همشهری آنلاین؛ گروه خانواده- سحر جعفریان: چشمهای گربهای، بینیهای کوچک و لبهای ور آمده، نگاههای تیز و اخم آلود، راه رفتنهای ریتمیک و حرکات سینمایی، پرسینگهای متعدد و تاتوهای رنگارنگ که گویا ترکیبشان با رخت و لباسهای یا خیلی عجیب و غریب و پاره (فشن) یا بسیار ساده و محدود در رنگ (مینیمال)، کامل میشود. آنهایی که مدل شناخته میشوند و سر نخِ سودای شهرت و ثروت را سفت گرفتهاند تا زیر نور فلش دوربینها، درآمدهای نجومی کسب کنند. اغلب سر از شرکتها و آژانسهای زیرزمینی مدلینگ درمیآورند. شرکتها و آژانسهایی که بیارتباط با اخبار حوادث نیستند. مانند خبر ۳ روز پیش که به حادثه سقوط مرگبار دختر جوانی که به بهانه انجام عکاسی مدلینگ به پشت بام یکی از برجهای پایتخت رفته بود، اشاره دارد. یکی از ترندهای صنعت مدلینگ، همین عکاسی مدلینگ است که برخی از آن به عنوان ضرورت بازار و برندسازی یاد میکنند و برخی دیگر از بومیسازی آن سخن میگویند. در گفت و گو با مهسا فرزان، فعال حوزه مد و پوشاک به بررسی این نظرگاههای مختلف درباره عکاسی مدلینگ به عنوان ترندی جوانپسند پرداختهایم.
به اسم تخصص به کام ابتذال
عکاسی مدلینگ در ایران از استانداردهایی که باید داشته باشد، فاصله فراوان دارد. بدان معنا که عکاسی مدلینگ در ایران بیش از آنکه رسانهای برای تبلیغ و معرفی برندها باشد، ابزاری برای کسب شهرت و خودنمایی محسوب میشود. دقیقا به همین دلیل هم است که برندهای داخلی علیرغم شایستگیهای کمی و کیفیِ محصولات و خدماتشان، ماندگار نمیشوند و در حافظه مخاطبان جای باز نمیکنند. چرا؟ چون از عکاسی مدلینگ به عنوان رسانهای حرفهای بهره نمیگیرند و برای شناساندن محصول، کالا و خدمات خود به جای خلق یک تصویر تبلیغاتی تاثیرگذار فقط به دنبال سلیقههای غالب جامعه هستند. سلیقههایی که متاسفانه از ویژگیهای شبکههای مجازی، تاثیر گرفتهاند و ویژگیهایی مانند متنوع و گذرا بودن را به نهادینگی پذیرفتهاند. البته این مهم در مورد همه برندهای داخلی صادق نیست.
بیراهههای عکاسی استریت استایل!
در تقسیمبندی آنچه که به عنوان عکاسی مدلینگ در حال حاضر در کشور شاهد هستیم، میتوان از ۲ قسمت اصلی یاد کرد. قسمت یکم، عکاسی صنعتی است که در استودیوهای مجهز و با کادر متخصص انجام میشود و تعدادشان کمتر از انگشتان دست است و قسمت دوم، عکاسی استریت استایل یا عکاسی در فضاهای باز و خیابانی است؛ از کافه و رستوران گرفته تا خیابانهای عریض و خاص. توجه داشته باشید که عکاسی به سبک استریت استایل در برندهای خارجی عمدتا با هدف تولید محتوای حرفهای انجام میپذیرد اما برخی از برندها که در ایران نیز کم نیستند، هدف اصلیشان از این سبک عکاسی، کسب شهرت و متفاوتنمایی است که طیف وسیعی از محتواهای ممنوعه یا مغایر با استانداردها را شامل میشود. همین محتواهای ممنوعه و مغایر با استانداردها، منجر به وقوع حوادث و پیامدهای ناگواری میشوند که اغلب اوقات گریبان جوانان علاقهمند به این صنعت را میگیرد.
جای خالی مجری و ناظر
اگر بر روی عکاسی مدلینگ در حوزه پوشاک متمرکز شویم، پای نهادهای مختلفی مانند اتحادیه عکاسان، اتحادیه پوشاک، کارگروه مد و لباس، پلیس اماکن به ماجرا باز میشود. نهادهایی که هر یک میتوانند نظارتی مجزا و براساس فیلد کاری خود بر نحوه اجرای عکاسی مدلینگ داشته باشند. اما در واقعیت و عمل این اتفاق رخ نمیدهد! شاید چون این نهادها وظایف و خدمات خود را مطابق با توسعه علوم و صنایع مدرن، بهروز نمیکنند و یا از بسترسازی برای فعالیت صنفی اختصاصی امتناع دارند. بنابراین مهمترین دلیل بروز انحراف در صنعت عکاسی مدلینگ کشور، همین نهادهای متولی هستند که از اجرا تا نظارت، جای خالیشان احساس میشود. اگر این چالشهای کلیدی برطرف نشوند، عکاسی مدلینگ غیرحرفهای و سطحی، سلیقه جامعه را به سمت و سوی ابتذال و هجو خواهد کشاند. آن هم جامعه که اسلامیست و ارزشهای دینی در آن ابعاد قانونی دارد.
به برندهای متخلف، تسهیلات ندهید
به عنوان مثال به لیست برندهایی که وزارت ارشاد معرفی و تایید کرده، دقت کنید. برندهایی که اغلبشان حداقل در حوزه معرفی محصولات یا خدمات خود با استفاده از ابزار عکاسی مدلینگ به درستی استفاده نکردهاند. بدیهیست برندی که از ارزشگذاریهای اسلامی در عکاسیهای مدلینگ خود استفاده نکرده و فقط به دنبال تامین سلیقه مشتریان بوده، مهمترین مولفه ارزیابی تجاری و تخصصی را نداشته پس چرا باید مهر تایید نهادی دولتی بر سند فعالیت آن ثبت شود و یا سالها از تسهیلات ویژه (سکوهای رایگان عرضه، فضاهای اختصاصی تولید و انبار) دولت استفاده کند؟ برندی که ویترینش پر از تصاویر غیرحرفهای و صرفا پر رزق و برق است، نباید از امتیاز و حمایت برخوردار باشد. اگر از این تسهیلات و حمایتها محروم بماند شاید به دنبال رفع ایرادهای حوزه برندینگ خود برود. باور داشته باشیم که عکاسی مدلینگ در ایران میتواند هم تخصصی و هم منطبق بر ارزشهای مورد تایید جامعه باشد.
بیسلیقههایی که ادعای حرفهای بودن دارند
یکی دیگر از آسیبهایی که از فقدان قانونگذاری مناسب و نظارت مستمر بر صنعت عکاسی مدلینگ در ایران ناشی میشود، این است که عکاسان حرفهای و کاربلد چون فضای این صنعت را سطحی، غیرحرفهای و بازاری میبینند، از آن فاصله میگیرند. در این شرایط، واضح است که به واسطه سودجویی شرکتها و آژانسهای زیرزمینی مدلینگ، در عرصه عکاسی مدلینگ فقط افرادی باقی خواهند ماند که چهره زیبا و البته دستکاری شدهیشان، مجوز فعالیتشان محسوب میشود. بدتر اینکه همین افراد مدل (!) بعد از مدتی، ادعای حرفهای بودن میکنند و برای خودشان برند راهاندازی میاندازند. برندهایی که در گذر زمان آفتی مضاعف بر عکاسی مدلینگ خواهند شد. به شبکههای مجازی نگاه کنید؛ اشباع شدهاند از تصاویر افرادی که در نهایت بیسلیقگی حرفهای، مقابل آینه میایستند و خودشان از خودشان عکس میگیرند! یا برهنه و نیمه برهنه در گوشه و کنار خیابان، مثلا سعی دارند پوشاکی را تبلیغ کنند!
فرصتی که تهدید شد
حالا به اوضاع نابه سامان عکاسی مدلینگ در کشور، این مورد را هم اضافه کنید که معلولان، کودکان و یا سالمندان از دستهبندی حرفهای صنعت مدلینگ و عکاسیاش محروم هستند. در حالی که در عرصه جهانی، هر یک از اقشار نام برده، برای خود صاحب برندهای قدرتمند و الگوساز هستند. به نظرم عکاسی مدلینگ کشور در حوزه این اقشار به ویژه کودکان، تاکنون بیشتر مقلد لایف استایلها و بلاگرها بوده است. مقلدانی که فضای رئال عکاسی از کودکان را که ایدهالترین فضا برای عکاسی مدلینگ دنیای کودکان شناخته شده به فضایی مصنوعی و چیدمانی تبدیل کردهاند! طبیعیست که در چنین شرایطی تعداد عکسهایی که به مثابه امضای یک برند و یا محصول تبدیل هستند، محدود است. عکاسی مدلینگ، فرصت ایدهآلی است که با فقدان متولی، ناظر و قانونگذار، متخصص و فراهم نبودن فضای حرفهای به تهدید تبدیل میشود.
نکته
برخورد نزدیک با مدلینگ
نگاهی میگوید پیش از ورود به بسترهای اجتماعی و فرهنگی کشور اگر مدلینگ با هدفگذاریهای بومی و نظارتهای مستمر همراه میشد، شاید هرگز با فعالیت غیررسمی منجر به بروز آسیب نمیشد. با شناسایی ابعاد پیدا و پنهان مدلینگ و قالبگیریهای بومی و ارزشی میتوان از ظرفیتهای تجاری آن در حوزههای مختلف بازاریابی و برندسازی استفاده کرد. نگاهی دیگر هم که به شرایط جامعه امروز نزدیکتر است میگوید رسمیت بخشیدن به مدلینگ بیشتر از فایده، ضرر دارد. اما واقعیت این است که تا امروز صنعت مدلینگ در کشور زیانهای فرهنگی، مذهبی و هویتی بار آورده است؛ از فعالیتهای زیرزمینی، اغفال دختران و پسران، سوءاستفادههای مالی و جنسی، ترویج عملهای زیبایی غیرضروری و اغراقآمیز گرفته تا ایجاد اختلالهای شخصیتی و هویتی، جذب حداکثری واردات فرهنگی مغایر با هنجارهای جامعه، تغییر معیارهای انسانی در جهت مصرفگرایی و سرمایهداری. یک روز نمایش مدلهای زنده، مد میشود و روز دیگر برگزاری ایونتهای بیمحتوا که در هر صورت این عاملان پشت پرده هستند که سودهای کلان به جیب میزنند. برای مواجهه با آسیبهای بیشمار صنعت مدلینگ باید شیوههای برجستهسازی فرهنگ اسلامی ایرانی در اولویت کار مسئولان قرار گیرد؛ شیوههایی مدرن و برخاسته از زیرساختهای ارزشی و بومی کشور.