یکی و دو تا، سه تا و چهار تا... صدای مرشد در گوش می‌پیچد که با اعداد پشت سرهم می‌خواهد توان پهلوان داخل گود را بشمارد، اما دریغ که تعداد پهلوانان و گودهای این شهر رو به کاستی نهاده‌اند  و هر روز از تعداد میل به دستان کم می‌شود و گودهای هشت‌ضلعی بوسه کمتری به خاک خود می‌بینند.

همشهری آنلاین- علیرضا خلیفه : ماه مبارک رمضان فرصت مغتنمی است تا سری بزنیم به قدیمی‌ترین و فعال‌ترین زورخانه شهرمان، زورخانه شیر که در شب‌های ماه مبارک پر رونق‌تر از همیشه است.  خیابان نبرد شمالی، قبل از تقاطع خیابان نبی اکرم(ص)، چشم بگردانی کوچه ۸ متری طاهری را خواهی دید. ساختمان اولی نه، دومی؛ از ظاهر آجر ۳ سانتی و کاشی آبی رنگ سردرش به راحتی شناخته می‌شود. اما با این حال اگر بخواهی تنها از ظاهرش قضاوت کنی به هیچ نتیجه‌ای نمی‌رسی.  

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

وارد می‌شوم. راهرویی یک متری و آن در؛ دری که بارها درباره‌اش شنیده‌ایم: «از ‌در زورخانه غرور و تکبر راهی ندارد. در ورودی زورخانه از حد معمول کوتاه‌تر است تا زمان ورود سر خم کنی و وارد شوی.» مرشد «علی‌اکبر طاهری»، این را می‌گوید. ما هم سر خم کردیم و وارد شدیم. در درگاه در که بایستی، سر بچرخانی می‌توانی زورخانه را با تمام جزییاتش ببینی. از عکس جهان پهلوان تختی بگیر تا پهلوانان و جوانمردان قدیمی دیگر که عکس‌های سیاه و سفید، تکی و دسته جمعی‌شان بر در و دیوار است و جایی دیگر روی دیوار بر کاشی شعر «دل من زنده به عشق است و تولای علی/ نرود از نظرم نقش دل آرای علی» نقش بسته است. میل، کباده، سنگ و تخته شنا کنار هم آرمیده‌اند تا با عرق دستان پهلوانی متبرک شوند.  
دور تا دور دیوارها هم جا برای نشستن وجود دارد تا علاقه‌مندان به ورزش‌های باستانی چشم به گود بدوزند و پهلوانان را نظاره کنند. گودی هشت‌ضلعی که هرچه رخ می‌دهد در همین هشت گوشه است. هشت پری که الهام گرفته از ستاره هشت پر در معماری اسلامی ایرانی است. مرشد هم که کنار در، اما در ارتفاعی بالا می‌نشیند تا بر گود تسلط داشته باشد و هر که را از در وارد می‌شود ببیند.  

پسر، پدر، پدربزرگ

بر شناسنامه زورخانه شیر، سال ۱۳۲۴، به‌عنوان سال تأسیس آن نوشته شده است اما مرشد «علی‌اکبر طاهری» سال تأسیس زورخانه را ۱۳۰۴ می‌داند: «زورخانه شیر در سال ۱۳۰۴ در محله چهارصددستگاه بنا شد و از ۷۰ سال پیش با نقل مکان به این محله زورخانه هم جابه‌جا شد.» از همان نام کوچه باید حدسش را می‌زدم.

کوچه طاهری بر خلاف اکثر کوچه‌های منطقه نام شهید ندارد: «قدیم‌ها رسم بوده که کوچه را به نام نخستین ساکنش می‌شناختند. خانواده من هم نخستین ساکنان این کوچه بودند و از همان زمان به نام طاهری معروف شد و تاکنون هم نام آن تغییر نکرده است.» علی اکبر چهارمین نسل از خانواده طاهری است که این زورخانه را سرپا نگه داشته است. او می‌گوید: «در شرق تهران زورخانه‌های بسیاری بوده که تعطیل شده‌اند. اما من سعی می‌کنم این میراث خانوادگی را با تمام مشکلاتی که وجود دارد حفظ کنم. در حال حاضر فعال‌ترین زورخانه‌ها هفته‌ای دوبار برنامه دارند اما ما هر شب ورزش داریم و علاوه بر آن صبح‌ها نیز ۲ ساعت به ورزش می‌پردازیم.» 

مرشد طاهری دلیل اصرارش بر حفظ این زورخانه را ارادت به چهارده معصوم(ع) می‌داند: «من ۲ آپارتمان را فروختم و سرمایه‌اش را برای زورخانه هزینه کرده‌ام تا سرپا بماند. به دلیل ارادتی که به ائمه معصومین(ع) دارم هیچ‌وقت اجازه نمی‌دهم در زورخانه بسته شود. اینجا میراث خانوادگی ماست و علاوه بر آن قدیمی‌ترین زورخانه تهران به شمار می‌آید. زورخانه‌ای که پهلوانان بزرگ و بنام ایران چون تختی، طیب، مصطفی طوسی، اسماعیل دستمالی، جلال طلا جوران و... در آن کشتی گرفته‌اند. من تمام تلاشم بر حفظ این زورخانه است. اگر نگاه مادی داشتم آن را تعطیل و به بانکی اجاره می‌دادم و ماهی ۱۵ میلیون تومان درآمد داشتم. اما زورخانه درآمدی ندارد. اینجا رایگان است و تنها با پیشکشی که ورزشکاران به مرشد می‌دهند حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان در ماه درآمد دارد که هزینه ماهانه زورخانه هم نمی‌شود. چراغ پایگاه ۹۰ ساله باستانی‌کاران تهران روشن مانده اما شهرداری هر ساله قبض عوارض نوسازی برایمان صادر می‌کند. از نهادهای مختلف درخواست کمک و مساعدت ندارم. توقعم از شهرداری منطقه خودمان است تا نگاه ویژه‌ای به این مکان داشته باشد.»

زورخانه‌ای برای پهلوانان شرق

چراغی که خاموش نشد

سال ۱۳۰۴ بود. پهلوان «محمود طاهری» که یکی از چهره‌های شناخته شده ورزش باستانی بود و در مرشدی هم سررشته داشت تصمیم گرفت زورخانه‌ای بنا کند. او در محله چهارصددستگاه، چهارراه یاس زورخانه شیر را افتتاح کرد تا پهلوانان پایتخت پاتوقی داشته باشند. جهان پهلوان تختی که در روزگار خود به زورخانه‌های مختلف می‌رفت، شیر را یکی از مکان‌های ورزش کردن خود انتخاب کرده بود و با مرحوم طاهری کشتی می‌گرفت. زورخانه شیر هم همانند دیگر زورخانه‌های تهران با رژیم پهلوی به مشکل برخورد اما قد خم نکرد و چراغش خاموش نشد. مرحوم طاهری زورخانه را به خیابان نبرد منتقل کرد و کماکان صدای ضرب زورخانه به همت علی‌اکبر طاهری و فرزندش به گوش می‌رسد.  
افرادی چون حاجی عطری، مرحوم حاج حسن کمپانی، مرحوم خلیل اسمال معروف به اسمال دستمالی، مرحوم مصطفی طوسی، مرحوم مصطفی تاجیک، مرحوم مصطفی زاغی و... در این زورخانه به ورزش می‌پرداختند. از پهلوانان معاصر نیز به چهره‌هایی چون حاج مرتضی کلاهدوزان از قهرمانان کباده ایران و حاج محمد کلاهدوزان می‌توان اشاره کرد.  

پدر و مادرها مقصرند

جوانان با زورخانه‌ها غریبه‌اند

قدیمی‌ها معتقد بودند افرادی که مدام به زورخانه رفت و آمد دارند، پاسوز آن شده‌اند. اما امروزی‌ها این‌گونه نیستند. کسی وقتی برای پاسوز شدن نمی‌گذارد. شاید به همین دلیل است که هنوز هم همان قدیمی‌ها هستند که با موی سپیدشان چراغ زورخانه را روشن نگه داشته‌اند: «جوانان الان با همه چیز فاصله گرفته‌اند. تقصیر خودشان نیست. وظیفه پدر و مادر است که آنها را با آداب اصیل ایرانی، جوانمردی و فتوت آشنا کنند. زورخانه هم یکی از آن مکان‌هاست که درسش درس مردانگی است. به همین دلیل اقتدای ما به مولا علی(ع) است. ورزش همه بهانه است تا آداب زندگی را بیاموزیم. آدابی که راه و روش سخت دارد و من بعد ۵۷ سال خاک گود زورخانه خوردن هنوز کلاس اول هستم.» به نظر می‌رسد در این میان یکی از وظایف شهرداری‌ها به‌عنوان نهاد اجتماعی، حفظ هویت تاریخی و فرهنگی شهر و محله است. زورخانه‌ها به‌عنوان مکانی هویت‌دهنده می‌توانند فضای خوبی برای احیای هویت محلی ما باشند که البته این امر تلاش شهرداری منطقه به‌ویژه معاونت فرهنگی اجتماعی منطقه را می‌طلبد.  

همه برای یکی

گلریزان با تأسی از  امیرالمؤمنین(ع)

مراسم گلریزان یکی از اتفاقات خوبی بوده که از سال‌های دور در زورخانه‌ها تا امروز مرسوم بوده است. اگر کسی زیر بار فشار زندگی کمرش خم می‌شد و یا خرج دوا و درمان نداشت، زورخانه، خانه امیدش بود.  اما زورخانه شیر دیگر این فعالیت را انجام نمی‌دهد. پهلوان طاهری می‌گوید: «در گذشته پیش می‌آمد برای پهلوان و یا یکی از اهالی محله مشکل مالی پیش می‌آمد. برای حل مشکل او در زورخانه گلریزان می‌شد و غیر از مرشد و یک نفر دیگر هیچ فردی نام آن شخص را نمی‌دانست. پول که جمع می‌شد درون لنگ می‌ریختند و شبانه به آن فرد تحویل می‌دادند. برکت زورخانه باعث می‌شد مشکلات افراد بسیاری حل شود اما امروزه این چنین نیست. سنت حسنه‌ای بود و با اصل آن مشکلی ندارم. متأسفانه پیش می‌آمد گلریزانی صورت بگیرد و فرد مبلغ را برای مشکلش خرج نکرده و یا اصلاً مشکلی نداشته. ما هم به رسم پهلوانی از کسی مشکلش را نمی‌پرسیم. برای جلوگیری از سوء‌استفاده این مراسم را فعلاً برگزار نمی‌کنم ولی تمام تلاشم را می‌کنم نه به شکل مرسوم گلریزان ولی با تأسی از مولاعلی(ع) برای نیازمندان و خانواده‌های نیازمند آبرودار که به ما معرفی می‌شوند کمکی جمع کنیم و نیازشان را برطرف کنیم.»

همه چیز آداب دارد

زنگ برای مهمان

«زنگ برای اعلان خبر است. نقش زنگ در زورخانه همانند نقشش در جنگ است. در حقیقت ابزاری که در زورخانه به کار می‌رود شباهتی با ادوات جنگی گذشته دارد. البته فرقش این است که ما در گود زورخانه به جنگ نفس می‌رویم.» همه چیز در زورخانه براساس آداب و قانون است. زنگ‌ها چه زمان به صدا درمی‌آیند؟

مرشد کهنه کار محله می‌گوید: «مهمان تازه واردی که می‌آید زنگ نواخته می‌شود. مرشدان افراد ثابت زورخانه را می‌شناسند بنابراین تازه وارد را تشخیص می‌دهند و برای خوشامدگویی زنگ می‌زنند.» از طرفی ورزشکاران بر اساس پیشکسوتی مقام می‌گیرند و احترام در زورخانه براساس سابقه است نه سن و سال. بنابراین اگر ورزشکاری با ۳۰ تا ۳۵ سال سابقه در گود در حال چرخیدن باشد برایش زنگ نواخته می‌شود. آنها که ۴۵ تا ۵۰ سال سابقه دارند هم در زمان چرخ و هم درزمانی که از گود بالا می‌آیند زنگ برایشان به صدا درمی‌آید. پهلوان احترامش از همه بیشتر است. او کسی است که ۵۵ تا ۶۰ سال سابقه دارد و به محض ورودش به زورخانه مرشد زنگ را می‌زند: «البته سابقه فقط به ورزش کردن نیست. آن فرد باید به سفره‌داری، مردمداری، حسن خلق و... شهره باشد.»

-----------------------------------------------------------------------------------------------

*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۱۴ در تاریخ ۱۳۹۳/۰۴/۲۴