بی‌اعتمادی، پیامدهای عاطفی زیادی به‌دنبال دارد و باعث می‌شود فرد نتواند به‌سادگی به دیگران اعتماد کند، خودش را مقصر و ساده‌لوح بداند و مدام از خود سؤال کند که چرا در ارتباطاتش دچار اشتباه می‌شود.

به گزارش همشهری آنلاین، بی‌اعتمادی، پیامدهای عاطفی زیادی به‌دنبال دارد و باعث می‌شود فرد نتواند به‌سادگی به دیگران اعتماد کند، خودش را مقصر و ساده‌لوح بداند و مدام از خود سؤال کند که چرا در ارتباطاتش دچار اشتباه می‌شود. به‌گفته کلی کمپبل، دکتری روانشناسی در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا دلایل بی‌شماری وجود دارد که افراد همدیگر را فریب می‌دهند اما او به این نکته اشاره می‌کند که لزوما نباید فقط افراد فریب‌دهنده را مقصر دانست. چون در این چرخه کسی هم که به‌راحتی فریب می‌خورد بسیار مهم است. بنابراین باید کار هر دوی آنها را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داد. این روزها افراد زیادی در زمینه سلامت در شبکه‌های مجازی فعالیت می‌کنند و باید مهارت‌مان را بالا ببریم تا اصل را از فرع تشخیص دهیم و در دام پزشک‌نماها نیفتیم. درباره اینکه چرا و چگونه جذب حرف‌های فریبنده می‌شویم و تحت‌تأثیر تبلیغات دروغین قرار می‌گیریم با دکتر مهدی اسکندری، روان‌درمانگر خانه روانشناسی تجربه گفت‌وگو کرده‌ایم.
۱. چرا برخی فریب تبلیغات دروغین در حوزه سلامت را می‌خورند؟
در درست یا غلط بودن انتخاب‌های‌مان عواملی مانند نیاز، کم‌هوشی، بی‌اطلاعی، دروغگویی، اضطراب، طردشدگی و ایده‌آل‌سازی فرد پیشنهاددهنده، نقش ویژه‌ای دارند. البته ناگفته نماند که قرار گرفتن در موقعیت فریب می‌تواند به‌صورت اتفاقی باشد اما درصورتی که موقعیت فریب به کرات ایجاد و تبدیل به رفتاری عادت‌گونه (برای فریبکار یا فریب‌خورده) شود، موضوع اختلال شخصیت مطرح می‌شود. قرار گرفتن در موقعیت فریب نشانه وجود شخصیت ضعیف و شکننده در این افراد است که باید علت آنها را در کودکی و چگونگی رابطه آنها با والد جست‌وجو کرد.

۲. افراد فریبکار و اغواگر چه شخصیتی دارند؟
افراد فریب‌دهنده و اغواگر اغلب شخصیت ضداجتماعی دارند و اتفاقات تلخی را از دوران کودکی تجربه کرده‌اند. این تجارب تلخ باعث شده تا برای رسیدن به هدف خود از هر روشی استفاده کنند. این افراد معمولا از فریب دادن دیگران نیز احساس گناه نمی‌کنند و کودکی‌شان اغلب با سرخوردگی و محرومیت سپری شده؛ ضمن آنکه در بسیاری موارد هم پدر و مادرشان از روی ناآگاهی آنها را آزار می‌داده‌اند. به این ترتیب، عدم‌امنیتی که این افراد در کودکی تجربه کرده‌اند باعث شده تا رسیدن به آرامش و امنیت مالی و روانی حاصل از مال‌اندوزی، تنها هدف آنان برای جبران عقده‌های زمان کودکی‌شان باشد. افراد فریب‌دهنده بر اثر تجربه‌های آزاردهنده کودکی و قرار گرفتن در فضای ارتباطی ناایمن با والدین خود، بی‌اعتمادی را تجربه کرده‌اند که باعث پنهانکاری و دروغگویی آنان شده است. در چنین موقعیت‌هایی افراد برای فرار از فضاهای ناامن روانی، با فریب دیگران خود را ایمن تصور می‌کنند. نیازهای روانی و عاطفی این افراد در دوران کودکی ارضا نشده و رویارویی آنها با تجربه تلخ فریب و عدم‌همراهی روانی و عاطفی والدین، از آنان افرادی با شخصیت ضداجتماعی و خودشیفته (نارسیستیک) ساخته است.


۳. افرادی که به‌سادگی فریب می‌خورند معمولا چه شخصیتی دارند؟
افراد ساده‌انگار و کسانی که به‌سادگی فریب می‌خورند هم دچار آسیب شخصیتی و روانی هستند. معمولا در کودکی یا به خواسته‌ها و نیازهای آنها خیلی زود پاسخ داده می‌شده یا نقطه مقابل آن، هیچ توجهی به خواسته‌هایشان نمی‌شده است. همین موضوع باعث شده هنگام نیاز، قدرت تصمیم‌گیری چنین افرادی ضعیف شود و در زمان تصمیم‌گیری به‌جای توجه به انتخاب درست و مفید، بیشترین ملاک انتخاب آنها فقط پاسخ به نیازها و برآورده شدن خواسته‌هایشان باشد. بنابراین به‌راحتی می‌توانند فریب بخورند. مثلا کسی که در کودکی والدین توجهی به آنچه لازم داشته نمی‌کرده‌اند، ممکن است در بزرگسالی هنگام خرید، توجه زیادی به کیفیت محصولات یا کالاها نکند و فقط درصدد تهیه آنها برآید تا کمبودهای خود را در گذشته جبران کند. ضمن آنکه می‌توانیم شاهد چنین الگویی هنگام تصمیم‌گیری‌های مهم و وارد شدن در روابط عاطفی و اجتماعی اینگونه اشخاص نیز باشیم.

۴.  چگونه در دام افراد اغواگر نیفتیم و فریب آنها را نخوریم؟
اگر بخواهیم بدانیم چگونه می‌توان جلوی فرایندهای فریب‌دادن و فریب‌خوردن را گرفت باید ریشه‌ این موضوع را در دوران کودکی و رابطه والد - فرزندی افراد اغواگر و اغواشونده یافت. همچنین با دادن آموزش‌های صحیح به والدین و خانواده‌ها به ایجاد امنیت روانی در کودکان بپردازیم. البته در کنار آن هم می‌توان با بررسی و تغییر متغیرهای تعدیل‌کننده مانند عوامل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ارائه اطلاعات زیاد از موقعیت‌های فریب‌زا و بررسی عوامل خارجی که موجب عدم‌انجام تعهد یا تأخیر در انجام آنها می‌شوند، پرداخت.
اگر بخواهیم یک موقعیت فریب‌زا را مانند تبلیغات فروش داروهای تقویتی یا فروش اجناس تقلبی بررسی کنیم، متوجه خواهیم شد که فرد فریبکار براساس نیاز جامعه هدف خود، وارد گفتمان و تبلیغ می‌شود و با گفتن دروغ و خلاف واقعیت، حتی با آگاهی از این موضوع که احتمال آسیب دیدن جدی طرف مقابل وجود دارد، تمام تلاشش را می‌کند تا جنس عرضه شده خود را بفروشد و از این معامله نفعی ببرد. درواقع نفع مالی او در ازای آسیب و زیان رساندن به دیگران است. در نتیجه با آموزش‌های اجتماعی لازم می‌توان زمینه موقعیت‌های اغواگر را مهار و تا حد امکان آنها را تعدیل کرد. مثلا با نظارت بر آگهی‌های دروغین می‌توان ضرر کمتری را متوجه افرادی کرد که به‌آسانی در دام چنین تبلیغاتی می‌افتند و در حد امکان فرصت فریب دادن را از افراد فریب‌دهنده سلب کرد.

منبع: همشهری آنلاین