همشهری آنلاین- علیالله سلیمی: ۷۵ سال است که فلسطینیها هر روز و هر شب را با بمب، انفجار و خون سر میکنند. مثل همین روزها که رژیم موقت صهیونیستی وحشیانه به مردم فلسطین حمله میکند. رژیم غاصب اسرائیل همواره تلاش میکند تا روایتی غیرواقعی از مسأله فلسطین به مردم جهان ارائه دهد و زمانی که خبرنگاران حقایق را بیان میکنند، یا بازداشت و یا با گلوله جنگی کشته میشوند. نظامیان ارتش رژیم اسرائیل به دفاتر خبرنگاران در کرانه باختری و سراسر فلسطین یورش میبرند، خبرنگار و کارکنان را بازداشت و تجهیزات را مصادره و مانع از ادامه کار آنها میشوند. کتاب «اسرائیلی که من دیدم؛ نه صلح، نه حرف اضافه!» حاصل مشاهدات عاطف حزین (خبرنگار مصری) است که در سال ۱۹۹۶ به فلسطین اشغالی سفر کرده و هم در شهرهای صهیونیستنشین (از قبیل تلآویو) حضور یافته و هم در شهرهای فلسطینینشین (مانند غزه). او که به تعبیر خودش برای «شناخت آیندۀ روند صلح» راهی سرزمینهای اشغالی شده، در طول سفر، هم با شخصیتهای سیاسی فلسطینی و غیرفلسطینی و هم با مردم عادی دیدار و گفتوگو داشته و مشروح این گفتوگوها را در کتاب خود درج کرده است. به این ترتیب، با خواندن کتاب او، شناختی دقیقتر از آنچه در سرزمینهای اشغالی میگذشته به دست خواهیم آورد. کتاب «اسرائیلی که من دیدم؛ نه صلح، نه حرف اضافه!» برای کسانی که در صحنۀ جنگ حضور دارند (اعم از جنگ نظامی، سیاسی، فرهنگی یا اقتصادی) یکی از مهمترین مسائل، شناخت دشمن است. «دشمنشناسی» از حیاتیترین کلیدهای موفقیت در نبرد به شمار میرود و این بر کسی پوشیده نیست. آنچه همیت این کتاب را بیشتر میکند، این است که «دشمنشناسی» تبدیل به کلیدواژهای شده، برای کسانی که بعضا در پی ارضای غریزۀ «خیالبافی» یا حتی غریزۀ «فحاشی» خود هستند! نگاهی به «بعضی» از کتابهای دشمنشناسی نشان میدهد که در این آثار، بسیاری از دوستان، یا دستکم افراد بیطرف، «دشمن» تلقی شدهاند و از آن گذشته، در شناخت آنها هم تنها چیزی که رخ نداده، «شناخت» است. رژیم صهیونیستی بدون تردید بزرگترین دشمن حالا حاضر ما در صحنۀ منطقهای (و به یک معنا، در صحنۀ جهانی) به شمار میرود، دشمنیای که تمامی ابعاد و عرصهها را در برگرفته است. این دشمنی نه تنها یک دشمنی دینی و سیاسی، بلکه حتی یک دشمنی ملی است و این باید قاعدتا برای کسانی که به بُعد ملیگرایانه توجه دارند نیز حائز اهیت باشد. راههای مختلفی برای شناخت این دشمن وجود دارد، اما شاید یکی از بهترین راهها، بررسی چیزهایی باشد که خود صهیونیستها دربارۀ خود گفته و نوشتهاند یا کسانی با حضور در بین آنها یا مناطق تحت سیطرهشان، قلمی کردهاند. طبعا مورد دوم، بیشتر شکل سفرنامه یا خاطرات خواهد داشت؛ و بدیهی است، علاوه بر تأمین هدف پیشگفته، خالی از جذابیت هم نخواهد بود. راوی به وضوح، به خط سازش (یا به تعبیر طرفداران این خط، روند صلح) علاقه مند است. روشن است اگر کسی که چنین رویکردی نداشته باشد، اجازه ورود به خاک فلسطین را به او نخواهد داد تا سفرنامه این سرزمین را به ارمغان بیاورد؛ بنابراین این کتاب، بلکه هر کتاب دیگری هم در این عرصه به دست آوریم، توسط کسانی نوشته شده که در سویدای ذهن، با موجودیت رژیم صهیونیستی مشکلی ندارند و حاضرند در قبال چند امتیاز معدود(که باید حقیقتا از آن با عبارت چندرغاز یاد کرد!) بقای این رژیم در بخش عمده فلسطین را به رسمیت بشناسند. زمان سفر راوی به بیش بیست سال پیش باز می گردد؛ اما این مطلب نیز خللی به اهمیت کتب وارد نمی کند. از طرفی کتاب مبتنی تاریخی محسوس می شود و طبعا در متون تاریخی، شناخت گذشته مد نظر است و از این حیث قدمت متن از قیمت آن نمی کاهد. از طرف دیگر، در کتاب، سخنان کسانی را می خوانیم که در همان سالها دل به صلح داده بودند و رویای صلح به ملت خود می خوراندند و حالا با گذشت بیست سال به خوبی میتوان دید آیا آن حرف ها و وعدهها حقیقت داشت و تحقق یافت یا آنکه عشری از اعشار محقق نشد و اهمیت این مسأله از آن روست که هنوز و همچنان برخیها عینا همان وعدهها را به فلسطینیهای دیگر مسلمین می دهند. خواندن این کتاب آیینهای است که نشان میدهد آن وعدهها تا چه حد امکان تحقق دارند و تا چه پایه باید به آنها دل بست. این کتاب توسط وحید خضاب از نویسندگان و مترجمان پُرکار عرصه مقاومت ترجمه و انتشارات شهید کاظمی آن را در ۱۹۲ صفحه و قطع رقعی منتشر کرده است.
تاریخ انتشار: ۲۱ مهر ۱۴۰۲ - ۱۵:۲۶
کتاب «اسرائیلی که من دیدم؛ نه صلح، نه حرف اضافه!» حاصل مشاهدات عاطف حزین (خبرنگار مصری) است که در سال ۱۹۹۶ به فلسطین اشغالی سفر کرده و هم در شهرهای صهیونیستنشین (از قبیل تلآویو) حضور یافته و هم در شهرهای فلسطینینشین (مانند غزه).