به گزارش همشهری آنلاین، همسر شیدا نیشابوری همان شاعر دلسوخته اهلبیت(ع) سالهاست توان راه رفتن ندارد. سلامتی مفاصل زانوهایش از بین رفته و به سختی میتواند چند قدم راه برود. به قول خودش یک جانشین شده است. با این وصف از همان جایی که نشسته با تلفنی که در دست دارد به هر خیّری که میشناسد زنگ میزند و برای رفع نیاز مستمندان محله کمک مالی مهیا میکند.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
خودم سرمایهای ندارم
خانهای کوچک با ۲ اتاق تو در تو و آشپزخانهای که در انتهای حیاط ۲۰ متریاش است تنها سرمایهای است که این بانوی خیّر دارد. او سالهاست از مستمندان دستگیری میکند و به گفته خودش این سنت نیک را از مادرش به ارث برده است. میگوید: «من خودم سرمایهای برای کمک به نیازمندان ندارم اما با کمک دیگران مایحتاج آنان را برآورده میکنم. از هر پولی که به دستم میرسد برای هزینه درمان و مواد غذایی آنان استفاده میکنم.» یگانه از ۱۶ سال پیش بهصورت جدی دنبال کارهای خیر رفته است و در حال حاضر ۲۰ خانواده نیازمند را سرپرستی میکند.
روضههای هفتگی مادرم
یگانه با مرور خاطراتش نحوه آشناییاش را با شیدا بازگو میکند: «شیدا با برادرم صمیمی بود. مرتب به خانهمان رفت و آمد میکرد. همین امر باعث شد از من خواستگاری کند. چون مؤمن بود مادرم او را دوست داشت و به این وصلت رضایت داد.» سپس ادامه میدهد: «من پدر نداشتم. مادرم کار میکرد. زن زحمتکشی بود با توجه به اینکه دست تنگ بود ولی هر هفته در خانه مراسم روضه برگزار میکرد و شیدا در روضه هفتگی مادرم مداحی میکرد.»
این بانوی خیّر از مادر همسرش به نیکی یاد میکند: «مادر همسرم مرا خیلی دوست داشت. هرکاری از دستم بر میآمد برایش میکردم. مثل مادرم بود.» زندگی این زوج بر پایه ایمان به خدا و عشق و گذشت بنا شده است. یگانه میگوید: «مادیات جایی در زندگی ما ندارد. من با هر شرایطی بوده زندگی کرده و بچههایم را به بهترین نحو سر و سامان دادهام.» به گفته شیدا او زنی صبور و قانع است. این شاعر میگوید در طول زندگی مشترکشان هیچوقت همسرش تقاضای مادی از او طلب نکرده است.»
پایگاه حضرت رقیه(س)
مادر یگانه با اینکه خود برای بزرگ کردن بچههای یتیمش نیاز به حمایت داشت اما از کمک کردن به دیگران مضایقه نمیکرد. این خصلت نیک را برای دخترانش هم به ارث گذاشته است. یگانه درباره کارهای خیر مادرش میگوید: «زمان جنگ که کمکهای مردمی برای جبههها جمعآوری میشد خودرو مسجد با بلندگو اعلام میکرد که مردم برای رفاه بیشتر رزمندهها وسایل اضافیشان را اهدا کنند. مادرم تا این را شنید هرچه در خانه داشت جمع میکرد و برای جبهه کنار میگذاشت. چون به تازگی از بیمارستان مرخص شده بود هرچه کمپوت برایش آورده بودند به همراه ۲۰ تومان پول به جبهه اهدا کرد.» بعد از آن هم مادرم مقداری پول به من داد و گفت همه را شیر خشک بخرم و برای کودکان آبادان بفرستم.
میگوید: «وقتی مادرم از دنیا رفت، یکی از همسایهها که مادر ۳ شهید هم هست گفت که مادرتان دست به خیر بود. خانهاش را پایگاه مردمی کنید.» با پیشنهاد این همسایه دختران دست به کار شدند و خانه مادریشان تبدیل به مکانی برای جمعآوری نیروهای مردمی شد. یگانه میگوید: «نام آن را هم پایگاه حضرت رقیه(س) گذاشتیم. من و خواهرم آنجا با هم برای رزمندهها ترشی، مربا و مواد غذایی درست میکردیم.»
گلریزان برای نوعروسان نیازمند
جنگ سالهاست که تمام شده اما دنیای دیگری برای یگانه آغاز شده است. او در خانه نشسته و بدون اینکه ارتباطی با بیرون داشته باشد با تلفن از خیّران کمک گرفته و نیاز مستمندان را برآورده میکند. از تهیه سیسمونی و جهیزیه گرفته تا تهیه دارو برای بیماران. این بانوی خیّر میگوید: «اقلام سبد کالا برای نیازمندان در ایام مختلف سال متفاوت است. در ماه رمضان مواد غذایی است و در مهر لوازمتحریر. برای عید هم برایشان لباس تهیه میکنیم.»
او با چند خیّر در ارتباط است. به گفته یگانه همسایگان و خیّرانی نظیر خانم جعفری و آقای تفعلی او را در امور مالی بسیار کمک میکنند و ادامه میدهد: «برای تهیه جهیزیه مراسم گلریزان داریم. خانم طاهریان مسئول این کار است. بانیها را در جایی جمع کرده و از آنان برای تهیه وسایل نوعروسان کمک میگیرد. خانم کاظمی هم هزینه داروی ۳ بیمار را تقبل کرده و هر ماه مبلغی را به حساب آنها واریز میکند.»
تحقیق نامحسوس
یگانه از هر نیازمندی که به او مراجعه میکند مدرک میخواهد. کوهی مدارک افراد بیبضاعت را نشان میدهد و یکی یکی درباره برگهها توضیح میدهد. درباره یکی میگوید: «این خانم ۴۰ سال دارد و با ۴ فرزند، همسرش را از دست داده است. در واقع همسرش به دلیل اعتیاد پسرشان به شیشه دق کرده است.» بعد هم تأکید میکند: «برای اینکه مشکلی در روند کار پیش نیاید و از اعتماد خیّران سوءاستفاده نشود خانم نوری را بهعنوان مسئول تحقیق انتخاب کردهام.»
بانوی محقق بهطور نامحسوس در محله حاضر شده و اطلاعاتی درباره نحوه زندگی فرد متقاضی کمک به دست میآورد. همسایهها هم اگر فرد بیبضاعت و گرفتار را بشناسند میدانند که باید آنها را به یگانه معرفی کنند.
هزینههای درمان دیابت یک کودک
«زهرا اکرمی» از دوستان این بانوی خیّر است. او کودک ۱۲ سالهای را معرفی کرده که به بیماری دیابت مبتلاست و میگوید: «رضا از بچگی گرفتار این بیماری بوده است. باید روزی ۳ مرتبه انسولین تزریق کند. این کار هزینهبر است و از توان خانوادهاش خارج است.» از قرار معلوم پدر رضا خودش هم بیمار است و نمیتواند کار کند. حدود ۲ سال است که با حمایت یگانه داروهای این کودک دیابتی تهیه میشود.
اکرمی درباره رفتار مادرانه یگانه میگوید: «مادر رضا مرتب به خانم یگانه پیامک میزند و هزینه داروها و درمان فرزندش را اعلام میکند. یگانه برای همه محله همچون مادری دلسوز است.»
رویش را زمین نمیاندازند!
«احترام بیگی» در مراسم روضه یگانه درباره گرفتاری یکی از اهالی محله گفته و او را برای دریافت کمک معرفی کرده است. این فرد مردی صاحب همسر و ۲ فرزند است که بنا به دلایل نامعلومی به تشنج مبتلا شده است. بیگی میگوید: «این آقا پیش از این در یک بقالی کار میکرده که به دلیل بیماری خانهنشین شده است.» هزینه ماهانه داروی این هممحلهای در حدود ۵۵۰ هزار تومان است. بیگی ادامه میدهد: «گاهی خانم یگانه برای جور کردن این مبلغ به دردسر میافتد و از همه کسانی که رویش را زمین نمیاندازند، کمک میخواهد.»
-----------------------------------------------------------------------------------------------
*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۱۵ در تاریخ ۱۳۹۴/۰۷/۲۵