همشهری آنلاین-حسن حسنزاده: همینکه او را میبینم واژه پدربزرگ از ذهنم میگذرد، آخر هر آدمی را میشود با یک واژه تعریف کرد، او دقیقاً مثل پدربزرگهاست همانقدر مهربان و با همان چین و چروکهای دوست داشتنی روی دستها و صورتش. این چهرهها آدم را میبرند به عمق قصهها... «مجید امیر هنروری» درست از همین آدمهاست، از آنهایی که انگار با تک تک کلماتشان تو را با خود به درون قصههایشان میکشند و وقتی به خود میآیی که دقایق تند و تند گذشتهاند و تو هیچ از گذر زمان نفهمیدهای. در آغاز گفتوگویم با او، ناخودآگاه دستم به قلم میرود و میبینم سیاههام را با این جمله آغاز کردهام «خوشا به حال کسی که بر مرکب عاطفه سوار است...»
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
جایگزینی درشکههای فرسوده
وقتی که میخواهم خودش را معرفی کند، میبینم چندان احتیاجی به سؤالهای جزیی ندارم، خودش همه چیز را به خوبی به یاد دارد و به ندرت مورد مهمی را از قلم میاندازد، در جوابم چشمهایش را باریک میکند و میگوید: «متولد سال ۱۳۱۴ در تبریز هستم، وقتی ۱۲ سالم بود به همراه خانوادهام به تهران آمدیم و من اندکی بعد در یک جوراببافی مشغول به کار شدم، یادم میآید که هفتم مهر ماه سال ۱۳۳۹ بود که توانستم گواهینامهام را بگیرم، از همان موقع راننده تاکسی شدم؛ یعنی الان ۵۴ سال است که رانندهام. آن موقع هم مثل الان یک قانونهایی برای خریدن تاکسی صفر وجود داشت، جالب است برایتان بگویم که آن موقعها که من یک راننده تاکسی جوان بودم در تهران ۲ نوع تاکسی وجود داشت که علاوه بر اتومبیل، درشکهها هم هنوز مشغول جابهجایی مسافران بودند و قانون این بود که باید ابتدا یک درشکه میخریدی و آن را از رده خارج میکردی تا به تو یک تاکسی صفرکیلومتر بدهند. آن موقعها در تهران تنها ۲ خط تاکسی بزرگ وجود داشت یکی خط پیچ شمیران به تجریش بود و دیگری خط شوش به حرم حضرت عبدالعظیم(ع) که من در هر دوی این خطوط مشغول به کار بودم. اینها که میگویم مربوط به سالهای ۳۹ و ۴۰ است.»
پیکان آمد
پیکان برای همه ما ماشینی پر از خاطره است، یادآور سالهای گذشته و قطعاً خاطره تاکسیهای دهه ۵۰، ۶۰ و ۷۰، آقای هنروری برایمان میگوید: «خاطرم هست که سال ۱۳۴۶ بود که پیکان به بازار آمد و از همان موقع هم از آن بهعنوان تاکسی استفاده شد، اما من از حدود سال ۵۵ بود که پیکان خریدم، به این دلیل که سال ۵۰ به همراه برادرم به آلمان رفتم و ۲، ۳ سالی را آنجا در کار فرشفروشی مشغول شدم و وقتی به ایران برگشتم یک پیکان خریدم و تا سال ۸۰ هم همان پیکان را داشتم که خاطرات زیادی برایم رقم زده بود. در آخر روزی که آن را فروختم، احساس کردم بخشی از گذشتهام از من جدا شد.»
نیم قرن راندن
نیم قرن زمان کمی نیست، باید ۵۰ بار ۴ فصل سال را تجربه کنید و مهمتر آنکه با تغییر فصل، سرما و گرمای کارتان را هم بچشید، آن وقت شما بهترین فرد خواهید بود تا تعریفی ازکاری که به آن اشتغال دارید، ارائه کنید. هنروری در تعریف از شغلش میگوید: «شاید یکی از سختترین شغلها همین رانندگی تاکسی باشد. این مسئله را وجود رانندگان شخصی که مسافرکشی میکنند و همچنین موتورها سختتر هم میکند، اینکه در این ترافیک تهران باید از ابتدای صبح پشت فرمان بنشینی هم مزید بر علت است اما هیچکدام از این مشکلات دلیل نمیشود کسی از جامعه ما تاکسیرانان، خدایی نکرده رفتار نادرستی انجام دهد یک راننده تاکسی خدمتگزار مردم است؛ از این جهت که دارد به مردم خدمات ارائه میدهد، پس باید این کار را به بهترین نحو انجام دهد، حداقلش هم این است که باید مبادی آداب باشد و ماشینش هم همیشه تمیز! بالاخره ما میزبان مردم هستیم و این دور از ادب است که تو مهمانی به خانه بیاوری و خانهات نامرتب باشد.»
منطقه امن
وقتی سؤال میکنم نظرت در مورد اتومبیلهای شخصیای که مسافرکشی میکنند، چیست؟ نفسی عمیق میکشد انگار از این موضوع دل پری داشته باشد و میگوید: «یکی از مشکلات اصلی ما همین است. اینگونه برایتان بگویم که شهر ما تهران درست مانند یک اقیانوس است، درست همانقدر سخاوتمند و گاهی هم همانقدر پرخطر، مردم همیشه جانب احتیاط را رعایت کنند، اصلاً بحث من بحث مالی خودمان نیست. خدا را شکر که روزگارمان میگذرد. بارها پیش آمده است که مسافر سوار تاکسی من شده و پولی به همراه نداشته است. حالا دلیلش هرچه میخواهد باشد، من و خیلی دیگر از همکاران من از او پولی طلب نمیکنیم، من دغدغه امنیت مردمم را دارم. شما به مردم ما انتقال دهید که یک راننده تاکسی مراحل بسیاری را میگذراند تا مجوز کار بگیرد و قطعاً سلامت رفتار و کردارش مورد بررسی و نظارت سازمان تاکسیرانی است، بنابراین اینکه میگویم به هر اتومبیل شخصی اعتماد نکنند به این دلایل است.»
تحلیلگر اجتماعی
یک راننده تاکسی میتواند به نوعی یک تحلیلگر اجتماعی هم باشد، چرا که با همه طیفی از مردم سر و کار دارد. هنروری در مورد مردم محله و اینکه چه انتظاراتی از آنها دارد میگوید: «مردم ما مردم خوبی هستند. همانطور که گفتم من سالهای قبل، مدتی را در آلمان زندگی کردهام، این صفا و صمیمیت که بین مردم ما وجود دارد، کمتر جایی پیدا میشود، من با توجه به کهولت سنم نمیتوانم خیلی کار کنم، معمولاً صبحها بعد از نماز از خانه بیرون میآیم و سر ظهر به خانه برمیگردم، اما همینکه صبح وقتی کسی که سوار میشود و من را میبیند و بعد بلند سلام و احوالپرسی میکند و به من خسته نباشید میگوید، انرژی میگیرم و اگر حوالی ظهر باشد که دیگر دارم به خانه بر میگردم. واقعاً خستگیام در میرود. همین چیزهای مردم ما عالی است و من هم همیشه سعی کردهام وقتی مسافری در را باز میکند و داخل میشود، خوش برخورد باشم. آخر ما همانطور که گفتم دقایقی هرچند کوتاه میزبان مردممان هستیم و باید درست میزبانی کنیم، اما یک مسئله را هم متذکر شوم که گاهی پیش میآید که راننده تاکسی پول خرد ندارد، آخر این مشکل اساسی همه رانندههاست، از هممحلهایهایم میخواهم در این مورد کمی هوای رانندهها را داشته باشند، چون گاهی پیش میآید نتوانیم آن مقدار اندک پول خرد را بپردازیم، هرچند من میدانم رانندهها در این موارد مبلغ کمتری را دریافت میکنند.»
شرایط دریافت مجوز تاکسیرانی
شرط سنی؛ کسی که برای خرید پلاک تاکسی یا اخذ مجوز تاکسیرانی اقدام میکند، باید بالای ۲۳ سال سن داشته باشد. حداکثر سن مجاز برای این کار هم ۵۰سال است. به مجردها هم گواهی تاکسیرانی نمیدهند. داشتن کارت پایان خدمت نظام وظیفه یا کارت معافیت از خدمت سربازی هم الزامی است. مدرک تحصیلی تاکسیرانهایی که در خطوطی مثل تاکسیهای راهآهن یا فرودگاه کار میکنند، باید حداقل دیپلم باشد و سایر خطوط تاکسی حداقل پنجم دبستان. گواهی عدمسوءپیشینه، گواهی سلامت جسمانی و سلامت روانی از دیگر شرایطی گواهیهایی است که برای راننده تاکسیشدن به آن نیاز دارید و همینطور گواهی عدماعتیاد.
-----------------------------------------------------------------------------------------------
*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۱۱ در تاریخ ۱۳۹۳/۱۱/۰۱