جارچی در کوچه‌پسکوچه‌ها قدم می‌زند و با فریاد می‌گوید: «سلطان به تخت می‌نشیند. اهالی گرد هم بیایید. سلطان برای رتق وفتق امور بر تخت می‌نشیند.»

همشهری آنلاین-سودابه رنجبر: همین‌طور که جارچی فریاد می‌زند. ملاک‌ها، کشاورزان، تاجران و حتی رعیت‌ها یکی یکی در میدان جمع می‌شوند. نامه‌های سربه مهر، اسناد، شکایت‌ها و... در بین منشی‌ها دست به دست می‌شود تا به دست سلطان برسد. سلطان بر تخت میدانگاهی نشسته، آب در آب انبار پر شده است، درخت‌های توت بر میدان سر تخت سایه افکنده و همه دور تا دور میدان ایستاده‌اند تا به امور کشاورزی، تجاری و اختلاف‌هایشان رسیدگی شود. 

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

هنوز محله سرتخت نام خود را از آن روزها یدک می‌کشد، روزهایی که در این محدوده پرقدمت به امور تجاری و دادو ستدهای مردمی رسیدگی می‌شد. این نام از اوایل دوران قاجاریه براین محل گذاشته شده. از آنجا که شهرری یکی از ‌آبادترین و غنی‌ترین شهرهای ایران بوده است، محل رفت و آمد بزرگان و داد و ستدهای کلان بوده و محله سرتخت نیز از این رفت و آمدها بی‌نصیب نبوده است.

میدان سر تخت با وجود بافت قدیمی که دارد هنوز برای خیلی از اهالی قدیمی از باارزش‌ترین و اصیل‌ترین مکان‌های ری است. بسیاری از مبارزان انقلابی، سیاسیون و عالمان از همین محله به پا خواسته‌اند.  میدان سرتخت از ۴ طرف به مسجد سر تخت(باقر العلوم(ع))، کوچه سلام، کوچه جاده قم و بازار بزرگ ری می‌رسد. اهالی کوچه‌های میدان سر تخت برای رسیدن به حرم حضرت عبدالعظیم(ع) و عرض سلام به آن حضرت باید از کوچه‌ای گذر می‌کردند. از این‌رو این کوچه به نام کوچه سلام نامگذاری شده بود چون هر شخص که وارد کوچه می‌شد و چشمش به گنبد بارگاه حضرت می‌افتاد بی‌درنگ دست ادب بر سینه‌اش می‌رفت و سلام می‌داد. 

 میدان سرتخت تفرجگاه اهالی بود

 مرتضی صادقی ساکن کوچه اندرمان متولد سال۱۳۲۷در محله سرتخت است. می‌گوید: «از میدن سرتخت آن‌قدر به یاد دارم که آنجا آب انبار بزرگی بود و سقف آن آجرچین و یک متری به سمت بالا قوس داشت. آب انبار به قدری بزرگ بود که آب یکساله اهالی را تأمین می‌کرد و در فصل گرم تابستان همیشه آب خنک داشت.»

 او می‌گوید: «میدان سرتخت تفرجگاه اهالی بود، برآمدگی که توسط آب انبار ایجاد شده بود تخت مناسبی برای نشستن پیرمردها مهیاکرده بود. بچه‌ها در اطراف آن مشغول بازی بودند و در قوس آب انبار سرسره بازی می‌کردند. در قسمت شمال میدان، قبرستان کوچکی بود و متولی آن(آقای نعمان) تا چند سال پیش همسایه ما بود. از وقتی شهرداری قبرهای قدیمی را جمع‌آوری کرد و فنسی به دور آن کشید، همه فراموش کردند روزی اینجا قبرستانی بوده است.»
صادقی همان‌طور که نگاهی به بالا و پایین کوچه می‌اندازد می‌گوید: «آن موقع این خانه‌ها نبود. همین جا که ایستاده‌ایم و صحبت می‌کنیم کوچه‌باغ باریکی بود که در نهایت ۴ تا خانه در آن بود. همه این باغ و خانه‌ها به شخصی به نام (اندرمان) تعلق داشت، از این‌رو اینجا به کوچه اندرمان مشهور بود. هنوز هم در بنچاق خانه‌های ما نام اندرمان درج شده است که بعدها کوچه‌مان به نام یکی از شهدای محله  نامگذاری شد.» 

 اینجا یک شهر کوچک بود 

در دوره قاجار محله سرتخت یکی از مهم‌ترین مراکز تجاری به حساب می‌آمد. بسیاری از تاجران شهرهای دور و نزدیک به شهرری می‌آمدند. وجود بارگاه حضرت عبدالعظیم(ع) مأمنی برای آنها بود. هر چند آن روزها از بازار بزرگ ری خبری نبود و فقط در آن حوالی کاروانسرای دوقلو، میدان سرتخت و عمارت‌ باغ‌ملک وجود داشت. امیرمحمد عطارنژاد در مورد ارتباط این آثار می‌گوید: «وقتی سلطان، والی یا هر شخص حکومتی وارد شهرری می‌شد ابتدا در عمارت باغ ملک ساکن می‌شد و بعد از استراحت، در میدان سر تخت برتخت می‌نشست. تجار و کشاورزان که از راه‌های دور و نزدیک به ری می‌آمدند نیز در کاروانسرای دوقلو که در ۲ طبقه ساخته شده بود اتراق می‌کردند و تمام بازار قدیمی ری، اسطبل چهارپایان بود. از این‌رو محله کوچکی به نام محله سر تخت به اندازه یک شهر کوچک از نظر سیاسی، علمی و اقتصادی کشور دارای اهمیت بود. 

کاروانسرای دو قلو


کاروانسرای دو قلو در بازار قدیمی ری قرار دارد. این کاروانسرا از دو قسمت مساوی ساخته شده از این‌رو نام آن را کاروانسرای دوقلو گذاشته‌اند. این مکان در دوره شاه عباس صفوی ساخته شده است و با۴۰۰سال قدمت جزو ابنیه تاریخی شهرری محسوب می‌شود. 
کاروانسرای دو قلو در زمان قاجار توسط فردی از بزرگان ری اداره می‌شد و از آن برای تخلیه بارهای شتر و انتقال نفت از باکو به تهران استفاده می‌شد. 
چایی فروش کنار در ورودی کاروانسرا به درویش معروف است و سال‌ها بساط چایی‌اش برای رهگذران به راه بوده است. همسایه‌هایش از او به خوبی یاد می‌کنند. درویش می‌گوید: «چند سال پیش اینجا زباله‌دانی شده بود اما با پیگیری شهرداری و میراث فرهنگی از وجود اراذل و اوباش پاک شده است و سنگفرش کردن آن با صلاحدید و نظارت میراث فرهنگی و پیمانکار شهرداری به پایان رسید.»


قبادی از پژوهشگران ابنیه تاریخی ری نیز می‌گوید: «طی ۳ماه گذشته با توجه به طرح(اتاف)به معنی ارزیابی تأثیرگذاری اجتماعی و فرهنگی، نظرسنجی وتحقیقات لازم بین کاسبان و اهالی همجوار کاروانسرا انجام گرفت تا تغییر کاربری مناسبی در محل کاروانسرای دو قلو ایجاد شود.»
او ادامه می‌دهد: «طبق اطلاعات جمع‌آوری شده و جلسه‌هایی که به‌زودی با حضور نمایندگان میراث فرهنگی و شهرداری برگزار می‌شود برای این محل تصمیم‌گیری خواهد شد. هدف همه نشست‌ها و برنامه‌ها تغییر کاربری این مکان تاریخی است.» 
قبادی اضافه می‌کند: «قبلاً می‌گفتند این مکان موقوفه ملاعلی کنی است، اما به تازگی مدارک جدیدی پیدا شده است دال بر وجود صاحبان دیگر.»
مرتضی صادق، متولی حسینیه موسی‌بن جعفر(ع) که در میدان کوچک قرار دارد می‌گوید: «حسینیه پیش از این در محل کاروانسرای دو قلو بود و قدمتی ۲۰۰ ساله داشت، پدرم محمود صادق به دلیل ملاحظات حقوقی، زمین کنار منزل رئیسی‌ها را خرید و حسینیه موسی‌بن جعفر(ع) را به آن مکان انتقال داد تا دیگر حرف و حدیثی نماند و متوسلان در حسینیه موسی‌بن جعفر(ع) پراکنده نشوند.»

حمام سرتخت


حمام سرتخت از بناهای قدیمی ری، هنوز متروکه نشده است. یکی از دلایلی که این حمام هنوز از رونق نیفتاده همسایگی در جوار حرم حضرت عبدالعظیم(ع)است. زائران و مسافرانی که برای زیارت به ری می‌آیند اغلب از این حمام استفاده می‌کنند. 
علی اکبر علی محمدی حدود۵۰سال است که در این حمام کار می‌کند. همین‌طور که با ما حرف می‌زند مشتریانش را راه می‌اندازد: «‌۴۰ سال پیش اینجا برای خودش برو بیایی داشت، حمام ۲ خزینه داشت، یکی مردانه و یکی زنانه. خانم‌ها با خودشان لگن‌های مسی می‌آوردند. خانواده‌های پر جمعیت با ۱۰ بچه، ناهارشان را هم داخل حمام می‌خوردند؛ شستن این تعداد بچه از صبح تا شب وقت می‌گرفت.» 
علی محمدی می‌گوید: «ساعت ۳ صبح که برای باز کردن در حمام می‌آمدیم ۵۰ نفر زن و مرد بقچه به دست کنار در حمام ایستاده بودند.»
علی محمدی آب انبار داخل حیاط حمام که ارتفاعی بیش از ۱۰‌متر دارد را به ما نشان می‌دهد. کوره‌ای که با هیزم و زغال سنگ کار می‌کرده و آب خزینه را گرم نگه می‌داشته، هنوز پا برجاست. 
او ادامه می‌دهد: «‌۴۰ سال پیش کل ماه رمضان از افطار تا سحر، حمام سرتخت پاتوق ریش سفیدهای محل بود. کنارهم جمع می‌شدند هندوانه و انار می‌خوردند. سحر که می‌شد اینجا دیگر پرنده پر نمی‌زد. اهالی این محل افراد متدینی بودند.» 
حمام‌دار محله سرتخت میدانگاهی سرتخت را در نیم قرن اخیر این‌گونه به یاد می‌آورد: «سقف آب انبار وسط میدان سرتخت از سطح زمین بالاتر بود غروب‌ها اهالی روی آن می‌نشستند، درخت توت بزرگی وسط میدان بود که میخ طویله‌های زیادی در آن فرو رفته بود و محل مناسبی برای بستن چهارپایان بشمار می‌رفت. آب‌روانی که در میدان بود همه را به دور خود جمع می‌کرد. جشن‌های محلی مثل جشن نیمه شعبان در این محل برگزار می‌شد. معرکه‌گیرها هم از میدان سر تخت بی‌نصیب نمی‌ماندند. نقاله‌خوان‌ها هم روی آب انبار نقالی می‌کردند و جمعیتی به دور آنها جمع می‌شد.» 

خانواده عطارنژاد


حاج ملاعلی جان عطارنژاد از عطاران بنام و قدیمی بازار ری محل کسب و منزلش در محله سرتخت بود. البته هنوز نوادگانش در همین محل زندگی می‌کنند و به شغل عطاری مشغولند. حاج ملا علی جان صاحب بخشی از زمین‌های اطراف حرم حضرت عبدالعظیم(ع)بود که در حال حاضر به صحن مصلای حرم تعلق گرفته است. پسر او حاج محمدحسن نیز در همان مغازه پدری به شغل عطاری مشغول شد، بعد از او حاج محمدرضا عطارنژاد توانست هر آنچه میراث طبابت اجدادش بود را به رشته تحریر درآورد. علاوه بر این، او شاعری گرانقدر بود که کتاب شعرش بارها به چاپ رسید. 
محمدرضا عطارنژاد عضو ثابت انجمن ادبی ایران بود و در مراسم شعرخوانی این انجمن شرکت می‌کرد و اگر همه شاعران یک قطعه شعر می‌خواندند او به دلیل سبک شعرش که سبک صائب تبریزی بود و همچنین قرائت دلنشین ۲ قطعه شعر را دکلمه می‌کرد. 

زاهد سرتخت


مسجد باقرالعلوم(ع) در محله سر تخت را به نام مسجد (آقا زمانی) می‌شناسند.  حجت‌الاسلام رمضانعلی زمانی نجف‌آبادی سال‌های زیادی پیش‌نماز این مسجد بوده است. علاوه بر آن نقش همسایگی‌اش برای اهل این محله پررنگ است. خیلی از جوانان و ریش سفیدها در مسائل زندگی‌شان با او مشورت می‌کنند. حجت‌الاسلام زمان‌آبادی ساکن کوچه طراوت است. پلاک ۸خانه قدیمی او از بین آپارتمان‌های قد کشیده باز هم خودش را نشان می‌دهد.

اهالی سرتخت حاج آقا زمانی را به پرهیزگاری می‌شناسند و به ایشان لقب زاهد شهرری داده‌اند. قدیمی‌ها هنوز جلسات مکتب الهادی(ع) که در منزل ایشان برگزار می‌شد را خوب به خاطر می‌آورند. سال۱۳۴۱وقتی محمدرضا پهلوی لایحه انجمن‌های ولایتی و ایالتی را مطرح کرد، حاج آقا زمانی در اعتراض اعلامیه‌ای را تنظیم کرد و مردم شهرری را متوجه شرایط موجود کرد. در روزهای اوج‌گیری انقلاب، برگزاری جلسات مکتب الهادی(ع)، توجه ساواک را به منزل این روحانی مبارز جلب کرده بود. 

 قابله محله سرتخت

قدیمی‌های محله، شوکت خانم را خوب به خاطر می‌آورند. خیلی‌ها که دیگر امروز پیر شده‌اند به کمک شوکت خانم به دنیا آمده‌اند. شوکت خانم حق‌الزحمه نقدی دریافت نمی‌کرد مگر چند تا تخم‌مرغ، چند پیمانه برنج و... 
او آنقدر نسبت به خانم‌های باردار محل تعصب داشت که سعی می‌کرد پایش را از محله بیرون نگذارد بخصوص اگر خانم پا به ماهی در همسایگی بود. نیکوکاری شوکت خانم قابل تأمل است. وقتی خانه‌اش مأمنی برای پسر بچه عقب‌مانده ذهنی به نام «حسن» بود. شوکت خانم تنها کسی بود که اجازه داد او در خانه‌اش شب‌ها را سر کند. او اگر امروز بود بی‌گمان حمایت‌گر سرسخت بچه‌های بی‌سرپرست بود. حتی بچه‌هایی که معلولیت ذهنی دارند. 

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۲۰در تاریخ ۱۳۹۴/۰۲/۱۴