همشهری آنلاین- مهدی حبیبی: هر شب که خسته و بیرمق به خانه برمیگشت، چرخدستی پر از نایلونهای میوه و سیبزمینی و پیازش تا صبح توی کوچه میماند و او بدون نگرانی از کم و زیاد شدن بار چرخدستی آسوده میخوابید. صبح اگر رهگذر غریبه یا آشنایی به میوهها ناخنک زده بود یا سیبزمینی و پیازی برده بود، کربلایی محبوب فقط میگفت: «هر کس برده، حلالش. حتماً احتیاج داشته. شاید هم هوس خوردن میوه کرده و پول نداشته! ...»کربلایی محبوب صالحی از بانیان این هیئت پر رونق محله آذری بوده و ما در آستانه ماه محرم ذکر خیری از این پیر غلام مرحوم دستگاه خدمت حسینی کرده ایم.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
خیمه هیئت
ماه محرم نزدیک و نزدیکتر میشد و کربلایی محبوب که جوانی کمسن و سال بود، دوست داشت در محله مجلس روضه و عزایی برای سالار شهیدان بر پا کند. آن زمان هنوز هیئتهای مذهبی زیادی در محله آذری پا نگرفته بود و مجالس عزاداری سیدالشهدا(ع) به شکل امروزی برگزار نمیشد. زمین خالی و متروکه بزرگی در کوچه شهید مبتدای فعلی و در همسایگی خانه پدری کربلایی قرار داشت. کربلایی محبوب و آقا مرتضی پورفرد کهن که از بچهمحلهای کربلایی بود، تصمیم گرفتند چادر سیاه زنانهای را مانند خیمه در این زمین علم کنند تا عزاداران در کنار آن جمع شوند.
پاکیزه کردن زمین و کوبیدن تیرک چادر چندان طول نکشید و آن سال مراسم عزاداری ماه محرم در داخل چادر برگزار شد. نقل صفای این مراسم که به کوچه و خیابانهای اطراف محله رسید، هر روز بر تعداد کسانی که در مجلس شرکت میکردند، افزوده شد. کربلایی برای پذیرایی از عزاداران استکان و نعلبکی نذری از همسایهها جمع کرد و از قوری چای هل و دارچین روی سماور نفتی مادرش، مهمانان را سیراب کرد. دیگ کوچک دمپختک گوجهفرنگی که یکی از همسایهها نذر عزاداری سیدالشهدا(ع) کرده بود، نخستین غذایی بود که میان هیئت محل پخش شد.
هیئت خانگی
ماه محرم و صفر گذشته بود، اما کربلایی محبوب دلش میخواست باز هم بچههای محل دور هم جمع شوند، قرآنی بخوانند، روضهای گوش کنند و از حال هم باخبر باشند. ولی سوز سرمای زمستان رسیده بود و نمیتوانستند داخل چادر سر کنند. خانه کوچک کربلایی محل هیئت شد و این جلسات تا رسیدن محرم و صفری دیگر ادامه داشت. کمکم بچهها بلندگویی دستی فراهم کردند تا در روزهای تاسوعا و عاشورا سینه زنان به کوچه و خیابانهای محله بروند و دسته عزاداری راه بیندازند.
بلندگوی دستی گاهی میزان بود و صدای نوحهخوان را زیر یا بم پخش میکرد، گاهی هم از کار میافتاد و صدای روضهخوانی دستهجمعی جوانان محله آذری کوچه و خیابان را پر میکرد. کمکم که بزرگترها دست و دل پاکی کربلایی را دیدند، نذرهای خود را به او میسپردند تا در مجالس عزاداری اسباب و وسیله پذیرایی از اعضای هیئت تهیه کند. با گذشت سالها بر تعداد اعضا افزوده شد، سیستم صوتی مجهزی جای بلندگوی دستی را گرفت، وسایل آشپزخانه هیئت کامل شد و با نذر و قربانیهای اهالی دیگهای پلو و خورشت دهههای عزاداری محرم و صفر پر و پیمان شد.
سهم صاحبخانه
چندین سال بعد که کربلایی در همان خانه پدری صاحب همسر و چند فرزند شد، باز هم با وجود بزرگ شدن هیئت که نام «جوانان حضرت علی اکبر(ع)» را به خود گرفته بود، مراسم هفتگی هیئت در حیاط و اتاقهای کوچک خانه او برگزار میشد. کربلایی کارگر شرکت پارس اگزوز بود، اما حقوق اندکش برای گذران زندگیش کفایت نمیکرد. او بعد از پایان کار شرکت هر روز با چرخدستی در محله آذری که دیگر پر رونق شده بود، میچرخید و میوه میفروخت، اما باز هم قسمتی ثابت از حقوق ماهانهاش نذر هیئت بود و ندارها و نیازمندان سهمی از بار چرخدستی او داشتند.
کربلایی محبوب وقتی با نایلونهای میوه از کنار کودکی میگذشت، سیب و پرتقالی توی مشت او میگذاشت یا وقت ترازو کردن جنسش به وسواس کفه میوهها را سنگینتر میکرد تا خاطرجمع باشد که نان حلال سر سفره بچههایش میگذارد. محرم امسال حدود ۹ سال از مرحوم شدن کربلایی محبوب میگذرد، اما هنوز هم فرزندان و برادر او در خانهاش جلسات هفتگی هیئت را برپا میکنند و ذکر خیر و فاتحه و صلوات، سهم او در هر یک از مراسم عزاداری هیئت است.
باقیاتالصالحات
«منوچهر پورفردکهن» که در هیئت جوانان حضرت علیاکبر بزرگ شده است، در باره این هیئت میگوید: «همان رویه و سنتهایی که کربلایی در میان ما رسم کرد، هنوز هم باقی است. اعضای هیئت مانند گذشته از حال هم باخبرند و با مبالغی که در صندوق خودگردان هیئت و توسط اعضا و خیّران جمع شده، تعداد زیادی از زندانیان بدهکار آزاد شدهاند و مشکلات مالی افراد برای تأمین مخارج درمان، خرید خانه یا ازدواجشان حل شدهاست.»
پورفرد کهن تعریف میکند: «در هیئت این کوچه که بیشتر از ۵۰ سال از تأسیس آن میگذرد و از بزرگترین هیئتهای محله آذری به شمار میآید، هر کس با هر شغل و مسئولیت اجتماعی، خدمت به دستگاه و سفره عزا را افتخار خودش میداند.» او فرزندان کربلایی را که اخلاق پدر را به میراث بردهاند، از باقیاتالصالحات کربلایی میداند.
سفره پر برکت
«حمید کلاهداری» از دیگر اعضای هیئت که پذیرفتن افراد با هر شرایط و وضع و حالی را در هیئت محله رویه بانیان آن میداند، میگوید: «بسیاری از کسانی که راهشان را گم کرده بودند، با خدمت در این مجالس و عنایت حضرت سیدالشهدا(ع) مسیر درست را پیدا کردند.» در سالهای اخیر مراسم عزاداری دهه محرم و صفر هیئت کوچه شهید علی مبتدا در پارکینگ یکی از مجتمعهای آپارتمانی کوچه برگزار میشود و از شب پنجم تا سیزدهم محرم هر شب بانیانی گمنام به شکرانه ادای نذر و حاجتهایشان سفره پذیرایی از عزاداران را میزبانی میکنند. بسیاری از اعضای قدیمی هیئت در ایام محرم و صفر از شهرها و محلههای دور و نزدیک به هیئت میآیند تا با حال و هوای روزهای پرصفای گذشته این روزها را بگذرانند.
هر سال وقتی پرچم مجلس سید الشهدا(ع) از در و دیوار کوچه جمع میشود، اهالی صورت مهربان کربلایی محبوب را به خاطر میآورند که با پایان رسیدن مراسم عزاداری امام حسین(ع) بغض در گلویش مینشاند.
-----------------------------------------------------------------------------------------------
*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۱۷ در تاریخ ۱۳۹۴/۰۷/۲۱