ظهر یکی از آخرین روزهای مرداد ماه 87، ماموران پلیس، در جریان کشف جسد زن سالخوردهای در حاشیه بزرگراه آزادگان قرار گرفتند.
وقتی ماموران کلانتری 152 خانی آباد، به محل کشف جسد رفتند، جسدی را یافتند که در داخل پلاستیک بزرگ حمل زباله قرار داده شده بود و این در حالی بود که دست و پای جسد نیز بسته شده بود.
در نخستین مرحله از تحقیقات، کارآگاهان بررسیهای خود را برای یافتن نام و مشخصات این زن متمرکز کردند. هنگامی که در بررسی مشخصات افراد گمشده، هویت این زن مشخص شد، کارآگاهان دریافتند که وی 3 روز پیش از کشف جسدش، برای گرفتن وام از خانه خارج شده است و از همان زمان همسرش و دیگران که خبری از وی نداشتهاند، با مراجعه به پلیس از ناپدید شدن وی خبر دادهاند.
بهدنبال وام
در حالی که تحقیقات برای یافتن راز مرگ عجیب این زن آغاز شده بود، کارآگاهان پلیس جنایی دریافتند مردی که خود را تورج معرفی میکرده است قرار بوده به زن سالخورده برای گرفتن وام کمک کند، ولی جسد وی 3 روز پس از آنکه برای تهیه وام از خانه خارج شده، پیدا شده است.
در این مرحله، بررسیها برای یافتن تورج متمرکز شد، اما این مرد هیچ ردی از خود برجای نگذاشته بود، به این ترتیب عملیات پلیسی برای یافتن این متهم ماهها به دراز کشید تا اینکه سرانجام ماموران توانستند هویت واقعی مردی که خود را تورج معرفی کرده بود، شناسایی کنند.
به این ترتیب وی در آخرین روز فروردین ماه در کرج شناسایی و دستگیر شد.متهم پس از انتقال به اداره دهم پلیس آگاهی، ابتدا منکر هرگونه آشنایی با مقتول و دخالت در مرگ او شد، اما وقتی با شواهد و دلایل پلیسی مواجه شد سرانجام لب به اعتراف گشود و راز مرگ زن سالخورده را فاش کرد.
این مرد در اعترافات خود به ماموران گفت: از مدتی پیش نقشهای طراحی کردم تا بهوسیله آن طلا و پول زنان سالخورده را سرقت کنم.
نقشه من به این صورت بود که با خودروی شخصی خود در خیابانهای پایتخت و بهخصوص دراطراف بیمارستانها و مکانهای عمومی پرسه میزدم و با دیدن زنان سالخوردهای که منتظر تاکسیبودند آنها را سوار میکردم.
در طی مسیر، سر صحبت را با آنها باز میکردم و سپس وانمود میکردم که میتوانم برای آنها وام بگیرم یا آنکه با کمک آشنایانم فرزندان آنها را به دانشگاه بفرستم و وقتی آنها باور میکردند در فرصتی مناسب طلا و جواهر و پولهای نقد آنها را سرقت میکردم و به سرعت متواری میشدم.
وی درباره راز مرگ زن سالخورده بیان داشت: به او گفته بودم که میتوانم برایش وام تهیه کنم، او نیز باور کرد، اما روز حادثه زمانی که فهمید قصد سرقت طلاهایش را دارم، با من درگیر شد که در هنگام درگیری ناگهان قلبش گرفت و بر زمین افتاد.
وقتی فهمیدم که او مرده است، جسدش را داخل یک کیسه پلاستیکی بزرگ قرار دادم و در حاشیه اتوبان رها کردم و فکر میکردم که چون هیچ سرنخی از من وجود ندارد هیچکس به من شک نخواهد کرد.
سرهنگ کارآگاه سعید لیراوی- معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ- با اعلام این خبر گفت: در ادامه تحقیقات، کارآگاهان تعدادی از زنان سالخوردهای را که اموال آنان توسط این متهم سرقت شده بود شناسایی کردند که تمامی مالباختگان، متهم را بهعنوان سارق اموال خود شناسایی کردند.