همشهری آنلاین،به مناسبت تقارن با شب اربعین حسینی،تحلیلی تاریخی و جامع از چرایی اهمیت زیارت اربعین ارائه شد.
پایگاه اطلاعرسانی دفترحفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای (KHAMENEI.IR) به مناسبت فرارسیدن ایام اربعین حسینی، متن و صوت سخنان رهبر انقلاب در این موضوع را، امروز (چهارشنبه ۱۳۹۷/۸/۲) منتشر میکند. متن بیانات معظمله بدین شرح زیر است:
میدانید یکی از علائم ایمان زیارت اربعین است؟ بنده نمیدانم این روایت چقدر صحیح است، اصراری هم ندارم که بگویم معنای این روایت همین است که من گمان کردهام، واقعش هم این است که احتمال می دهم معنایش یکی از شقوق و احتمالات دیگری باشد که در این زمینه بیان میشود؛ امّا اگر این احتمال هم که من میگویم باشد، مؤیّد فراوانی دارد؛ «زیارة الاربعین».
شیعه یک جمع متفرّقی بود؛ یک جامعهای بود که در یک جا و در یک مکان زندگی نمیکرد؛ در مدینه بودند، در کوفه بودند، در بصره بودند، در اهواز بودند، در قم بودند، در خراسان بودند -اطراف و اکناف بلاد- امّا یک روح در این کالبدِ متفرّق و در این اجزای متشتّت در جریان است؛ مثل دانههای تسبیح، یک رشته و یک نخ، همهی اینها را به هم وصل میکرد. آن رشته چه بود؟ رشتهی اطاعت و فرمانبَری از مرکزیّت تشیّع، از رهبری عالی تشیّع یعنی امام؛ همهی این رشتهها به آنجا متّصل میشد؛ قلبی بود که به همهی اعضا فرمان میداد؛ و به این ترتیب، تشیّع یک سازمان و یک تشکیلات بود. ممکن بود دو نفر از حال هم خبر نداشته باشند، امّا بودند کسانی که از حال همه باخبر بودند. اطاعت و فرمانبَری آنها بهحساب، فریاد زدنشان از روی دستور، سکوتشان برطبق نقشه، همه چیزشان با حساب.
فقط یک عیبی کار آنها داشت و آن اینکه همدیگر را کمتر میدیدند. اهل یک شهر و شیعیان یک منطقه، البتّه یکدیگر را میدیدند، امّا یک کنگرهی جهانی لازم بود برای شیعیانِ روزگار ائمّه (علیهمالسّلام). این کنگرهی جهانی را معیّن کردند، وقتش را هم معیّن کردند؛ گفتند در این موعدِ معیّن، در آن کنگره هرکس بتواند شرکت کند. آن موعد، روز اربعین است؛ و جای شرکت، سرزمین کربلا است؛ چون روح شیعه روح کربلائی است، روح عاشورائی است؛ در کالبد شیعه تپش روز عاشورا مشهود است؛ شیعه هرجا که هست دنبالهروِ عاشورای حسین است. این است که میبینیم همه جا این تپشهایی که در شیعه مکشوف شده، از آن مرقد پاک ناشی است؛ اینها شعلههایی بوده که از آن روح مقدّس و پاک و از آن تربت عالیمقدار سرکشیده؛ به جانها و روحها زده؛ انسانها را به گلولههای داغی تبدیل کرده و آنها را به قلب دشمن فرو برده.
اوّلین نهضتی که بعد از عاشورای حسینی از طرف شیعیان به وجود آمد، نهضت توّابین بود. اینها آمدند در آن مرقد پاک دور هم جمع شدند -کتب تواریخ اینها را نوشتهاند- مبلغ زیادی اشک ریختند. بعضی خیال میکنند این گریه وسیلهی عقدهگشایی است؛ بله، گریه وسیلهی عقدهگشایی است، درصورتیکه با فکر همراه نباشد. اگر گریه را و اشک ریختن را فقط احساسات هدایت بکند، همین است که گفتهاند، امّا اگر فکر و اندیشه به انسان اشکی بدهد و چشم انسان قطرهی اشکی بچکاند، این مثل همان آب کبابی است که آتش را تیزتر و تندتر میکند؛ این عقده نیست، سلاح است؛ لذاست که گریه جزو کارهای معمولی شیعیان صدر اوّل است که همهی آنها در راه ستیزهگری بودند، همهی آنها در راه عاشورا قدم برمیداشتند.
امام جعفر صادق اهل گریه است؛امام رضا(صلوات الله علیه) اهل گریه است،شعر را وادار میکنند و میگویند این قصائد بلند را بگویید، بروید گروهها را به یاد گذشتهی تشیّع بگریانید که با این گریه، آتششان مشتعلتر و برافروختهتر بشود. توّابین آمدند اینجا مبالغ زیادی گریه کردند؛ هرچه بخواهید. گمانم گفتهام یک شبانهروز یا دو شبانهروز -نوشتهاند در تواریخ، بنده یادم رفته- اتّصالاً اشک [ریختند]؛ بعد از این گریهها بود که دست به دست هم دادند، تصمیم گرفتند که بروند تا جانشان را در راه خدا بدهند و تا کشته نشدهاند، دست از جنگ برندارند و از این جنگ زنده برنگردند؛ همین هم شد. مردمان بزرگی؛ سلیمانبنصرد خزاعی -صحابی امیرالمؤمنین، حواری امام حسن- و امثال اینها رفتند و آنجا جان دادند و کشته شدند؛ [شروعش] از کربلا بود؛ ببینید چه این حقیقت جلوهدار و جلوهگری بوده در آن روزگار! در ذهن مردم ما امروز البتّه، این حقیقت به آن زیبایی و به آن شکوهمندی باقی نمانده؛ جور دیگر است. بنابراین، مسئلهی اربعین یک مسئلهی مهمّی است.
اربعین یعنی میعاد شیعیان در یک کنگرهی بینالمللی، جهانی، در یک سرزمینی که خود آن سرزمین خاطرهانگیز است؛ سرزمین خاطرهها است؛ خاطرههای باشکوه، خاطرههای عظیم؛ سرزمین شهدا، مزار کشتهشدگان راه خدا. اینجا جمع بشوند پیروان تشیّع، و دست برادری و پیمان وفاداریِ هرچه بیشتر ببندند. این اربعین است.
غیر از توّابین باز هم سراغ داریم کسانی که آمدند آنجا و از آنجا مایه گرفتند. یکی از بزرگترین نهضتهای شیعه در دوران تاریخ خلفای بنی عباس ، نهضت «ابن طباطبا» است که این سادات محترم طباطبائی ظاهراً از اولاد آن محمّد بن ابراهیم بن اسماعیل طباطبا هستند. این محمّد بن ابراهیم بن اسماعیل طباطبا، یک نهضت عجیبی به راه انداخت و فتح کردند و پیروز شدند؛ بخش مهمّی از عالم اسلام را قبضه کردند، حکومت تشیّع و حکومت علوی را بر سر پا کردند؛ و برخلاف سخن آن کسانی که تصوّرشان این است که چنین حقّی به امامزادهها داده نمیشده؛ نخیر، این حق به آنها داده شده بود؛ اجازه داده شده بود از طرف بزرگترهایشان و به نتیجه هم رسید، موفّق هم شد؛ منتها البتّه این بزرگوار در اثناء بیمار شدند و از دنیا رحلت کردند و این وسیلهای شد که بعد، آن موفّقیّت و کامیابی باقی نماند و بعد از چند سال، البتّه نهضت شکست خورد؛ لکن چند سالی بر سرِ کار بودند. این بزرگوارها هم وقتی میخواستند شروع کنند، آمدند کربلا. اوّلی که خواستند شروع کنند، با آن ابوالسّرایا و همهی آن شیعیانی که همراهشان بودند آمدند کربلا، بر سر قبر حسینبنعلی (صلواتاللهعلیه) پیمان برادری و وفاداری بستند.
و البتّه شنیدهاید که جابر بن عبدالله انصاری هم آمد. به نظر من این بزرگوار سوّمین کسی است که به زیارت قبر حسینبنعلی (صلواتاللهوسلامهعلیه) آمده است؛ سوّمین جمعی که به زیارت آمدند، جمع جابر است و عطیّه؛ قبل از او کسانی به زیارت آمده بودند؛ شاید اوّلین کسانی که زیارت کردند این تربت پاک را همان بنیاسد بودند که آمدند نعش مقدّس حسینبنعلی (صلواتاللهوسلامهعلیه) را دفن کردند؛ آنها اوّلین کسانی بودند که این تربت را زیارت کردند؛ و جابر هم آمد به قصد زیارت، با آن تفصیلاتی که شنیدهاید و آن سخنی که آنجا سر قبر گفت که امروز البتّه آقایان [میگویند]؛ در مجالس و محافل بودهاید و مکرّر شنیدهاید و قبلاً هم شنیده بودید.
اجمالاً، یادآوری خاطرهی عاشورا و خاطرهی آن جهاد و ازخودگذشتگی و فداکاری عظیم، در روز اربعین انجام میگرفته؛ و در آن سرزمین. اگر امروز هم بتوانند شیعیان آن سرزمین پاک و مقدّس را یک چنین میعادی قرار بدهند. البتّه بسیار کار بجا و جالبی خواهد بود و هم دنبالهگیری از راهی است که ائمّهی هدیٰ (علیهمالسّلام) به ما ارائه دادند. ...