همشهری آنلاین- مریم شریفی: می گوید اگر کسی بگوید کار نیست و بدون سرمایه و حامی نمیشود کاری را شروع کرد در واقع، تنبلی و بیهمتی خود را فریاد زده است. میگوید اگر جوهره کارکردن در وجودت باشد و از مواجهه با سختیها نترسی، آن بالا کسی هست که به هر حرکت و تلاشت برکت دهد و تا رسیدن به موفقیت کنارت باشد. آثار زیبای کاشی همتی، یکی از ۲۰۰ اثر منتخب شهر ماست که در نخستین نمایشگاه و فروشگاه کارآفرینی «دست آفرین» عرضه شده است. به این بهانه سراغ این هنرمند کارآفرین رفتیم و از راز موفقیتش پرسیدیم.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
بیشتر کار کن، بیشتر پیشنهاد بگیر!
«آن اوایل، القائات بعضی اطرافیان تأثیرش را روی من هم گذاشته بود. یک وقتهایی مینشستم و با خودم فکر میکردم مگه چقدر در سال، مسجد ساخته میشه که ما بخوایم کار کاشی دیوار و محرابش رو انجام بدیم؟ این پیشنهاد که تموم بشه باید ۶ ماه بیکار توی خانه بمونیم، اما نشان به آن نشان که هرچه من بیشتر کار کردم پیشنهادات هم بیشتر شد. در ۱۲ سال گذشته به اتفاق همکارانم هر سال، کار کاشی ۱۰ ـ ۱۵ مسجد را در کشور انجام دادهایم. سال ۸۰ کارم را به همراه یک کارگر شروع کردم و بعدها بنابر وسعت پیشنهادات تا ۵ کارگر هم داشتم. امروز در کارگاهم علاوه بر ۳ ـ ۴ نیروی ثابت، حداقل با ۶ گروه بهصورت غیرمستقیم همکاری داریم و کارگاه ما برایشان ایجاد اشتغال کرده است مثل تولیدکنندگان کاشی، لعاب و جوهر، کورهداران و...»
هنرمند هممحلهای در ادامه میگوید: «کار کاشی پر زحمت است، اما کاملاً میتواند تأمینکننده زندگی باشد. امروز اگر کسی بخواهد وارد کار کاشی شود، برخلاف پدرم، حتماً تشویقش میکنم چون این هنر اصیل همچنان مشتریهایش را دارد و حتی آنقدر انعطافپذیر است که توانستهایم با اجرای طرحهای چهره و منظره روی آن، مخاطبان جوان را هم به این هنر جذب کنیم. من همان سال ۸۰ که کار رسمی و مستقلم را در هنر کاشی شروع کردم، ازدواج کردم. در جلسه خواستگاری هم که شغلم را پرسیدند، گفتم: کاشیکار مسجد هستم. خوشبختانه همسرم و ۲ دخترم هم کارم را دوست دارند. به یاد روزگار قدیم، دخترهایم را به مغازهام میبرم، کاشی دستشان میدهم، رنگ و لعاب جلوی دستشان میگذارم و میگویم: خط خطی کنید، نقاشی بکشید. دوست دارم آنها هم کار کاشی را یاد بگیرند، البته بهعنوان یک هنر.»
از خاکبازی کودکانه تا هنر اصیل ایرانی
«همه چیز از روزهای خوش تعطیلات تابستانی ایام کودکی شروع شد که به همراه برادرهای کوچکترم به مغازه پدرم میرفتیم. پدرم اوستای کاشیکاری بود و راه پیدا کردن به مغازهاش، مسیر زندگی مرا در آینده تعیین کرد. آن روزها در میان آن همه کاشی و رنگ، کار ما در اصل، خاک بازی کودکانه بود اما در همان سن و سال هم کارهایی بود که از پسش بربیاییم، مثل «گُل سوراخ کردن.» اصلاً هرکس بخواهد وارد کار کاشی شود، باید از گل سوراخ کردن شروع کند. این کار هم همانطور که از اسمش بر میآید، درآوردن طرح گل از صفحه کاشی است. خلاصه در اثنای گل سوراخ کردن، آنقدر کاشی شکستم و کتک خوردم(با خنده) تا بالأخره یاد گرفتم و دستم به کار آشنا شد. شاید باور نکنید، تا مدتها موقع کار دستم تاول میزد و حتی خون میافتاد اما دستبردار نبودم. اگر پسر اوستاکار نبودم، مثل شاگردهای قدیم، شاید تا ۱۰ سال باید گل سوراخ میکردم، اما بعد از ۲ سال پدرم اجازه داد دست به تیشه شوم...»
کارآفرین کاشیکار محله مظاهری با لبخند در ادامه میگوید: «اتفاقی که باید میافتاد، افتاده بود. من به کار کاشی علاقه پیدا کرده بودم و مصمم بودم یاد بگیرم و این همان چیزی بود که پدرم با آن مخالف بود. پدر معتقد بود کار کاشی پرزحمت و کم درآمد است. بنابراین دلش نمیخواست فرزندانش هم سختیهای او را تجربه کنند. مدام سفارش میکرد دنبال کارمندی باشیم، اما من با اینکه هم در آزمون ورودی بانک قبول شدم و هم از یک نهاد خوب پیشنهاد کار داشتم، آگاهانه تصمیم گرفتم کاشیکار باشم.»
مرخصی و تشویقی، مُهر امضای کارم بود
«از ۷ سالگی تا وقتی دیپلم گرفتم، اوستاکار سبک معرق شده بودم که قدیمیترین سبک در هنر کاشی است. وقتی به خدمت سربازی رفتم، فکر نمیکردم فرصتی پیش میآید تا خودم را بهطور جدی در حرفه آیندهام محک بزنم. یک روز جرقهای در ذهنم زد. پیشنهاد کردم در نمازخانه پادگان، یک محراب با کاشی کار کنم و با استقبال فرماندهی، خیلی زود طرحم وارد مرحله اجرایی شد. ۲ ماه تمام وقت، کار کردم تا محراب تقریباً ۱۵ مترمربعی نمازخانه آماده شد. هر چند تعریف و تمجیدهای فرماندهی و هم خدمتیها و مرخصیهای تشویقی که نصیبم شد، خیلی به من مزه داد، اما مهمترین نتیجه آن تجربه اتفاقی این بود که به من ثابت کرد میتوانم...»
«مهدی همتی» غبار از کاشی لاجوردی روی میزش میگیرد و ادامه میدهد: «سربازی که تمام شد سرمایهای نداشتم و اتفاقاً آن زمان مغازه پدرم هم تعطیل شده بود، اما سرمایه من، هنر و مهارتم بود. پس با توکل بر خدا دست بر زانوهایم گذاشتم و شروع کردم. سال ۸۰ به مسجد محله مان، مسجد حضرت ابوالفضل(ع)، رفتم و پیشنهاد کردم میتوانم دیوارها و سر در مسجد را کاشیکاری کنم. با ۳۰۰ هزار تومان بیعانه که برای تهیه کاشی گرفتم کارم را شروع کردم. ۳ـ ۴ ماه بعد وقتی پدرم برای دیدن کار تکمیل شده به مسجد آمد هم خوشحال بود و هم ناراحت؛ ناراحت از اینکه کار از کار گذشته و برخلاف میلش وارد کار کاشی شده بودم و خوشحال از اینکه پسر جوانش، اوستاکار شده بود... از آن زمان تا امروز، حتی لحظهای از انتخابم پشیمان نشدهام. به لطف خدا هم به لحاظ مالی موفقم و هم از کارم رضایت قلبی دارم.»
باید راه هر کاری را پیدا کرد
«اگر از راز موفقیتم بپرسید، میگویم: همیشه در کار، از ۲ کلمه «نه» و «نمیشه» بیزار بودهام. معتقدم باید راه هر کاری را پیدا کرد. به عقیده من اگر به کاری علاقه داشته باشی و پشتکار را هم چاشنیاش کنی، صددرصد موفقخواهی شد. اگر هم تشنه یاد گرفتن باشی موفقیتت ادامه خواهد داشت. من هیچوقت احساس نکردم به قله رسیدهام. وقتی مهارت در سبک معرق، اشباعم نکرد، سراغ سبک هفت رنگ رفتم. بعد از آن هم مهارتهای تخصصی «رسمیبندی» و «مقرنسبندی» را یاد گرفتم تا بتوانم از پس اجرای قوسهای گنبد و محراب مساجد بربیایم. برای یاد گرفتن مهارتهای جدید، خیلی سختی کشیدم، زمان از دست دادم و به لحاظ مالی ضرر کردم، اما در عوض الان در حین کار اوستاکار هر کدام از این مهارتها کنار دستم نباشد کار تعطیل نمیشود چون خودم پای کار هستم و انجامش میدهم. حتی اگر در آن میان به آجرنما کار کردن، سنگتراشی، جوشکاری و... هم نیاز باشد، خودم از پسش بر میآیم.»
همتی، لبخند بر لب ادامه میدهد: «من خیلی اوقات، با اینکه اوستاکار و صاحب کار بودم وقتی نیاز شده، کارگری هم کردهام. همین امروز هم اگر لازم باشد کارگری میکنم. یادمان باشد همه اوستاکارها از همین کارگری ساده شروع کردهاند. من کارگر سادهای داشتم که با پشتکار، در عرض یک سال اوستاکار کاشی و سرامیک شد. وقتی کسی میگوید: «کار نیست»، اصلاً برایم مفهوم ندارد. برای کسی که اهل کار کردن و سختی کشیدن باشد و حاضر باشد پله پله جلو برود همیشه کار هست، اما مشکل آنجاست که بعضیها میخواهند یکشبه و بدون زحمت به همه چیز برسند و این، همان امر غیرممکن است.»
-----------------------------------------------------------------------------------------------
*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۱۵ در تاریخ ۱۳۹۳/۰۲/۲۰