قاشی «فتح تهران» یک مانیفست و یک بیانیه تازه در تحولات تصویری ایران است. این نقاشی به ما نشان می‌دهد که چقدر در نگرش نقاشان نسبت به نمایش رویدادهای اجتماعی و سیاسی تفاوت و تغییر ایجاد شده و حضور مردم در نقاشی تا چه حد مورد توجه قرار گرفته است.‌

همشهری آنلاین، ناصر احدی: یک روز گرم تابستان، دقیقا یک سیزده مرداد، حدود ساعت سه و ربع کم بعد از ظهر، فرمان مشروطیت امضا و فردای آن روز یعنی روز ۱۴مرداد ۱۲۸۵ صادر شد. امروز ۱۴مرداد۱۴۰۲، ۱۰۷سال بعد از امضا شدن فرمان مشروطه زیر سایه درختی در حیاط صاحبقرانیه، همایش نهضت مشروطه ایران در مجموعه میراث جهانی کاخ گلستان برگزار می‌شود و تا سه‌شنبه ۱۷مرداد در نشست‌هایی پژوهشی با حضور کارشناسان به ارتباط میان این رویداد تاریخی با هنرهای دیداری، سینما، موسیقی، عکاسی و ادبیات پرداخته می‌شود. در نخستین نشست این همایش با عنوان «نشست هنرهای دیداری و مشروطه» که از ساعت ۱۵ تا ۱۶:۳۰ امروز برگزار می‌شود،کیانوش معتقدی و ‌امیرعلی اردکانیان سخنرانی می‌کنند. معتقدی که پژوهشگر حوزه هنرهای ایرانی است، در این نشست درباره تابلوی «فتح تهران» صحبت می‌کند. با او درباره اهمیت این تابلو و دلیل اینکه نقاشان ایرانی تقریبا تا سال۱۳۵۷ کمتر به وقایع تاریخی توجه نشان داده‌اند صحبت کردیم.

در عکس‌ها و کارت‌پستال‌های به‌جامانده از دوره مشروطه می‌توان بازتاب این واقعه را دید، اما نقاشی‌های زیادی از این رخداد تاریخی نداریم. اساسا نقاشی در بازنمایی مشروطه چه سهمی دارد؟
 دوره مشروطه یکی از دوره‌های مهم تاریخِ اجتماعی-سیاسی معاصر ایران است که از وجوه مختلف، قابل بررسی است. آنچه در تاریخ‌نگاری هنر می‌شود به آن پرداخت، نقاشی‌ها و تصاویری است که از این رویداد ثبت شده و خیلی عجیب است که نقاشی، سهم خیلی کمی از بازتاب این رویداد تاریخی دارد. طراحی‌های زیادی برای کتاب‌ها درباره مشروطه کار شده و همینطور در موسیقی، تئاتر و سینما به آن توجه نشان داده شده، ولی انگار نقاشان ایرانی در برابر این اتفاق تاریخی سکوت می‌کنند و نقاشی‌های اندک‌شماری وجود دارد که دقیقا با این رویداد مرتبط است. یکی از این نقاشی‌ها تابلوی معروف «فتح تهران» است که در موزه نیاوران نگهداری می‌شود.


طبیعتا نقاشی مثل عکاسی امکان بازنمایی بلافاصله و لحظه‌ای مشروطه را نداشته، اما چرا حتی بعدها هم نقاشان به این رویداد مهم تاریخی نپرداخته‌اند؟
دلیل این موضوع این است که نقاشی در طول تاریخ ایران همیشه تحت حمایت دربار قرار داشته و نقاشی ما یک نقاشی درباری بوده و چون حامی نقاشی، دربار بوده، همواره خود شاهان سوژه نقاشی بوده‌اند. از زمانی که مسئله پادشاهی کنار می‌رود و مردم مطالبه جدیدی دارند و حکومت مردمی و آزادی‌خواهی شکل می‌گیرد، عملا نقاشانی که در خدمت دربار بودند، دیگر حامی ندارند. مشروطه‌خواهان هم آنقدر درگیر هستند که فرصتی برای حمایت از نقاشان ندارند. در واقع، مشروطه به نقاشی توجهی نمی‌کند. در مقابل، عکاسی، کارت‌پستال و رسانه‌های دیگر، تصاویر مشروطه را ثبت می‌کنند. نقاشان چون حامی‌ای ندارند، علاقه‌مند نیستند که بخواهند رویدادهای مردمی را ثبت کنند و به‌خاطر همین است که تعداد اندکی نقاشی از دوره مشروطه به‌جا مانده است.


نام نقاش و زمان دقیق کشیده شدن تابلوی «فتح تهران» مشخص نیست؟
تابلوی «فتح تهران» مهم‌ترین نقاشی باقیمانده از رویداد مشروطه است که متأسفانه نام نقاش‌اش را نداریم. ظاهرا بعد از مشروطه نقاشی شده است، ولی متأسفانه قسمتی که امضای هنرمند بوده مخدوش شده است.


این نقاشی از چه نظر اهمیت دارد؟
این تابلو در ابعاد بزرگ در ۵پرده داستان فتح تهران را به‌دست مشروطه‌خواهان نشان می‌دهد. ساختار و ترکیب‌بندی این تابلو بسیار یادآور ساختار و طبقه‌بندی نقاشی‌های قهوه‌خانه‌ای است، هرچند که از منظر دیگری می‌توان شباهت زیادی با تابلوهای فرنگی در آن دید؛ یعنی در ساختار مشابه نقاشی قهوه‌خانه و نقاشی اروپایی است، اما در دل خودش روایت تصویری دارد و این خیلی جالب است. ما در هر گوشه تابلو بخشی از قصه فتح تهران را می‌بینیم. چند عنصر در تابلو وجود دارد که از نقاشی‌های پیش از خودش متفاوت است. اولی، حضور مردم است. قبلا فقط شاه یا شخصیت‌های مهم در نقاشی نشان داده می‌شدند. این حضور و تکثر در این تابلو خیلی مهم است. مورد دیگر، وجود سردر مجلس به‌عنوان عدالتخانه و محلی برای مردم در این تابلو خیلی مهم است که در رأس قرار گرفته، درحالی‌که قبلا همیشه سردر کاخ گلستان یا ارگ سلطنتی و نهاد قدرت در نقاشی‌ها دیده می‌شد. وجود تعداد زیادی از مردم در کنار هم و دو سرداری که در ابعاد و اندازه مردم ترسیم شده‌اند، بدون اینکه مثل گذشته که پرسپکتیو مقامی داریم، اغراقی در اندازه آنها شده باشد، تفاوت‌های آشکاری است که نشان می‌دهد نقاشی «فتح تهران» یک مانیفست و یک بیانیه تازه در تحولات تصویری ایران است. این نقاشی به ما نشان می‌دهد که چقدر در نگرش نقاشان نسبت به نمایش رویدادهای اجتماعی و سیاسی تفاوت و تغییر ایجاد شده و حضور مردم در نقاشی مورد توجه قرار گرفته است.


تا زمان انقلاب نقاشان چندان به رویدادهای اجتماعی و سیاسی توجهی نشان نمی‌دهند.
به‌نظرم مهم‌ترین رویداد، انقلاب اسلامی  است که بخش بزرگی از جامعه نقاشان از طیف‌های مختلف فکری، هم از دانشکده هنرهای زیبا و هم از هنرکده هنرهای تزئینی و حتی نقاشان مستقل به بازتاب‌ رویدادهای انقلاب می‌پردازند.
 

منبع: روزنامه همشهری