همشهری آنلاین، ثبت تعزیه بهعنوان نمایش مذهبی خاص و منحصربهفرد در جهان به دلیل تفاوتهای بیشمار آن با دیگر نمونههای مشابه است که یکی از این تفاوتها را باید در جریان و پویایی آن جستوجو کرد.
شبيهخوانهايي كه در تعزيه نقشآفريني ميكنند، چه باتجربه و چه تازهكار، با سنت شبيهخواني به خوبي آشنايند و نسخهها را با لحن و آواز درست ميخوانند.
اولياخوانها تمامي آوازهاي تعزيه را در دستگاه موسيقي ايراني ميخوانند ولي اشقيا نسخهشان را با تندي بيان ميكنند تا فرق ميانشان مشخص شود.
از معدود تعزيههاي باشكوهي كه هنوز برگزار ميشود، در قودجان خوانسار برگزار ميشود. تعزيههاي پر و پيماني كه اسب و شتر و انواع ابزارهاي سنتي در آن استفاده ميشود.
صحنه، صحنه پايان نبرد است و آتش زدن خيمهها و بردن اسرا. اشقياي سرخپوش، پارچههاي سبز را بر چوبي گذاشتهاند كه دورتادورش با پارچهاي سفيد بسته شده؛ اين يعني سر شهداي عاشورا را بر نيزه كردهاند. حالا بايد با مشعلهاي بلندي كه در دست دارند، خيمهها را شعلهور كنند تا صحنه، صحنه پايان نبرد شود.
به اسيري بردن اهل بيت شهداي كربلا، يكي از غمانگيزترين صحنههاي تعزيههاي روز عاشوراست. نسخهخواني شبيه زينب(س) و پاسخ كودكاني كه شبيهخوان كودكان يتيم شده شهدا هستند، گريه و مويه تماشاگران را در فضاي صحنه بالا ميبرد. بهخصوص كه جنازه شهداي خونين هم كنارشان باشد.
تعزيه، نمايشي آييني ـ مذهبي ایرانی كه در فهرست ميراث معنوي جهان ثبت شده است.
غربيها هم بارها مفتون و مجذوب تعزيههاي ايران قرار گرفتهاند؛ از سياح گرفته تا پژوهشگر، يكي هم «ارنست هولستر» آلمانی، که در زمان ناصرالدينشاه قاجار به ايران آمد و 20سال در اصفهان ماند. يكي از عكسهاي ماندگار هولستر، همين تصوير شبيهخوانهاي اشقياست در اصفهان كه با لباس رزم رودروري او ژست گرفتهاند.
دستور ساخت تكيه دولت را ناصرالدينشاه بعد از سفر فرنگ داد؛ بنایی که برای اجرای تعزیه و برگزاری مراسم سوگواری و روضهخوانی ایام عاشورا در تهران برپا شد. ميگويند ساخت آن پنج سال طول كشيد و 300هزار تومان خرج برداشت تا 20هزار نفر نظارهگر تعزيههايي باشند كه در آن اجرا ميشد.
اين صحنه معروفي از تعزيه، واقعه كربلاست؛ شهادت يكي از دو طفل بيگناه كه شيخ صدوق آنها را فرزندان مسلم معرفي كرده. آنطور كه كتب تاريخي نوشتهاند، خود عبيدالله بن زياد هم از بيرحمي قاتل اين كودكان به حيرت ميافتد و دستور به كشتن او ميدهد. شبيه اين قاتل هم، چنان تحت تاثير نقش خود قرار گرفته كه در ميانه نقشآفريني، به گريه افتاده است.