علیرضا قزوه با بیان این‌که به او تهمت می‌زنند می‌گوید: خیلی‌ها به بنده لطف دارند و به من نسبت‌هایی می‌دهند. بگذار بگویند. من حتی یک چفیه از حضرت آقا نگرفته‌ام. هیچی نگرفته‌ام.

به گزارش همشهری آنلاین،  علیرضا قزوه، شاعر که برای مصاحبه  درباره سمت خود در دفتر موسیقی و شعر صدا و سیما و وضعیت شعر و این‌که برخی معتقدند، شعر مخاطب خود را از دست داده و اثرگذار نیست، اظهار کرد: شعر بااصالت‌ترین هنرهاست، ماندگارترین هم هست؛ در شعر حکمت است و به نظرم حکمت خمیرمایه‌ اصلی هنر است. حاکمان باید حکمت بدانند و اگر حکمت بلد نباشند، نباید حاکم باشند.

او با تأکید بر این‌که حاکمان باید حکمت را که خمیرمایه و شیره جان هنر است، بدانند، گفت: کاری ندارم که مخاطب شعر بخواند یا نخواند، حرف من این است گاه یک بیت از بیدل، جهان‌بینی یک متفکر را می‌تواند عوض کند؛ یعنی متفکری که ۸۰ سال مطالعه کرده با یک بیت بیدل عوض می‌شود و یا بیتی از صائب یا مولانا می‌تواند سیاست و یا اقتصاد را متحول کند.

قزوه درباره شعر اعتراض و کارکرد آن در جامعه اظهار کرد: شعر اعتراض یک ژانر جهانی است، زمانی از ادبیات  جنگ حرف می‌زدیم، بعد گفتیم ادبیات مقاومت و بعدها ادبیات پایداری؛ برخی فکر می‌کردند ما داریم این‌ها را می‌تراشیم تا چیز جدیدی برای خودمان درست کنیم در حالی که این‌ موضوع‌ها ژانری جهانی است و در تمام دنیا هست، در زمان گذشته از دوران پیش از میلاد هم نمونه‌هایش را داریم. شعر اعتراض  و ادبیات اعتراض نیز امری جهانی است و نمونه‌های جهانی بسیاری دارد.

او درباره تعریف خود از شعر اعتراض نیز بیان کرد: در ادبیات دو روحیه داریم که یکی روحیه خمودگی است؛ عرفان نوعی خمودگی است، هرچند دو نوع عرفان داریم؛ عرفان خانقاهی و گوشه‌نشینی و دیگری عرفان سرخ که همان عرفان اعتراض است.  نمونه عرفان اعتراض، شعر شمس تبریزی است. تمام حرکت‌های شمس تبریزی ادبیات اعتراض است، متنش اعتراض است. «شمس تبریزی از شیخ کرمانی [اوحدالدین کرمانی] پرسید که در چه کاری؟ گفت ماه را در تشت آب می‌بینم، و شمس گفت اگر بر قفا دمل نداری چرا در آسمان نمی‌بینی؟». او در واقع با این جواب، کرمانی را مسخره می‌کند. این ادبیات اعتراض است.

این شاعر با اشاره به تقسیم‌بندی ‌جهانی ادبیات به ادبیات اعتراض و ادبیات ضداعتراض، توضیح داد: ادبیات ضداعتراض می‌شود خمودگی، ادبیاتی که با همه کنار می‌آید. این نوع ادبیات مانند آدم خنثی و خونسرد است؛ مانند ماری که از کنارش می‌گذری. این نوع ادبیات هیچ‌ کاری نمی‌کند. برخی از عارفان نیز این‌گونه‌اند اما برخی حرکت ایجاد می‌کنند. این‌که برخی از ادیبان حرف می‌زنند و اعتراض می‌کنند هم ریشه در عرفان دارد و هم یک ژانر جهانی است.

به من تهمت می‌زنند

او درباره ادبیات اعتراض در شعر معاصر بویژه بعد از انقلاب گفت: طاهره صفارزاده نمادی از ادبیات اعتراض است و سیدحسن حسینی. البته می‌توانیم ادبیات اعتراض را، ادبیات مهر و قهر هم بگوییم؛ برخی ادبیات‌شان قهر است که این قهر بر اساس اعتراض است و در حقیقتی ریشه دارد. شمس می‌گوید «با مردم زمانه به ریا باید زیست». شاعری هم اهل مهر است مانند اوستا و قیصر امین‌پور. این‌ها مانند مار  خونسرد نیستند بلکه مهرشان زیاد است.

قزوه خاطرنشان کرد: به‌نظرم کسانی که ادبیات شمسی دارند، شعرشان شعر اعتراض است؛ سیدحسن حسینی، طاهره صفارزاده و کسی که روبه‌روی‌تان  نشسته؛ دوست دارم خودم را شمسی بدانم. شمس را به عنوان یک چهره جذاب دوست دارم.

این شاعر درباره این‌که قائل به تقسیم‌بندی ادبیات به ادبیات مستقل و ادبیات حاکمیتی است یا خیر، گفت: این شاعران حرف‌های بدی نمی‌زنند، آدم‌های بدی هم نیستند ولی اگر این‌طور حساب کنید، باید خیلی از شاعران را بگویید پَر؛ مثلا رودکی پَر، فردوسی پَر و به این ترتیب خیلی‌ از شاعران را باید کنار بگذارید از حافظ تا شاعران دیگر که در کنار حکومت بودند. ما نمی‌توانیم آن‌ها را کنار بگذاریم، در واقع آن‌ها حاکمان را نصیحت می‌کردند و شاید چیزی هم از حاکمان نمی‌خواستند؛ مثلا فردوسی چیزی از محمود نخواست و اگر هم چیزی دادند برگرداند.  

 او ادامه داد: خیلی‌ها به بنده لطف دارند و به من نسبت‌هایی می‌دهند. بگذار بگویند. من حتی، حتی یک چفیه از حضرت آقا نگرفته‌ام. ۲۰ سال آن‌جا هستم و اجرا می‌کنم، نه پول اجرا گرفته‌ام، نه چفیه گرفته‌ام،  نه خانه گرفته‌ام، هیچی نگرفته‌ام. بگذار هرچه می‌خواهند بگویند. من آدمی را می‌شناسم  که ادعای  مستقل بودن می‌کند اما خیلی چیزها گرفته است، اگر بخواهم رو کنم بسیار است؛ خانم مستقل شما خانه‌ای که در کیش گرفته‌اید، چه بود؟ پولی که گرفته‌ای چه بود؟ خیلی چیزها می‌توانم بگویم. برخی‌ها متأسفانه این‌گونه هستند.  

من از هیچ جا پول نمی‌گیرم که شعر بگویم

قزوه در ادامه تأکید کرد: کسی که بگوید من مستقلم و از هیچ‌جا پول نگیرد و برای مردم شعر بگوید، قابل احترام است و من به او احترام می‌گذارم، دستش را هم می‌بوسم. ما با کسی دعوا نداریم. از خدایم است که این‌طور آدم‌ها را ببینم و احترام‌شان واجب است. تمام کسانی که حقوق‌بگیر  دولت هستند، می‌شوند دولتی یعنی همه معلم‌ها دولتی هستند و اگر این‌طور بگوییم توهین است. ما کارمند معمولی هستیم. از این حرف‌ها زیاد به من می‌زنند و آن‌قدر می‌نویسند که چشم و گوشم سیر شده است. تهمت می‌زنند و چیزهای عجیب و غریب می‌گویند.

او گفت: این سوال‌ها خوب است، بپرسید. به کسی که مستقل باشد و حرف دروغ نزند، احترام می‌گذارم. کسی را می‌شناسم که می‌خواست خدمت حضرت آقا بیاید و شعر بخواند و اصرار داشت شعری را که برای ایشان گفته، بخواند. من اصرار داشتم شعر  را نخوان، خوش‌شان نمی‌آید. حالا او روبروی حضرت آقا ایستاده و این روزها دارد چرت و پرت می‌گوید. من یک روزی جلو تو را گرفتم که برای آقا شعر نخوان. نه به آن شوری و نه به این بی‌نمکی. از این‌جور چیزها زیاد دیده‌ام.

قزوه همچنین درباره انتشار شعر در صفحه شخصی شاعران در شبکه‌های اجتماعی که خود یک رسانه است و تأثیری که این موضوع بر  انتشار کتاب شعر گذاشته است با بیان این‌که شعرهایی که در این فضا منتشر می‌شوند خوب است، گفت: چه اشکالی دارد که از فضای مجازی استفاده کرد؟ این فضا هزینه‌ها را کاهش می‌دهد. اما توصیه‌ام به شاعران این است که حتی شده ۵۰ جلد، ۴۰ جلد  کتاب چاپ کرده و به کتابخانه‌های معروف بدهند تا سنت ادبی گذشته حفظ شود. البته ممکن است برای گوشی مشکلی پیش بیاید و شعرها از بین برود. به سنت‌ها معتقد باشید خوب است.

منبع: ایسنا