاشها انجام شد.
ارکان اصلی حکومت در تهران قدیم
بازار، ارگ و مسجد ارکان اصلی حکومت در تهران قدیم بود. اما چیزی که درباره هزار توی دالانها، سوقها، تیمچهها و راستههای بازار همیشه پررنگتر از بقیه دیده میشود حکایت معماری بینظیر و تکرار نشدنی بازار تهران است. وجه کالبدی سراها، تیمچهها، حجرهها و... مهمترین رکن شهرت بازار تهران از جنبه زیباییشناسی و معماری است که بخشهایی از آن برگرفته از معماری رومی است.
بازار در کنترل داروغه
یکی از موارد مهم و قابل تأمل در بازار ساز وکار اقتصادی و حضور نیروی انسانی و تأمین هزینهها و کنترل قیمتها است. درسیستم نظارت اداره بازار تهران ابتدا به محتسبها و به مرور زمان کلانترها، نقیبها در نهایت در دوره قاجار به داروغهها سپرده شد. داروغهها در تهران قدیم مسئولیت نظارت بر تنظیم بازار و قیمتها را عهدهدار بودند. در موضوعات دینداری، گرانفروشی و کمفروشی، مسائل اقتصادی، ورود پیدا میکردند. البته قیمتگذاریها گاهی با اعمال نفوذ و قدرت همراه میشد که چندان خوشایند کاسبان بازار نبود. به همین دلیل بلواهای زیادی در اعتراض به هزینه سنگین مالیاتهایی که داروغه آن را تعیین میکردند در بازار تهران برپاشد.
ستون فقرات مرکز خرید پایتخت
در روزگاری که تهران هنوز ردای پایتختی را بر تن نکرده بود و آبادی کوچکی در همسایگی بود تقریباً دوران سلطنت زندیه و اوایل قاجاریه سبزهمیدان دشتی بزرگ و وسیعی بود که تهرانیها در آن سبزی کشت میکردند. به مرور زمان با محکم شدن پایههای سلطنت قاجارها این محدوده تغییراتی کرد و نامش به تخته پل تغییر پیدا کرد. در دوران فتحعلیشاه بخش تجاری سبزهمیدان رونقی بیش از پیش پیدا کرد و بازاریان و کسبه در این میدان مستقر شدند. به مرور زمان وقتی امیرکبیر سکوی صدارت ایران را بهدست گرفت دستور تغییراتی داد و در نخستین گام بساط کشت سبزی و اعدام مجرمان از این میدان جمع شد. این تغییرات باعث شد تا سبزهمیدان تبدیل به نخستین میدان مدرن پایتخت شود و به «تخته پل» تغییر نام پیدا کند. در واقع ورودی اصلی بازار یا به تعبیری ستون فقرات بازار تهران که باعث شکلگیری راستههای تجاری شد از همین سبزهمیدان شکل گرفت.
نشان ویژه اوستایی
دوره صفویان در بازار تهران اوستاها حسابی برای خودشان بروبیایی داشتند و برای کسب این عنوان و نشان اوستایی کلی تلاش میکردند. البته این اوستا شدن در بازار هم ماجرایی پر دنگ و فنگ داشت و به راحتی هر کسی این افتخار نصیبش نمیشد. ماجرا از این قرار بود که افرادی که کاندیدای کمربند یا نشان ویژه اوستایی میشدند باید یکسری آزمونها را از سر میگذراندند. اعضای هیأت داوران ریشسفیدان و معتمدان خود بازار بودند که در رأس آنها هم داروغه قرار داشت. بعد از رأی مثبت هیأت داوران برای اعتبار بخشیدن بهکار داروغه با بستن بازوبند یا کمربند لقب اوستایی را به کاندیدای مورد نظر اعطا میکردند. در دوران صفویه کار در بازار و داشتن وجدان و حس تعلق خاطر برای جلب رضایت مشتری به نوعی حرمت داشت و باید کار و انتخاب کاسبان بازار با دقت نظر بیشتری انجام میشد.
نشان اعتبار مرحوم طاهر
یکی از رسمهای جالب بازار تهران قدیم برندسازی و تولید ابزار و لوازم باکیفیت و با طول عمر طولانی بود. کاسبان سعی میکردند، ابزاری را تولید کنند که از لحاظ هنری هم حائز اهمیت باشد.«مرحوم طاهر» یکی از این افراد مهم برندساز بود. شغل او حکاکی بود و ثبت مهرحکاکی طاهر روی کالاهایی که نیاز به ظریفکاری و نقرهکاری داشتند، نشان از اعتبار کالای تولید شده بود.
رسیدن بهخودکفایی با مجمع الصنایع
در دوران امیرکبیر بر اساس الگویهای قدیمی برای ارائه خدمات بهینه و رسیدن بهخودکفایی و تولید ملی، هنرستان مجمع الصنایع برای آموزش رشتههای جدید تولیدی و فناورانه یا احیا و ارتقای برخی رشتههای تولیدی از رونق افتاده راهاندازی شد. در این هنرستان ویژه، ۴۴استاد در رشتههای مختلف هنری ۱۴۴هنرجو را برای آشنایی با علوم و فناوری روز آموزش میدادند. تجربه مدرسه مجمع الصنایع را باید کوشش دربار قاجار برای بازسازی و نوسازی بخش تولید دانست.
معاملات با اعتبار
سازمان اقتصادی بازار سازوکار جالبی داشت. قبل از حضور صرافها، اکثر بازاریان با استفاده از اعتبارشان معامله میکردند. این معاملات اعتباری تبعاتی هم داشت و آن خشم ماموران حکومتی بود؛ بهدلیل اینکه بسیاری از این معاملات در جایی ثبت نمیشد تا دولت از بازاریان براساس گردش مالی مالیات اخذ نکند. البته حکومت هم بیکار نمیماند و بازاریان را به انجام کارهای عامالمنفعه مانند تعمیر ابنیه یا ساخت پل و کارهایی از این دست مجبور میکرد. این ماجرا هم چندان خوشایند مذاق بازاریان نبود.
باج سبیل داروغه
داروغه مسئول نظم و نسق بازار بود، اما گاهی صرافها برای توسعه کسبوکارشان به او باج سبیلی میپرداختند.البته در این میان محدودیتهایی که برای بازاریان از سوی عمال حکومتی تحمیل میشد و همین ماجرا آتش زیر خاکستر برای بازاریان بود تا آنها در پاسخ غائلههای بزرگی را برپا کنند.
پیوند بازاریان با روحانیون
آنطور که در منابع تاریخی آمده در دورهای از تاریخ بازاریان با روحانیون رابطه تنگاتنگی داشتند و از آنها حمایت میکردند. یکی از این موارد، ماجرای تحریم توتون و تنباکو بود که دولت امتیاز انحصاری آن را به دولت انگلیس داد و بازاریان نخستین کسانی بودند که در اعتراض به این اقدام حکومتی به روحانیون پیوستند؛ اتفاقی که نخستین پیوند مستحکم روحانیون و بازاریان را رقم زد و باعث شد با صفآرایی بازاریان ، مردم و روحانیون این امتیاز لغو شود.
سرایدارها و باربرها
الگوی توزیع و رساندن جنس بهدست مشتری یکی از مهمترین ارکان بازار تهران قدیم بود. در بازار تهران افرادی بودند که با کول کردن و گذاشتن اجناس بر شانه و پشت بهعنوان باربر فعالیت داشتند. باربرها افراد شناخته شده وشناسنامهدار بازار و همچنین امین و مورد اعتماد سرایداران بودند. اما این سرایدارها چه کسانی بودند؟ افرادی که دربازار مسئولیت ورود و خروج کالاها را ثبت و ضبط میکردند. درواقع سرایدارها مسئولیت جابهجایی کالاها را در بازار برعهده داشتند. آنها بدون دریافت ضمانت کالاها را جابهجا میکردند و درصورت صدمه دیدن کالا در طول مسیر خسارت را خود سرایدار از دستمزدش کم میکرد.
قیمتگذاری به پیشنهاد مسئول صنف
قیمتگذاری کالاها در بازار تهران هم حکایت جالبی داشت. معمولاً برای قیمتگذاری مسئول هر صنفی قیمت کالای مورد نظر را به اتاق اصناف که اعضای آن متشکل از نماینده دولت و صنوف بود پیشنهاد میداد. در صورت تصویب و اجرایی شدن قیمت نهایی اعلام میشد. قبل از شکلگیری اتاق اصناف و آییننامه نظام جدید صنفی معمولاً برای قیمتگذاری معتمدان نقش تعیینکنندهای داشتند. برای مثال آن زمانی که اتیکتگذاری روی اجناس رواج پیدا کرد، روی کالاها ۲ مبلغ خرید و فروش زده میشد. مهمتر اینکه قیمت ثابت و یکسان بود و اگر به ۵۰مغازه هم سر میزدی قیمت خرید و فروش یکی بود.