انگار بیشتر اهالی محل او را می‌شناسند و احترام خاصی برایش قائل هستند. عین‌الله ‌عزیزی، ۵۰ ساله است و با لبخند همیشگی‌اش با ما هم صحبت می‌شود.  

همشهری آنلاین- مهناز عباسیان: ابتدای بازارچه المهدی(عج) که در میان اهالی به بازارچه خیریه معروف است و برگرفته از درمانگاه خیریه‌ای به همین نام است، پاتوق همیشگی اوست. ویترین کوچک چرخ‌دار و یک صندلی با چند بسته خوراکی بساط کاسبی اوست. سال‌هاست که با چشمانی بسته اما دلی روشن و مهربان، رزق حلال سر سفره خانواده‌اش می‌برد. چند بسته بیسکویت، شکلات، پفک، چیپس، پاستیل، تافی و... جنس‌های محدود و مختصر این کاسب هم‌محله‌ای ما است که با فروش آنها روزگار می‌گذراند. صبح تا شب روی صندلی آهنی خود می‌نشیند و مشتری‌ها را راه می‌اندازد. این هفته سراغ او رفتیم تا از کار و کاسبی و وضع محل کار و سکونتش بپرسیم. درحین گپ‌وگفت، عابران زیادی را دیدیم که با او خوش‌وبش کرده و برخی هم، جنس‌هایی از او خریدند.  

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

چشمانی که هرگز ندید 

«مادرزادی نابینا هستم و از زمان تولد از نعمت بینایی محروم بودم اما به جای آن، خداوند دلی به من داده که از موقعیت و وضع خود گلایه نداشته باشم و این شرایط را بپذیرم.» کاسب نابینای محله صحبت‌هایش را با این جمله آغاز می‌کند و درباره کسب و کارش توضیح می‌دهد: «گرچه درآمد چندانی ندارم اما خدا را شکر می‌کنم که می‌توانم نان حلال به خانه ببرم. در محله خانی‌آبادنو و مقابل فروشگاه شهروند زندگی می‌کنم، رفت و آمدم سخت است اما چاره‌ای نیست و تحمل می‌کنم.»

به همه مردم اعتماد دارم

دادوستد یک نابینا کار ساده‌ای نیست. تشخیص اجناس و اسکناس‌ها هنری است که دستان عین‌الله عزیزی سال‌هاست با آن آشناست. او در این باره می‌گوید: «جای تمامی جنس‌ها را می‌دانم و وقتی مشتری جنسی از من می‌خواهد، می‌دانم در کدام قسمت ویترین گذاشته‌ام. بنابراین، با اطلاع از محل اجناس و لمس آنها با انگشتان دست، جنس موردنظر را پیدا کرده و به آنها می‌دهم. درباره تشخیص اسکناس‌ها هم باید بگویم که نمی‌توانم به درستی آنها را تشخیص دهم. این کار را به مشتری می‌سپارم تا بگوید چقدر پول داده و باید چه مقدار به او برگردانم.»
او در پاسخ به این سؤال که آیا تاکنون از اعتماد او سوءاستفاده شده است یا نه می‌گوید: «از اعتماد به مشتری‌ها ضرری ندیده‌ام و خوشبختانه آنها هم خرید از من را ترجیح می‌دهند. مردم خوش قلب و با ایمانی داریم. آنها می‌دانند که من نمی‌بینم اما خدا می‌بیند. به همین خاطر پول قلابی و کمتر به من نمی‌دهند. البته گاهی اوقات پول قلابی یا کم هم از مشتری‌ها گرفته‌ام که خوشبختانه زیاد اتفاق نیفتاده و فقط برخی افراد از شرایط من سوء‌استفاده می‌کنند.»

مشتری‌های ثابت را صدا می‌زنم 

مشتری‌های ثابت و قدیمی را با صدای آنها می‌شناسم. عزیزی این جمله را می‌گوید و اضافه می‌کند: «وقتی مشتری‌های ثابت و دوستانم از کنار من عبور می‌کنند و با فرد دیگری در حال صحبت هستند، آنها را می‌شناسم و سلام می‌کنم. گاهی اوقات هم تعجب می‌کنند که چگونه توانسته‌ام آنها را بشناسم.»
او همیشه خندان است. حتی وقتی که از ساعت‌ها نشستن کنار دکه خسته شده باز هم به روی اهالی لبخند می‌زند. برایش فرقی نمی‌کند دوست باشد یا غریبه، هر کسی که از کنار او عبور کند باز هم با چشمان بسته لبخند می‌زند.  

مشکلات دکه‌داری 

شب‌ها دکه‌ام را در همین بازارچه می‌گذارم و همسایه‌ها به دلیل لطف زیادی که به من دارند، در نگهداری و جابه‌جایی آن به من کمک می‌کنند. همیشه دوست داشتم که مغازه کوچکی برای خودم داشته باشم و آنجا کاسبی کنم. کاسبی با یک دکه و ویترین در کنار خیابان کار ساده‌ای نیست.  
عزیزی این جملات را می‌گوید و ادامه می‌دهد: «وقتی باران می‌آید، نمی‌توانم کاسبی کنم چراکه سقفی وجود ندارد که زیر آن فروشندگی کنم. در زمستان هم مشکلات زیادی دارم، مشکلات کار در زیر نورآفتاب و گرما هم که حکایت خود را دارد. گاهی اوقات گرمازده می‌شوم و از آنجا که دکه کوچکی دارم، مجبورم جنس کمتری بیاورم که سود کمتری هم دارد.»

اگر وام بگیرم، زیرپله اجاره می‌کنم

کاسب نابینای محله از مسئولان خواسته‌ای دارد و می‌گوید: «از کارمندان شهرداری تشکر می‌کنم چون مزاحم کاسبی من نمی‌شوند. در نزدیکی ساختمان شهرداری منطقه کار می‌کنم و همه آنها من را می‌شناسند. تنها درخواست من از مسئولان، وامی است که به وسیله آن بتوانم مغازه یا زیرپله کوچکی اجاره کنم و در آنجا مشغول کار شوم.» او حرفی هم با اهالی دارد: «حمایت از معلولان به‌ویژه نابینایان، فقط برعهده سازمان بهزیستی نیست. اهالی باید به رعایت حقوق نابینایان توجه کنند و پیاده‌رو و مقابل پل‌های مخصوص به معلولان را اشغال نکنند. از راننده‌ها و موتورسواران هم می‌خواهم مراقب ما باشند تا در حین حرکت در خیابان‌ها، با آنها برخورد نکنیم. در کل اهالی یادشان باشد که در کنار آنها افراد نابینا هم زندگی می‌کنند.»

رضا زلفی معاون فنی و عمرانی شهردار منطقه:

نابینا هم شهروند همین شهر است

 تمامی معابر منطقه همسطح‌سازی شده و در آنها، موزاییک و سنگ‌های مخروطی شکل و برجسته‌ای استفاده شده است به گونه‌ای که افراد نابینا با تغییر شکل موزاییک‌ها، متوجه تغییر مسیر می‌شوند. برجستگی موزاییک‌های ۲۰ در ۲۰ باعث می‌شود تا عصای نابینایان در شیارهای خاص موزاییک‌ها قرار بگیرد و این تغییر مسیر را متوجه شوند. این طرح از سوی سازمان مهندسی شهرداری ارائه شده و در همه مناطق اجرا می‌شود. علاوه بر طرح استفاده از موزاییک و سنگفرش‌های برجسته و مخروطی شکل در معابر برای تسهیل در رفت و آمد نابینایان، طرح دیگری هم در چند سال اخیر اجرا شده که تأثیر بسزایی هم داشته است. این طرح، ساخت ونصب پل‌های همسطح در معابر برای استفاده معلولان به‌ویژه نابینایان است. با این‌حال، متأسفانه برخی از شهروندان از کارآیی و اهمیت این پل‌ها بی‌خبرند و مقابل آنها اقدام به پارک خودرو می‌کنند. به همین دلیل، لازم است کنار چنین پل‌هایی به نصب تابلو اقدام شود تا راننده‌ها از پارک خودرو در چنین محل‌هایی خودداری کنند.  

----------------------------------------------------------------------------------------------

*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۱۹ در تاریخ ۱۳۹۴/۰۷/۲۲