آن شاهد که دیده بود چه بر سر مجروحان و اسیران میآید و نتوانسته بود تلخی چنان سرنوشتهایی را فراموش کند، در کتابی به نام «خاطرات سولفورینو» ضرورت وجود سازمان بیطرفی را مطرح کرد برای کمک به مجروحانی که امکان زنده ماندن داشتند و این امکان را به دلیل بیتوجهی دیگران از دست میدادند. اسیران نیز که در شرایطی غیرانسانی با مرگ روبهرو بودند، نیاز به حمایت داشتند. آن پیشنهاد در نهایت به تشکیل کمیته بینالمللی صلیب سرخ منجر شد تا ماجرای امداد و نجات در شکل بینالمللی مورد توجه باشد. از آن دوران بسیار گذشته است و سازمانهایی چون صلیب سرخ و هلالاحمر در کنار هدف اولیه که به جنگ مربوط میشد، موضوعهای دیگری را نیز مورد توجه قرار میدهند. کمک به حادثه دیدگان بلاهای طبیعی چون سیل و زلزله و یا آنهایی که در بعضی از منطقههای جهان به دلیل گرسنگی با خطر مرگ یا بیماری روبهرو هستند، بخشهای دیگری از مأموریت این سازمانها را به نمایش میگذارد. این سازمانها در کنار ماموریتهای تخصصی امداد و نجات که توسط داوطلبانی ماهر و ورزیده انجام میشود، مسئله دیگری را نیز تعقیب میکنند.
برای مثال، سازمانی چون هلال احمر، همواره آماده آموختن به نوجوانان و جوانان است؛ همینطور به هر کسی که ضرورت آشنایی با بعضی از مهارتها را برای کمک به دیگران در موارد خاص احساس کند. آشنایی با کمکهای اولیه درمانی میتواند در هر جایی مفید باشد. حضور در این فضاهای آموزشی میتواند به ما نشان دهد که چگونه میتوانیم در شرایط دشوار، آگاهانه به دیگران کمک کنیم. این آرزوی همه است که بلا و خطر همیشه از ما دور باشد، اما حادثه همیشه دور نمیماند، گاهی زمانهایی میرسد که باید برایش آماده باشیم. سازمانهایی چون صلیب سرخ و هلالاحمر، زمانی به بالاترین حد تأثیرگذاری میرسند که افراد بیشتری داوطلب آموزش باشند.
آماده بودن برای شرایط سخت و دانستن این که در چنان شرایطی چگونه باید رفتار کرد، بخشی از آموزشی است که در دسترس ما قرار دارد. هرقدر که تعداد بیشتری از ما در مسیر اینگونه آموزشها قرار بگیریم، کشور ما آمادگی بیشتری برای روزهای سخت خواهد داشت. وقتی بدانیم که همیشه افرادی آگاه و مهربان آماده کمک هستند، آرامش بیشتری خواهیم داشت.