همشهری آنلاین- سرویس خانواده؛ سحر جعفریان: با تعریفِ مطلق از آزادی به نوعی بیحد و حصری در فعل و عمل میرسیم که بخش قابل توجهی از مسئولیتهای فردی و اجتماعی در مواجه با آن نادیده گرفته میشود. «زهرا مصطفوی»، جامعهشناس و پژوهشگر مسایل اجتماعی با بیان این مطلب، به مفهومشناسی آزادی در چهارچوب نظام خانوادههای غربی اشاره میکند و میگوید: «اصل آزادی به معنای مطلق شاید رهایی فرد از همه بندهای ناخواستنی و توسل جستن او به همه خواستههایش باشد اما این اصل در گستره زندگی جمعی نمیتواند راهگشا باشد. چون رفاه، امنیت و سرمایه جمعی با ضمانت قانون در سایه محدود کردن بخشی از آزادیهای فردی محقق خواهد شد. به عنوان مثال آزادیای که یک فرد مجرد دارد یک فرد متاهل ندارد و آزادی آن فرد متاهل را نیز، زوجهایی که صاحب فرزند شدهاند، ندارند. بنابراین منطقیست که عنانِ قانون را با هدف رعایت سود و نفع جمعی به گردن آزادی بیندازیم.»
مصطفوی ادامه میدهد: «این قانونمند کردن و ساختار بخشیدن به آزادی نیز ریشه در تاریخ بشر دارد؛ از شرق دور گرفته تا غرب نوظهور. از دوران سنگی گرفته تا مدرنیته. از تلاش بردگان برای رسیدن به حقوق مشروع انسانی رسیده تا ایجاد برابریهای جنسیتی، قومیتی، مذهبی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مبتنی بر قوانین حاکم بر جوامع. در همه این مصادیق، شما با مفهومی از آزادی روبه رو هستید که تلاش مستمر دارد با حفظ حداکثری و قانونی حقوق افراد و اقشار مختلف به سطحی ایدهال و مطلوب از زندگی جمعی برسد. اما با ورود به عصر مدرنیته و شکلگیری برخی مکاتب فکری و سیاسی با پیشوندِ پساهای متعدد، مفهوم اصیل آزادی دستخوش تغییر و تحولاتی غرضورزانه شد. بدیهیست که پیامد و آسیب این دگرگونی مفهومی آزادی، نخست، متوجه بنیان خانواده به عنوان نهادِ پایه جوامع شود. پیامدی که غرب، آن را وجهی از تعالی فرهنگی و انسانی به جهان، معرفی و تبلیغ میکند و تصویری پرزرق و برق از آن ارائه میدهد!»
این جامعهشناس و پژوهشگر توضیح میدهد: «خانواده در غرب به بهانه آزادی در مفهوم پسامدرن که ماحصلِ عملکرد حاکمان سیاستزده و سرمایهدارِ آنهاست، به ابتذال، انحطاط، انحراف و سقوط گرفتار آمده است. کافیست خروجی انواع محصولات فرهنگی مستهجن، آمار فزاینده طلاق و تشکیل خانوادههای غیررسمی، رواج فردگرایی، سیرِ صعودی ابتلا به بیماریهای روحی و روانی و تنزل ارزشهای بنیادین انسانی در کشورهای غربی رابه کلیت از نظر بگذرانید. با همین نگاه کلی هم میتوان سستی بنیان خانواده در غرب را به خوبی درک کرد. خانوادههایی خالی از تعهد، مسئولیتپذیری و اخلاق که در سراشیبی پرشتابِ فروپاشی، حسرتِ مفاهیم اصیلِ ارکان و مبانیِ یک خانواده سالم را دارند.»