«رحیم علی‌محمدنژاد» معتمد و پیرغلام محله شهرک شریعتی است که در میان اهالی به «شیخ رحیم» معروف است. او ۳۷ سال سابقه سکونت در این محله را دارد و از همان روزهای اول آموزش قرآن به اهالی و هیئت‌داری را شروع کرده و تا امروز هم که مویی سپید کرده آن را ادامه داده است.

همشهری آنلاین - رضا افراسیابی:  «رحیم علی‌محمدنژاد»  همان ابتدا می‌گوید: «همیشه دوست داشتم عشق به امام حسین(ع) را با تعزیه‌داری و هیئت‌داری نشان دهم و از وقتی به اینجا آمدم یا علی(ع) گفتم تا نیت قلبی‌ام را عملی کنم. در این سال‌ها برای بر قرار ماندن خیمه عزای اباعبدالله(ع) تلاش بسیاری کرده‌ام و معتقدم عشق امام حسین(ع) همه راه ها را هموار می‌کند. اگر کوه مشکلات نیز روی دوشم باشد همین که اهالی را زیر خیمه آقا می‌بینم دلم آرام می‌شود و خدا را شکر می‌کنم که لیاقت نوکری امام حسین(ع) را به من داده است.» 

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

۳۷ سال زندگی در یک محله

وارد خانه که می‌شویم شیخ رحیم و خانواده‌اش با روی خوش و به گرمی از ما استقبال می‌کنند. قسمتی از خانه را با پرچم‌های سیاه عزای اباعبدالله(ع) سیاهپوش کرده‌اند و گهواره حضرت علی اصغر(ع) نیز در گوشه‌ای دیده می‌شود. همه چیز این خانه حکایت از عشق به‌سالار شهیدان دارد. گوشه‌ای می‌نشینیم و شیخ رحیم با لهجه شیرین آذری تعریف می‌کند: «اهل یکی از روستاهای شهرستان سراب از توابع استان آذربایجان شرقی هستم و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ماه سال ۱۳۵۷ همراه با همسرم به تهران آمدیم. بیشتر اهالی منطقه ترک زبان هستند و برای همین در خانه‌ای نقلی زندگی‌مان را شروع کردیم. امروز ۳۷ سالی می‌شود که ساکن محله شهرک شریعتی هستم و زندگی در جایی غیر از اینجا برایم سخت است.» شیخ رحیم به پسرش که وارد خانه شده نگاهی می‌کند و می‌گوید: «هر ۳ پسرم همسایه من در خانه هستند و حتی یک روز هم نمی‌شود که همدیگر را نبینیم. خانه تنها دخترم نیز در این نزدیکی است. همین که فرزندانم از من دور نشده‌اند دلخوشی من است.»

معروف به خوشنامی 

کافی است به خیابان ابوریحان بروید و از کاسبان یا اهالی سراغ شیخ رحیم را بگیرید تا خیلی زود نشانی دقیق را کف دستتان بگذارند. جالب است که حتی وقتی نام خانوادگی او را می‌گویید خیلی زود جواب می‌شنوید: «با شیخ رحیم کار داری؟ ‌» اگر هم از اهالی درباره شیخ رحیم بپرسید شروع به تعریف و تمجید می‌کنند و مدام از خوبی‌هایش می‌گویند. وقتی درباره این خوشنامی در محله از شیخ می‌پرسیم تسبیح را در دستش جمع می‌کند و می‌گوید: «من که کار خاصی نمی‌کنم همه اینها از لطف خدا و بلند نظری اهالی است. ما مسلمانیم و در دین و آیینمان توصیه‌های فراوانی به همسایه‌داری شده است. من که دم از عشق امام حسین(ع) می‌زنم و جلسه هفتگی هیئت برگزار می‌کنم، نباید کسی را از خودم برنجانم و به این باور رسیده‌ام که همسایه‌داری از واجبات نوکری آقاست.» او سینه‌اش را صاف می‌کند و حرف‌هایش را ادامه می‌دهد: «نمی‌توانم نسبت به خوب و بد آدم‌ها بی‌تفاوت باشم. برای من مهم است که اگر همسایه‌ام مشکلی در زندگی‌اش دارد برای حل گرفتاری‌اش پیشقدم شوم و در کنارش باشم.» 

آموزش قرآن به زندگی‌ام برکت داده است

اینکه چرا به او شیخ رحیم می‌گویند به این دلیل است که در سراب هم اهالی به پدر و برادران او که همه از ریش‌سفیدان و معتمدان بودند، شیخ می‌گفتند. البته قصه شیخ رحیم شدن او برای اهالی محله ما کمی متفاوت است. شیخ رحیم در حالی که خنده روی چهره‌اش نشسته می‌گوید: «قرائت قرآن را مش اسماعیل در روستا به من یاد داد و آنقدر لذتبخش بود که دوست داشتم خودم این کار را انجام بدهم. از همان وقتی که به اینجا آمدیم به اهالی می‌گفتم هرکسی که می‌خواهد قرائت یا حفظ قرآن را یاد بگیرد من به او کمک می‌کنم. طولی نکشید که با ۲۰ نفر از اهالی کلاس‌های قرآنی تشکیل شد. بعضی از کسانی که به جلسه قرآنی می‌آمدند، امروز سالمند شده‌اند اما هنوز هم یاد آن روزها برای ما محترم است. آموزش قرآن به اهالی سبب شد که آنها به من «شیخ رحیم» بگویند.» کلاس‌های آموزش قرآن شیخ رحیم هنوز هم برگزار می‌شود و خیلی‌ها مشتاقانه در آن شرکت می‌کنند: «جلسه آموزش قرآن هر هفته در جلسه هیئت پنج تن آل عبا(ع) برقرار است و وقتی جوانی قرآن می‌خواند، خستگی‌ام در می‌رود.» 

روزهایی که در محله هیئت نبود 

نه تنها اهالی منطقه خودمان بلکه خیلی از شهروندان دیگر نقاط شهر نیز در عزاداری هیئت پنج تن آل عبا(ع) شرکت می‌کنند. شیخ رحیم، ‌بانی این هیئت ۳۷ ساله هم هست و می‌گوید: «آن روزها در این حوالی هیئت کم بود و من می‌خواستم که به اندازه خودم در برافراشته شدن پرچم نهضت اباعبدالله(ع) سهیم باشم. این روزها هر روز صبح مراسم پر فیض زیارت عاشورا در هیئت‌مان برگزار می‌شود و با «فتیر» که غذای محلی سراب است از عزاداران پذیرایی می‌کنیم. در هیئت از جفت کردن کفش عزاداران تا جارو کردن فرش را با افتخار انجام می‌دهم و بزرگ‌ترین افتخار زندگی‌ام می‌دانم.»
شیخ رحیم تعزیه‌خوان خوبی است و سال‌هاست که نقش حبیب‌بن‌مظاهر را بازی می‌کند. او می‌گوید: «بارها پیش آمده که وقتی تعزیه تمام شده مردم خودشان را به من رسانده‌اند و با چشم‌های گریان التماس دعا گفته‌اند و من شرمنده‌ام از آبرویی که اباعبدالله(ع) نصیبم کرده است. سن و سال من با حبیب‌بن‌مظاهر همخوانی دارد و به پاکی وجود او در کربلا غبطه می‌خورم. خلاصه تعزیه‌داری امام حسین(ع) کیمیای عجیبی است.  

 همسر شیخ رحیم: 
صدایش را برای کسی بلند نمی‌کند

«جمیله پروانه» ۶۴ سال دارد و ۴۶ سال است شریک غم و شادی زندگی شیخ رحیم است. او درباره همسرش می‌گوید: «در این ۴۶ سال زندگی مشترک با شیخ رحیم تا به حال ندیده‌ام موقع عصبانیت و ناراحتی صدایش بلند شود و پرخاشگری کند. همیشه با من و بچه‌ها مهربان بوده است، در این سال‌ها دروغی از او نشنیده‌ام و با من صادق بوده است. مشکلات کاری‌اش را به خانه نمی‌آورد و دوست دارد فضای خانه آرام باشد. واقعاً از لحاظ مالی و معنوی برای ما کم نگذاشته است. نه تنها با ما بلکه با همه با خوشرویی رفتار می‌کند. به جرئت می‌توانم بگویم هم من و هم بچه‌ها به وجودش افتخار می‌کنیم. در این سال‌ها جز خوبی و مهربانی چیزی از او ندیده‌ام. برای همین اگر بگویم او همسری نمونه است بیراه نگفته‌ام.»

 دختر شیخ رحیم: 
حدیث قرآنی لالایی ما بود

«زهرا علی‌محمدنژاد» ۴۰ سال دارد، دختر بزرگ شیخ رحیم درباره پدرش می‌گوید: «به خاطر علاقه فراوانی که از کودکی به قرآن داشتم، مدرک تحصیلی‌ام لیسانس علوم قرآنی و حدیث است. ۱۵ سالی می‌شود که سابقه آموزش قرآن و نهج‌البلاغه دارم. ۶ سال است که مشغول فعالیت قرآنی در سرای محله منطقه شریعتی شمالی هستم. به یاد دارم که در کودکی با نوای مناجات پدرم از خواب بیدار می‌شدم و شب‌ها به جای لالایی حدیث قرآنی برای من می‌خواند. پدرم، ما را با سبک زندگی اهل‌بیت(ع) تربیت می‌کرد و از آن زمان تا به حال با قرآن و سبک زندگی ائمه(ع) به خوبی آشنا هستیم و حسابی انس گرفته‌ایم. خدا را شکر می‌کنم به خاطر وجود پدرم و درس‌هایی که در این ۴۰ سال از او یاد گرفته‌ام.»

 فرزند سوم شیخ رحیم: 
سختگیری‌هایش به خاطر خودمان بود 

«ابوالفضل» فرزند پسر شیخ رحیم است و امروز خودش تشکیل خانواده داده و صاحب همسر و فرزند است. او درباره نحوه تربیت پدرش در کودکی تعریف می‌کند: «وقتی مدرسه می‌رفتم به اقتضای سن و سالم خیلی با دیگران بحث و دعوا می‌کردم اما یکبار پدرم برخوردی با من کرد که هیچ‌وقت آن را از یاد نمی‌برم و برای همیشه بحث و جدل را کنار گذاشتم. آن روز خیلی از او ناراحت شدم اما بعدها فهمیدم که سختگیری‌هایش به خاطر خودم بوده است و به قول معروف خیر و صلاح من را می‌خواست. همین سختگیری‌های پدرم سبب شد تا امروز پیش خانواده‌ام سرم بالا باشد.» 

پسر کوچک شیخ رحیم: 
نمونه بارز یک انسان واقعی است

«اکبر علی‌محمدنژاد» ۳۰ ساله و آخرین فرزند شیخ رحیم درباره پدرش می‌گوید: «در کودکی خیلی شیطنت می‌کردم و به قول معروف از دیوار راست بالا می‌رفتم. اما هرچه قدر بازیگوشی می‌کردم، پدرم به حساب کودکی‌ام می‌گذاشت و هر وقت با بچه‌های محله که مشغول بازی بودیم دعوا می‌کردم پدرم سراغم می‌آمد و نمی‌گذاشت دعوا ادامه پیدا کند. همیشه نصیحتم می‌کرد و حق را به طرف مقابل می‌داد. پدرم برای من نمونه بارز یک انسان واقعی است و هرچه در زندگی دارم از او یاد گرفته‌ام. خوب به خاطر دارم که همیشه در خانه ما حرف از قرآن و زندگی اهل‌بیت(ع) بود و پدرم برای ما فرزندانش وقت می‌گذاشت تا ما را با این سبک زندگی اسلامی آشنا کند و سرلوحه زندگی‌مان شود.»

 پسر ارشد شیخ رحیم: 
تأکید به کسب و کار و روزی حلال 

«محمد علی‌محمدنژاد» ۳۶ ساله و پسر ارشد شیخ رحیم درباره پدرش می‌گوید: «مهم‌ترین چیزی که در زندگی از پدرم آموخته‌ام راستگویی است. او تأکید فراوانی به کسب و کار و روزی حلال دارد. از بچگی به یاد دارم که همراه پدر به مغازه می‌رفتم و می‌دیدم که پدر چگونه با مشتری با خوشرویی رفتار می‌کند، و حواسش به کسب روزی حلال است. و نمی‌خواهد ریالی از درآمدش حرام باشد. خدا را شکر می‌کنم که ما فرزندان هم با همین سبک از زندگی و درسی که از پدر یاد گرفته‌ایم مشغول کار شدیم. به جرئت می‌توانم بگویم برکت روزی حلال را در زندگی‌مان به خوبی احساس می‌کنیم. همه سعی‌ام را می‌کنم در تربیت فرزندانم پدرم را الگو قرار دهم و هرچه از او یاد گرفته‌ام را به آنها منتقل کنم.»

 یکی از اعضای هیئت:
در هیئت بیشتر از همه کار می‌کند 

این روزها پا درد شیخ رحیم را آزار می‌دهد اما با این وجود باید او را در هیئت ببینید که از جوانان نیز بیشتر کار می‌کند. وقتی به او می‌گوییم: «شیخ رحیم در خانه بمان و استراحت کن. بگذار جوانان کارها را انجام دهند.» با لبخند می‌گوید: «با این حرف‌ها من را از نوکری اباعبدالله محروم نکنید.» او الگوی بسیاری از اهالی محل به‌ویژه جوانان برای قدم برداشتن در راه اهل‌بیت(ع) است. همه کارهای هیئت از جارو کشیدن فرش تا چای دادن به عزاداران را با عشق و علاقه وصف‌ناپذیری انجام می‌دهد.» این حرف‌ها را «عباس زنده‌دل» از اهالی محله شهرک شریعتی می‌گوید که از کودکی شیخ رحیم را می‌شناسد. او در مراسم تعزیه هم با شیخ رحیم همکاری می‌کند و این‌طور که خودش می‌گوید از او بسیار آموخته است.  

-----------------------------------------------------------------------------------------------

*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۱۹ در تاریخ ۱۳۹۵/۰۷/۱۴