شاید به ذهن هیچ‌کدام از عابران محدوده میدان حسن‌آباد و خیابان امام خمینی(ره) خطور نکند که هر روز در مسیر عبور از مقابل مجموعه ثبت احوال از کنار چه گنجینه ارزشمند تاریخی گذر می‌کنند.

همشهری آنلاین-علی جواهری: پس از ورود به‌ این مجموعه و با گذر از مسیر آسفالت شده «L» مانند ورودی که در دو طرف گلکاری شده یک ساختمان ۲ طبقه قدیمی در مقابل دیدگان مخاطبان ظاهر می‌شود. اینجا همان موزه اسناد هویتی مفاخر کشور یا موزه ثبت احوال است. عمارت زیبایی که وقتی وارد آن می‌شویم، ‌گویی وارد دالانی از تاریخ شده‌ایم. میان بزرگان و مشاهیر و حتی افرادی که مشهور نیستند ولی در حوزه فعالیت خود «نخستین» به شمار می‌روند.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

این موزه همزمان با پایان کار سلسله قاجار و شروع حکومت پهلوی اول در فضایی به مساحت ۷۸۰‌مترمربع ساخته شد. گنجینه اسناد هویتی مفاخر کشور یک باب عمارت مشتمل بر اندرونی و بیرونی و باغی در حسن‌آباد، خیابان سپه(امام خمینی) (ره)، روبه‌روی خیابان «باستیون» بوده که سال ۱۳۱۳ به نام «اداره احصاییه و سجل احوال» ثبت شده است. این ساختمان ۲ ایوان سراسری دارد که در ۲ ضلع شرقی و غربی ساختمان امتداد یافته و ستون‌های آن یادآور معماری قبل از اسلام و تلفیق آن با طرح‌های معماری نوین است.

آنچه در این بنا بیش از همه چشمنوازی می‌کند نوع پوشش فوقانی بام ساختمان، شیروانی و سقف زیرزمین است که از جنس آجر بوده و در شکل‌ها و فرم‌های مختلف جنبه تزیینی به بنا بخشیده است. گچبری‌های به کار رفته در بخش‌های داخلی و خارجی و کاشیکاری طبقه زیرین و سنگ‌های حکاکی شده در قسمت بیرونی ساختمان از دیگر جنبه‌های هنری و تزیینی موزه ثبت‌احوال به شمار می‌آید. برای بازدید مجازی از این موزه خاطره‌انگیز با این گزارش و توضیحات «ماشاءالله میرباقری» مسئول گنجینه موزه ثبت احوال کشور همراه شوید.

نخستین ساختمان ثبت احوال

این ساختمان محل زندگی سران حکومتی و ثروتمندان بود و پس از چند بار دست به دست شدن، بالاخره در زمان پهلوی به دست خانواده «دولتشاهی» می‌رسد و بعد از آن به مرکز ثبت احوال تبدیل می‌شود. اینجا نخستین مکانی بوده که نهاد ثبت احوال کشور برای ثبت و ضبط اطلاعات هویتی ایرانیان رسمی آغاز به کار می‌کند.  

برای شکل‌گیری قشون متحدالشکل در ایران به سرشماری دقیق و ثبت اطلاعات جمعیتی کشور نیاز بود. بر همین اساس از سال ۱۲۹۲ مرکزی برای این منظور با نام مرکز «سجل‌احوال» راه‌اندازی شد تا اطلاعات جمعیتی تمام نقاط کشور را جمع‌آوری و ثبت کند. اما این امر تا سال ۱۳۰۴ خیلی جدی گرفته نشد تا اینکه مرکز ثبت احوال و اسناد در زمان رضاخان راه‌اندازی شد. در این سال، مأموران ثبت احوال در روستاها به سراغ کدخدا می‌رفتند و او باید آمار جمعیتی ساکنان روستا و فوت و تولدها را ارائه می‌داد. «اجباری» (خدمت سربازی) هم بعد از دایر شدن مرکز ثبت احوال شکل گرفت؛ یعنی زمانی که دولت آمار و اطلاعات کاملی از سن و سال اهالی هر شهر و روستا به دست آورد.  

۱۰۰ سند اینجاست

در موزه ثبت احوال کشور یک بانک اطلاعاتی ارزشمند با بیش از ۴ هزار سند از کل کشور جمع‌آوری شده است. این اسناد شامل نخستین شناسنامه صادر شده در کشور تا شناسنامه برخی مشاهیر معاصر است. برای شروع به کار موزه در مرحله اول تصاویر شناسنامه مشاهیر متوفی رونمایی شد. آنچه اینجا وجود دارد گلچینی از اسناد ثبت احوال است که در سراسر کشور به نمایش درآمده است. ۱۰۰ سند از مفاخر علمی و ادبی و فرهنگی، عالمان دینی و افراد نامی کشور در حوزه‌های مختلف در این موزه به نمایش گذاشته شده است. این سندها قبل از اینکه در مجموعه موزه ثبت احوال قرار بگیرد در یک برنامه رسمی رونمایی می‌شود.  

مسئول گنجینه موزه ثبت احوال در این‌باره می‌گوید: «ما معتقدیم این شخصیت‌ها در وهله اول الگو هستند و باید به نسل جدید معرفی شوند و در مرحله بعد اسناد هویتی‌شان به‌عنوان اسنادی ارزشمند در گنجینه موزه قرار می‌گیرد.» اسناد هویتی در این موزه در چند بخش مجزا با عنوان عالمان و مبارزان دینی، شهدا، شخصیت‌های علمی، فرهنگی، ادبی، سیاسی و ورزشی تقسیم‌بندی شده است.  

نخستین سندهای هویتی ایرانی

نخستین سند ثبت احوالی کشور سوم دی سال ۱۲۹۷ به نام «فاطمه ایرانی» صادر و به همین دلیل این روز در تقویم کشور به نام روز ثبت احوال نامگذاری شده است. از آن زمان شکل شناسنامه در ایران تحولات بسیاری کرد. جالب اینکه زمانی که دستگاه فتوکپی وجود نداشت یک رونوشت از شناسنامه صادر شده برای اداره ثبت احوال تهیه می‌شد.  

مُهرهای هویتی

در کنار مجموعه اسناد هویتی کتبی، «مُهرهای هویتی» هم در موزه ثبت احوال، جمع‌آوری و به نمایش گذاشته شده است؛ مُهرهایی که در روزگار قدیم از آن به‌عنوان جایگزینی برای امضا استفاده می‌شد. البته هنوز هم این کار در کشور رایج است و برخی افراد اسناد مهم را فقط با ثبت مُهر خود تأیید می‌کنند.  

شناسنامه‌ای برای شهدا

میرباقری می‌گوید که بخشی از موزه ثبت احوال به سندهای هویتی شهدا اختصاص داده شده است: «از آنجا که ما اعتقاد داریم شهدا زنده هستند شناسنامه‌هایی را با عنوان شناسنامه شهید برای شهدای شاخص کشور، صادر و پس از برگزاری مراسم رونمایی، نسخه‌ای از آن را هم به خانواده این شهدای گرانقدر اهدا می‌کنیم.»

وی می‌افزاید: «این سندها اسناد هویتی مادر هستند؛ یعنی هر گونه تغییرات روی این اسناد اعمال می‌شود. ممکن است بعضی افراد در جامعه به یک اسم معروف باشند اما در سند درج نشده باشد. به‌طور مثال وقتی می‌خواستیم سند هویتی مرحوم آیت‌الله‌العظمی گلپایگانی را پیدا کنیم تمام جست‌وجوهایمان بی‌نتیجه بود. تا اینکه با دفترشان تماس گرفتیم و متوجه شدیم فامیلی ایشان در اصل فقیه موسوی و گلپایگانی پسوندی برای انتسابشان به شهر گلپایگان است. درباره سند هویتی شهید چمران هم، چنین شد و متوجه شدیم باید نام چمران ساوه‌ای را جست‌وجو کنیم. وقتی هم می‌خواستیم از سند هویتی ایشان رونمایی کنیم برادر شهید تأکید می‌کرد که پسوند ساوه‌ای حتماً در سند باشد.»

دیدار با قهرمانان فراموش نشدنی

سندهای هویتی ورزشکاران نامی کشور بخش دیگری از اسناد هویتی مفاخر کشور را تشکیل می‌دهد. در این بخش می‌توانید با چهره‌های فراموش نشدنی ورزش ایران از جمله جهان‌پهلوان «غلامرضا تختی» قهرمان اسطوره‌ای کشتی، «جعفر محمد سلماسی» قهرمان وزنه‌برداری و نخستین مدال‌آور تاریخ ورزش ایران در المپیک ۱۹۴۸ لندن، «محمود نامجو» یکی از پرافتخارترین وزنه‌برداران تاریخ ایران و ... دیداری داشته باشد.  

شناسنامه و اظهارنامه

قسمت بالای برخی از سندهای موجود در موزه عنوان «ثبت موالید» و روی بعضی دیگر «اظهارنامه» نوشته شده است. به‌طور کلی در کنار شناسنامه‌های هویتی که برای تازه متولدان صادر می‌شد سند هویتی دیگری با عنوان «اظهارنامه» وجود داشت. اظهارنامه به سندی گفته می‌شد که برای متولدان قبل از آغاز فعالیت مرکز «سجل احوال» صادر می‌شد. به‌طور مثال وقتی مأموران سجل احوال به نقاط مختلف کشور می‌رفتند برای نوزادان تازه متولد شده گواهی ثبت موالید صادر می‌کردند. یعنی پدر فرزند تازه متولد شده می‌آمد و اطلاعات فرزند را ارائه می‌کرد و سند هویتی‌اش را که از نوع گواهی ثبت موالید بود دریافت می‌کرد. اما برای افرادی که مثلاً در ۴۰ سالگی می‌آمدند و هویت خود را اظهار می‌کردند اظهارنامه صادر می‌شد. اظهارنامه «پروین اعتصامی» که توسط پدرش دریافت شده نمونه‌ای از این اسناد است که در موزه ثبت احوال نگهداری می‌شود.  

سخنان شاخص در کنار سندها

در بخش اسناد هویتی سیاستمداران هم اسناد بسیار ارزنده‌ای وجود دارد. نکته جالب درباره این موزه، نوشتن مهم‌ترین سخنان بزرگان کشور، کنار شناسنامه هویتی آنان است؛ سخنان کوتاهی که پیام‌های بزرگ در خود دارد و می‌تواند معرف شخصیت آن فرد هم باشد. برای مثال در کنار سند دکتر «مصدق»، این جمله وی نوشته شده است: «قانون برای مملکت است؛ نه مملکت برای قانون.» 

عقدنامه امیرکبیر و ماجرای قرآن‌های قدیمی

قبل از سال ۱۲۹۷ و شکل‌گیری مرکز سجل احوال مردم ایران هویت خود را به شکل‌های مختلف ثبت می‌کردند. آنها معمولاً اسامی فرزندان خود و تاریخ تولد آنها را پشت قرآن‌های قدیمی می‌نوشتند و نگهداری می‌کردند. چند نمونه از این قرآن‌ها در موزه به نمایش گذاشته شده است. شجره نامه‌ها هم اسناد هویتی ارزشمندی هستند که در برخی خانواده‌ها یافت می‌شود. یکی از اسناد هویتی هم، عقدنامه افراد است. در این بخش موزه نمونه‌ای از عقدنامه‌ها و شجره نامه‌های قدیمی موجود است. اصل برخی اسناد در مکانی دیگر نگهداری می‌شود و به همین دلیل تصویر آن در موزه به نمایش گذاشته شده است.

میرباقری می‌گوید: «مثلاً کنار تصویر عقدنامه امیرکبیر نوشته‌ایم که عکس عقدنامه امیرکبیر است و بازدیدکنندگان می‌توانند اصل آن را در موزه ملک مشاهده کنند.» به گفته او شجره‌نامه «شهید مدرس» یکی از ارزشمندترین اسناد نگهداری شده در این بخش است.  

اسناد کارکنان ثبت احوال

در کنار سندهای متنوع این مجموعه بزرگ اسناد هویتی کشور چند نمونه از دستنویس‌های کارکنان نخست ثبت احوال هم نگهداری می‌شود که بسیار جالب است. در اعلامیه استخدامی ثبت احوال که در این بخش نگهداری می‌شود چند شرط جلب توجه می‌کند. مثلاً در بند ششم آن نوشته شده: «حُسن خط، اول شرط است». جالب اینکه از متقاضیان استخدام در ثبت احوال در رشته‌هایی مانند املا، ریاضی، جغرافی و خط خوش آزمون می‌گرفتند. زیر کارنامه را هم نماینده چند دستگاه از جمله اداره فرهنگ، فرمانداری، ثبت احوال تأیید می‌کردند تا فرد استخدام شود.  

-----------------------------------------------------------------------------------------------

*منتشرشده در همشهری محله منطقه ۱۱ در تاریخ ۱۳۹۴/۱۰/۳۰