بهخصوص صداوسیما و اغلب رسانههای مکتوب از جهات مختلف به آن پرداختند. اما دیری نگذشت که همه چیز فراموش شد. ولی امسال شاید بهدلیل کم رنگ شدن مسئله و عادت کردن ما به آن، حساسیت به این موضوع کمتر شده و شاید جو انتخاباتی در این بیتوجهی بیتاثیر نیست. البته برگزاری همایش 9 اردیبهشت که در آن جمع زیادی از مسئولان و سیاستمداران شرکت داشتند حائز اهمیت است.
در سال گذشته پیشنهادهای زیادی از سوی مردم و نخبگان برای حفظ نام خلیجفارس و جلوگیری از گسترش نام جعلی ارائه شد ولی بهنظر نمیرسد چندان پیشرفتی در پیگیری پیشنهادات صورت گرفته باشد و اگر هم صورت گرفته، نگارنده از آن اطلاع ندارد و لازم است توسط دستگاههای مسئول اطلاع رسانی شود. ردگیری نام خلیجفارس در مقایسه با نام جعلی در نمایه علمی Web of Science نشان از بهبود نسبی مقالات علمی بینالمللی دارد ولی هنوز وضعیت قرمز است و به برنامهریزی جدی و دراز مدت و همکاری همه جانبه مردم ایران در داخل و خارج با هر مرام و گرایش سیاسی و بهخصوص دولت نیاز است.
متأسفانه این عادت ما ایرانیان است که چون فیلم دایی جان ناپلئون همه تقصیرها را به گردن انگلیسیها میاندازیم و کمتر به ناتوانی خودمان در حفظ نام خلیجفارس فکر میکنیم. رفتار ما چون بیماری است که از سر لجبازی حاضر نیست به پزشک مراجعه کند. تکرار کلیاتی چون قدمت بیش از 2هزار ساله نام خلیجفارس یا دریای پارس و شعار خلیج همیشه فارس فقط میتواند ما را تسلی دهد اما دردی از فرایند حساب شده تغییر نام خلیجفارس درمان نخواهد کرد. تاریخ پر است از بیعدالتی، ظلم و خونریزی.
آنچه امروز بر نقشه جغرافیایی جهان برجا مانده میراث همین تاریخ نه چندان پاک است. بنابر این به جای آنکه تقصیر را به گردن انگلیسیها و اعراب بیندازیم باید کلاه خود را قاضی کنیم و به دلایلی بپردازیم که طی نیم قرن توانسته است نام جعلی را به راحتی رقیب نام تاریخی خلیجفارس کند. باید پذیرفت که نیم قرن گذشته و بهخصوص دهه اخیر، عصر انفجار اطلاعات است و حجم نوشتارهای چاپی و الکترونیکی به حدی است که اگر نتوان سهم خود را در آن حفظ کرد، دیگرانی هستند که از ناتوانی ما بهره جسته و تاثیر زیادی بر افکار عمومی جهان میگذارند.
شاید یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین شگردهایی که کشورهای عربی در جعل نام خلیجفارس در این چند دهه از آن بهره جستهاند نفوذ در منابع علمی، اطلسها و نقشههاست. تردیدی نیست که عصبانیت عربها و غربیان از وقوع انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی فرصتی بود که توانست جو روانی لازم را در تغییر دیدگاه غربیان در تغییر نام خلیجفارس فراهم کند. پیشرفتهای اقتصادی کشورهای اطراف خلیجفارس و اتحاد این کشورها در حفظ منافع مشترک و جذب سالانه میلیونها توریست و سرمایهگذاران تمامی جهان و از جمله سرمایهگذاران ایرانی، فرصتی بهدست داده تا این کشورها راحتتر بتوانند به اهداف سیاسی خود برسند. باید دانست که غربیان هیچ حساسیتی در استفاده از نام جعلی ندارند. شاید به جز اندک محققانی که به تاریخ احترام میگذارند - و هنوز وجود دارند کسانی که سالها در کشورهای عربی خدمت کردهاند و همچنان نام خلیجفارس را استفاده میکنند - اما بخش اعظم نسل جوان غربی شناخت درستی نسبت به تاریخ و بهخصوص ما ایرانیان ندارند.
حال اگر کاربرد این نام بتواند برای آنها سود مادی نیز داشته باشد به راحتی آن را به کار میبرند. بنابراین اگر ما سودای حفظ افتخارات تاریخی خود را در سر داریم باید از همین امروز دست به کار شویم و بپذیریم وقتی نام جعلی توانسته در کمتر از نیم قرن در بخشی از منابع علمی و اطلاعاتی جهان جای باز کند در اندک زمانی خواهد توانست بخش قابلتوجهی را بهخود اختصاص دهد که در آن صورت ما تکتک ایرانیان در مقابل تاریخ شرمنده خواهیم بود. لذا به جای پرداختن به شعار، باید دست به عمل بزنیم و از تمامی مراکز علمی، تحقیقاتی و بهخصوص دولتی بخواهیم بهطور جدی در مقابل تجاوز نرم افزاری بیگانه بسیج شوند. در این راستا پیشنهادات زیر اعلام میشود.
1- دستگاه دیپلماسی خارجی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، سازمان حفظ محیطزیست، سازمان میراث فرهنگی، قوه قضاییه و نیز سازمان و وزارتخانههایی که به شکلی میتوانند در این زمینه فعال شوند با همکاری سازمانهای غیردولتی و مردمنهاد (NGO) دست به کار شوند و کمیتهای ملی تشکیل دهند تا این کمیته به بررسی راهکارهای قانونی و اجرایی در جهت حفظ و دفاع از نام خلیجفارس در مجامع بینالمللی اقدام نماید. یکی از اقدامات این کمیته میتواند ارائه لایحهای به دولت و مجلس شورای اسلامی باشد که شرکتهای خارجی و بهخصوص نفتی و هوایی و شرکتهای داخلی که با افراد حقیقی و حقوقی خارجی همکاری دارند درصورتی که رعایت مصالح ملی و افتخارات تاریخی را در حفظ نام خلیجفارس ننمایند طبق قانون قابل پیگرد و اعمال مجازات و تحریم شوند.
2- تاسیس یک نهاد مردنهاد (NGO) به نام بنیاد حفظ خلیجفارس که بتواند فارغ از دستهبندیهای سیاسی در داخل و خارج به پیگیری مستمر حفظ نام و هویت تاریخی و طبیعی خلیجفارس اقدام نماید. در گفتوگویی که در 10 اردیبهشت با جناب آقای محمدرضا سحاب مولف اطلس خلیجفارس داشتم ایشان با سخاوتمندی تمام اعلام داشتند حاضرند 50 سکهای که بهعنوان جایزه کتاب به ایشان اهدا شده جهت تاسیس چنین نهادی هدیه نمایند. امید است با پیگیری علاقهمندان و مساعدت وزارت کشور به ایشان کمک شود تا با تاسیس چنین بنیادی تلاش علاقهمندان بهطور متمرکز و مستمر در این راستا صرف شود.
3- با اذعان به این واقعیت که ما بیشترین مرز آبی را با خلیجفارس داریم و از نظر تنوع زیستی در محیط دریایی و خشکی بهمراتب از کشورهای جنوب خلیجفارس غنیتر میباشیم، بودجهای خاص از طرف دولت و بهخصوص وزارت نفت و شرکتهای وابسته به پژوهش در مورد خلیجفارس اختصاص داده شود. میتوان با تعریف یک دورنمای مشخص اعلام کرد که در سال بتوان 500 مقاله ISI در مورد خلیجفارس منتشر کرد. اگر به ازای هر مقاله 10 میلیون تومان بودجه اختصاص داده شود فقط با 5میلیارد تومان میتوان حجم تحقیقات علمی در مورد خلیجفارس را به چند برابر انتشارات فعلی افزایش داد. توجه کنید که 5میلیارد تومان فقط معادل 6 درصد پولی است که جهت احداث سد سیوند خرج شده است! جهت جلوگیری از بروکراسی میتوان مطابق فرمولی که قبلا جهت تشویق مقالات علمی در وزارت علوم اعمال شد (که متأسفانه متوقف شد) اعمال شود. نمیتوان خلیجفارس را فقط محلی برای استخراج نفت و گاز دانست و صنعت از آن بهعنوان محل تخلیه پساب و فاضلاب خود استفاده کند و ما انتظار داشته باشیم مردم سایر کشورها به ما احترام بگذارند. نگاه سودجویانه و ناپایدار به خلیجفارس توهینی به تاریخ پرافتخار آن است.
4- صندوق حمایتهای پژوهشگران ریاستجمهوری، یکی از اولویتهای خود را تحقیقات خلیجفارس اعلام و بودجه طرحهای پژوهشی که منجر به چاپ مقالات با سطح بالای علمی میشود را تامین نماید.
5- وزارت امور خارجه، وزارتخانههای نفت، علوم و تحقیقات و فناوری، سازمان حفاظت محیطزیست و سازمان میراث فرهنگی بودجهای جهت حمایت از تحقیقات بینالمللی خلیجفارس اختصاص دهند و تسهیلاتی را برای تمامی محققان خارجی که تمایل دارند در مورد خلیجفارس با همکاری محققان ایرانی تحقیق کنند در نظر گرفته شود تا بتوان سهم مقالاتی را که خارجیها در مورد خلیجفارس منتشر میکنند، افزایش داد.
6- سازمان میراث فرهنگی و گردشگری برنامه مشخصی در مورد تورهای گردشگری در خلیجفارس تدارک و با اعطای وام به شرکتهای خصوصی آنها را در این خصوص حمایت کند. در این راستا با انتشار بروشورهای تبلیغاتی، تاریخی میتوان نام خلیجفارس را پاسداشت. در این راستا بایستی کلیه فعالیتهای تخریبی در مناطق پر ارزش خلیجفارس مانند پارک ملی نایبند، منطقه حفاظت شده حرا و جزیره قشم را متوقف و با کمک سازمانهای مسئول امکانات طبیعت گردی را گسترش و تبلیغ کرد.
7- سازمان محیطزیست با کمک دانشگاهها و مؤسسات تحقیقاتی داخلی و خارجی پروژه بزرگی در مورد انتشار اطلسهای علمی در مورد خلیجفارس به زبان انگلیسی تعریف و طبق یک برنامه مشخص کتابهایی تحت عنوان فلور خلیجفارس، ماهیان خلیجفارس، پرندگان خلیجفارس، جلبکهای خلیجفارس و سایر آبزیان خلیجفارس در سطح بینالمللی منتشر نماید. اولویت به پروژههایی داده شود که محققان برجسته خارجی در آن مشارکت دارند.
8- سازمانهای مسئول مراکز مهمی که بهنحوی در رابطه با خلیجفارس هستند را به نام خلیجفارس نامگذاری کنند. برای نمونه مطابق پیشنهادی که قبلا در یکی از روزنامهها اعلام شد نام نیروگاه هستهای بوشهر را به نیروگاه هستهای خلیجفارس، مجتمع پتروشیمی ماهشهر و عسلویه به مجتمعهای خلیجفارس 1 و 2، پردیس کیش دانشگاه تهران به پردیس خلیجفارس تغییر نام داده شوند. حتی میتوان خطوط هوایی با نام خلیجفارس را داشت مثلا به جای کیش ایر از نام Persian Gulf Airline استفاده کرد و همین طور نام شرکتهای کشتیرانی.
9- با همکاری سازمانها و وزارتخانههای مسئول مجلهای بینالمللی به زبان انگلیسی تحت عناوین پیشنهادی مانند: International Journal of Persian Gulf Studies، Journal of Persian Gulf Studies تاسیس و با کمک تیم تحریریه قوی بینالمللی اقدام به انتشار مقالات علمی بینالمللی و با کیفیت بالای علمی چاپ و منتشر کرد.
10- روابط بینالمللی دانشگاه و گروههای آموزشی نامههایی را تهیه و به امضای استادان دانشگاه برسانند و به کلیه کسانی که از نام جعلی استفاده میکنند را با استفاده از استدلالهای علمی گوشزد نمایند تا از بیاحترامی به حقایق تاریخی پرهیز کنند.
نگارنده چندین بار اقدام به چنین نامهنگاریهایی کرده و بسیار هم مؤثر است.
11- صدا و سیمای جمهوری اسلامی یکی از شبکههای بینالمللی خود (مانند شبکه سحر یا Press TV) را به نام شبکه خلیجفارس تغییر نام دهد و یا شبکه جدیدی به این نام راهاندازی کند.
12- یک خبرگزاری به نام خبرگزاری خلیجفارس تاسیس و یا یکی از خبرگزاریهای فعال کشور، به این نام تغییر داده شود.
13- قوه قضاییه لایحهای را تنظیم و به مجلس شورای اسلامی تقدیم نماید تا تمام کسانی که به هر شکلی در نوشتارها و همکاریهای داخلی و بینالمللی خود جهت اشاعه نام جعلی اقدام کردهاند و یا بیتوجه بودهاند را تحت پیگرد قانونی قرار دهد.
14- یکی از فرودگاههای بینالمللی جنوب کشور (مانند کیش)، به نام فرودگاه خلیجفارس نامگذاری شود.
15- کلیه محققان زیستشناسی نام گونههای گیاهی و جانوری جدیدی را که از منطقه اطراف خلیجفارس مییابند به نامهای تاریخی خلیجفارس مثلا Sinus Persici وSinus-Persica و یا حتی نام فارسی و عربی Khalijefarsica نامگذاری کنند مثل نام ماهی Torpedo sinuspersici در سال 1831 است که توسط Olfers به نام خلیجفارس نامگذاری شده است و یا گیاه Bienertia sinuspersici و Salicornia sinus-persicaکه توسط این نگارنده بهعنوان گونههای جدیدی از گیاهان حوزه خلیجفارس نامگذاری شده است.
16- یکی از مناطق آزاد کشور مثلا منطقه آزاد قشم و یا حتی کیش را به نام منطقه آزاد خلیجفارس نامگذاری و امکاناتی جهت جذب بسیاری از توریستهایی که به کشورهای حوزه عربی خلیجفارس میآیند به راحتی و بدون اخذ ویزا به آن مناطق سفر و با برنامهریزی کتابهایی درخصوص خلیجفارس به آنها عرضه شود.
تردیدی نیست که میتوان دهها مورد دیگر را به لیست بالا اضافه کرد و بهعنوان راهکار ارائه داد تا به جای استناد به تاریخ گذشته، تاریخ حال را جاودان و برای آینده خلیجفارس سرمایهگذاری کرد. کشورهای امروز محصول نیمقرن سرمایهگذاری خود را میچینند و اگر ما محصول بهتری تولید کنیم میتوان در این نبرد نرم افزاری چون 8سال دفاع مقدس سرفراز بیرون آمد.
کلام آخر آنکه ما معمولا در گفتارهای محاورهای روزانه و حتی در نوشتارهای خود همیشه مدعی باهوشترین و متمدنترین مردم جهان هستیم و برای اثبات ادعای خود تمدن درخشان گذشته را به رخ میکشیم و با نامهایی چون ابوعلی سینا، ابوریحان و حافظ و... خود را راضی میکنیم اما ناکامیهای خود را به گردن دیگران بیندازیم و با ادعای آنکه مثلا انگلیسیها، اعراب و یا مغولها، غربیها و... سعی در تبرئه خود از وظیفهای که بر دوشمان است داریم.
باید بپذیریم که ما از زمانی که نام جعلی توسط هر فردی و سیاستی وارد شد آنطور که باید و شاید در مورد آن حساسیت به خرج ندادیم و اگر امروز –همین امروز- این کار را نکنیم باید این نام را چون بسیاری از افتخارات تاریخ خود فقط در کتابهای تاریخی جستوجو کنیم. پس بیایید صرفنظر از هر عقیدهای که دارید این میثاق مشترک که هنوز زنده است را چون مرزهای فیزیکی کشور حفظ کنیم و بدانیم که ماندگاری یک تمدن به مردمان آن بستگی دارد و بس.
* استاد دانشگاه تهران