همشهریآنلاین - فاطمه لباف: «رمضان سیف صادقی» برادر شهید خاطرات آن روزها را مرور میکند: «فرامرز همیشه سعی داشت بهخود متکی باشد و باعث زحمت و آزار دیگران نباشد. حتی از همان کودکی تلاش میکرد با فروش بلال و تعمیر لوازم، خرج خودش را درآورد. با همه مهربان بود و اهل بهجایآوردن صلهرحم. همه در مدرسه و محل دوستش داشتند. پیش از انقلاب با اینکه سن کمی داشت ولی هر زمان به نیروهای داوطلب نیاز بود وارد میدان میشد؛ مانند حادثه کشتار خونین میدان ژاله یا شهدا که آن زمان برای دفن جنازهها به بهشتزهرا رفت.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
انقلاب اسلامی هم که پیروز شد او فعالیتهای خود را در پایگاه بسیج محل (مسجد حضرت ابوالفضل(ع)) آغاز کرد. همه فکر و ذکرش مسجد و کمک به مردم بود. دورههای تیراندازی با سلاح را گذراند چون تصمیمش این بود که راهی جبهه شود. مدام به مادر اصرار میکرد ولی مادر هر بار به بهانهای مانند گرفتن دیپلم یا خدمت در بسیج محل پاسخش را میداد. تا بخواهد رضایت پدر و مادر را جلب کند، شبها به سفارش نیروهای بسیجی، با یک چراغقوه میرفت ایستگاه نگهبانی پل راهآهن (آن سالها پل آجری راهآهن یکی از نقاط حساس و پرتردد تهران محسوب میشد) تا به قول خودشان سنگر را حفظ کنند. شب ۲۲بهمن ۱۳۵۹هم نوبت نگهبانی داشت. منافقین اعلام کرده بودند بهزودی پل راهآهن را موردحمله قرار خواهندداد. برای همین هر شب آنجا سنگر نگهبانی و آمادهباش فعال بود. حدود ساعت ۲۳همان شب بود که منافقین به سنگر و ایستگاه آنها حمله میکنند و با به رگبار بستن نیروهای بسیجی و سپاهی، تعدادی را به شهادت میرسانند؛ یکی از آنها هم فرامرز بود. گلوله به زیر قلبش اصابت کرده بود. صبح تا مطلع شدیم به بیمارستان بهارلو (نزدیک جوادیه و پل راهآهن) رفتیم. در اتاق عمل بود که به شهادت رسید.»
برادر شهید مکثی میکند و ادامه میدهد: «بعد از شورش ۳۰خرداد ۱۳۶۰ که منافقین عملیاتهای مسلحانه خود را آن هم با هدف ایجاد رعب و وحشت آغاز کردند، امثال همین فرامرز بودند که با وجود سن کمشان به مقابله و مبارزه پرداختند. نوجوانان و جوانانی که چون حقیقت انقلاب اسلامی را درک کرده بودند فریب حیلههای دشمن را نمیخوردند. فریبی که این روزها در قامت جنگ ترکیبی ظاهر شده و اگر به درستی برای همین نوجوانان و جوانان که به دهه هشتادی و نودی شهرت یافتهاند، تعریف شود، آنها نیز مانند نوجوانان و جوانان دهه۵۰جان بر کف از انقلاب دفاع میکنند. حتی بچههای جوادیه که متأسفانه روزگاری به خوبی از آنها یاد نمیشد.»
اجرا:فاطمه لباف
تدوین:مسعود ساکی
فیلمبردار:حسین اینانلو