روزنامه همشهری؛ گروه خانواده، رابعه تیموری:آقا مهدی پدر جوان خانواده مرادنیا است که خدا بعد از دو فرزند دختر، به آنها فرزندانی چهارقلو بخشیده است. درگزارش زیر حکایت خانهدار شدن آقا مهدی و خانواده اش را میخوانید :
آقا مهدی و طاهره خانم هیچوقت زندگی راحتی نداشتند، ولی مادر خانواده خوب میدانست با درآمد حلالی که آقا مهدی از کار در فضای سبز شهرداری به خانه میآورد، چطور آبروداری کند و زندگی را بچرخاند، اما تهیه اجاره خانه سر ماه همیشه برایشان غصهای بود که همه حسابوکتاب و صرفهجوییهای خانم خانه هم برای رفع و رجوع کردن آن کفایت نمیکرد. از وقتی چهارقلوها به دنیا آمده بودند این گره کورتر شده بود و صاحبخانهها به آسانی به خانوادهای ٨ نفره خانه اجاره نمیدادند.
شب عیدی که خوب سحر شد
آنها در زیرزمینی ٤٠ متری مستاجر بودند که اگر شعله بخاری را زیاد میکردند تا گرم شود، دچار گازگرفتگی میشدند و اگر لای در را باز میگذاشتند که کمی هوای تازه لابه لای هوای گرفته زیرزمین بپیچد، چهارقلوها با هم سرما میخوردند و سینه پهلو میکردند، اما وقتی صاحبخانه به آنها یادآوری کرد که ٣ ماه دیگر موعد اجاره آنها سر میرسد و باید خانه را خالی کنند، غم دنیا روی سرشان هوار شد. شب عید نوروز درحالیکه آقا مهدی از چرخیدن بیحاصل در بنگاههای مشاوره املاک کلافه بود، صداوسیما به سراغ کارگران شهرداری آمد و از حال و احوال آنها گزارشی تهیه کرد. آقا مهدی که دنبال گوشی برای شنیدن درددلهایش بود، از خانه به دوشیش گفت و غمی که شب عید روی دلش هوار شده. آن شب علیرضا زاکانی، شهردار تهران هم میهمان صداوسیما بود و حرفهای آقا مهدی را شنید و قول داد به مشکلات او رسیدگی کند. چند ماه بعد و درحالیکه یک ماه از موعد اجاره خانه مرادنیا گذشته بود، از دفتر شهردار تهران به او خبر دادند خانهای در محله نارمک برای خانواده اش تهیه کردهاند تا ٦ ماه در آن جا ساکن شود.
آرزویی که برآورده شد
اگر چه همینکه به طور موقت هم صاحب سرپناهی میشدند که لااقل دو برابر خانههای اجارهای آنها بود و اجاره خانه هم پرداخت نمیکردند، اتفاق کمی نبود، ولی طاهره خانم و آقا مهدی وقتی ذوقوشوق دخترها را برای داشتن این خانه میدیدند، دعا میکردند این ٦ ماه هیچوقت بهپایان نرسد. خانواده مرادنیا درحالیکه هر روز به موعد پایان ٦ ماه نزدیک میشدند، خبری را شنیدند که پایان خانه به دوشی و برآورده شدن آرزوهایشان را مژده میداد. آن روز آقا مهدی وقتی به سر کار آمد، همکاران و آشنایانش یکییکی تماس میگرفتند و خبر میدادند که در برنامهای تلویزیونی اعلام کردهاند شهردار تهران این خانه را به خانواده او اهدا کرده و دیگر صاحبخانه شدهاند. آقا مهدی با آن که تکرار این خبر را با گوش خدش از تلویزیون شنیده، هنوز آن را باور نمیکند و قدردان شهردار تهران است که به وعده اش خوب وفا کرده است.