همشهری آنلاین، مهدی تهرانی: ایالات متحده با همکاری بریتانیا پروژه منهتن را در سال بعد برای ساخت سلاحی با استفاده از شکافت هسته ای آغاز کرد. این پروژه شامل کانادا نیز می شد. در آگوست ۱۹۴۵، بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی توسط ایالات متحده، با رضایت بریتانیا، علیه ژاپن در پایان آن جنگ انجام شد، که تا به امروز تنها استفاده از سلاح های هسته ای در خصومت ها باقی مانده است.
اتحاد جماهیر شوروی مدت کوتاهی پس از آن شروع به توسعه پروژه بمب اتمی خود کرد و مدتی بعد، هر دو کشور در حال توسعه سلاح های همجوشی قدرتمندتری به نام بمب های هیدروژنی بودند. بریتانیا و فرانسه در دهه ۱۹۵۰ سیستم های خود را ساختند و تعداد کشورهای دارای قابلیت هسته ای در دهه های بعد به تدریج افزایش یافت.
در تعریف کلی یک سلاح هسته ای که به آن بمب اتمی نیز می گویند، قدرت تخریب گسترده در اثر شکافت هسته ای یا ترکیبی از واکنش های شکافت و همجوشی را دارد. مفهوم استفاده از یک سلاح شکافت برای مشتعل کردن فرآیند همجوشی هسته ای را می توان به سپتامبر ۱۹۴۱ ردیابی کرد، زمانی که برای اولین بار توسط انریکو فرمی به همکارش ادوارد تلر در طی بحثی در دانشگاه کلمبیا پیشنهاد شد. در اولین کنفرانس نظری بزرگ در مورد توسعه بمب اتمی که توسط جی رابرت اوپنهایمر در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی در تابستان ۱۹۴۲ برگزار شد، تلر اکثریت بحث را به سمت ایده یک بمب "سوپر" هدایت کرد.
در آن زمان تصور بر این بود که ساخت یک سلاح شکافت بسیار ساده است و ممکن است قبل از پایان جنگ جهانی دوم بتوان روی یک بمب هیدروژنی (سلاح گرما هسته ای) کار کرد.
آزمایش بمب اتمی Jo-۱ در اوت ۱۹۴۹ توسط اتحاد جماهیر شوروی زودتر از آنچه آمریکایی ها انتظار داشتند انجام شد و طی چند ماه آینده بحث های شدیدی در دولت، ارتش و جوامع علمی ایالات متحده در مورد ادامه وجود آن وجود داشت. این سوال تا حدی فنی بود - طراحی سلاح هنوز تا حد زیادی تعریف نشده و غیرقابل اجرا بود - و تا حدی اخلاقی: آنها استدلال می کردند که چنین سلاحی فقط می تواند علیه جمعیت های غیرنظامی بزرگ استفاده شود و بنابراین فقط می تواند به عنوان یک سلاح نسل کشی استفاده شود.
بسیاری از دانشمندان اصرار داشتند که ایالات متحده نباید چنین تسلیحاتی تولید کند و نمونه ای برای اتحاد جماهیر شوروی باشد. مروجین این سلاح، استدلال کردند که چنین پیشرفتی اجتناب ناپذیر است .
اوپنهایمر که اکنون رئیس کمیته مشورتی عمومی جانشین پروژه منهتن، کمیسیون انرژی اتمی بود، ریاست توصیهای علیه توسعه این سلاح را بر عهده داشت. دلایل تا حدی به این دلیل بود که موفقیت این فناوری در آن زمان محدود به نظر می رسید (و ارزش سرمایه گذاری منابع برای تأیید را نداشت) و به این دلیل که اوپنهایمر معتقد بود که نیروهای هسته ای ایالات متحده مؤثرتر خواهند بود. از جمله بسیاری از سلاحهای شکافت بزرگ (که در آن بمبهای متعدد میتوان روی اهداف مشابه پرتاب کرد) به جای ابر بمبهای بزرگ و غیرقابل انعطاف، تعداد نسبتاً محدودی از اهداف با اندازه کافی برای تضمین چنین توسعهای وجود داشت.
علاوه بر این، اگر چنین تسلیحاتی توسط هر دو ابرقدرت ساخته می شد، در برابر ایالات متحده موثرتر از اتحاد جماهیر شوروی بود، زیرا ایالات متحده مناطق بسیار بیشتری از فعالیت های صنعتی و غیرنظامی متراکم را به عنوان اهداف سلاح های اصلی نسبت به اتحاد جماهیر شوروی دارد.
عصر هسته ای دوم
این دوره را می توان به عنوان گسترش سلاح های هسته ای در میان قدرت های کوچکتر به دلایلی غیر از رقابت بین ایالات متحده، اتحاد جماهیر شوروی و چین دانست.
هند برنامه ای را با هدف توانایی تسلیحات هسته ای نسبتاً زود آغاز کرد، اما ظاهراً پس از جنگ چین و هند در سال ۱۹۶۲ به این امر سرعت بخشید. اولین انفجار آزمایش هسته ای هند در سال ۱۹۷۴ با بودای خندان بود که آن را "انفجار هسته ای صلح آمیز" توصیف کرد.
پس از فروپاشی فرماندهی عالی شرق و تجزیه پاکستان در نتیجه جنگ زمستانی ۱۹۷۱، بوتو پاکستان تحقیقات علمی در مورد سلاح های هسته ای را آغاز کرد. آزمایش هند پاکستان را بر آن داشت تا برنامه خود را تقویت کند و آی اس آی عملیات جاسوسی موفقی را در هلند انجام داد و در عین حال برنامه را به صورت بومی توسعه داد. هند در سال ۱۹۹۸ دستگاه های شکافت و احتمالاً همجوشی را آزمایش کرد و پاکستان نیز در همان سال دستگاه های شکافت را با موفقیت آزمایش کرد و این نگرانی را ایجاد کرد که آنها از سلاح های هسته ای بر روی یکدیگر استفاده کنند.
تا سال ۱۹۹۶، تمام کشورهای فاقد سلاح هستهای اتحاد جماهیر شوروی سابق - بلاروس، اوکراین و قزاقستان - کلاهکهای خود را به روسیه منتقل کردند.
آفریقای جنوبی برنامه فعالی برای توسعه سلاح های هسته ای مبتنی بر اورانیوم داشت، اما برنامه تسلیحات هسته ای خود را در دهه ۱۹۹۰ برچید. کارشناسان معتقد نیستند که این کشور واقعاً چنین سلاحی را آزمایش کرده است، اگرچه بعداً ادعا شد که دستگاههای خامی ساخته است که در نهایت آنها را نابود کرده است. در اواخر دهه ۱۹۷۰، ماهوارههای جاسوسی آمریکا یک «فلش نور کوتاه، شدید و مضاعف در نزدیکی نوک جنوبی آفریقا» را شناسایی کردند. ، اگرچه برخی احساس می کنند ممکن است به دلیل رویدادهای طبیعی یا نقص آشکارساز باشد.
به طور گسترده تصور می شود که اسرائیل دارای زرادخانه صدها کلاهک هسته ای است، اما این هرگز به طور رسمی تایید یا تکذیب نشده است (اگرچه وجود تاسیسات هسته ای دیمونا آنها توسط مردخای وانونو در سال ۱۹۸۶ تایید شد). دانشمندان کلیدی آمریکایی درگیر در برنامه بمباران ایالات متحده به طور مخفیانه به اسرائیلی ها کمک کردند و بنابراین نقش مهمی در توسعه سلاح های هسته ای ایفا کردند که یکی از آنها ادوارد تلر بود.
کره شمالی در سال ۲۰۰۳ اعلام کرد که چندین وسیله انفجاری هسته ای در اختیار دارد. اولین انفجار ادعایی آزمایش هسته ای کره شمالی در سال ۲۰۰۶ بود که در ۹ اکتبر ۲۰۰۶ انجام شد. در ۲۵ می ۲۰۰۹، کره شمالی به آزمایش هسته ای خود ادامه داد و قطعنامه ۱۷۱۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد را نقض کرد. آزمایش سوم در ۱۳ فوریه ۲۰۱۳ انجام شد. این آزمایشات در ژانویه و سپتامبر ۲۰۱۶ و یک سال بعد در سپتامبر ۲۰۱۷ انجام شد.
به عنوان بخشی از یادداشت سال ۱۹۹۴ بوداپست در مورد تضمین های امنیتی، اوکراین زرادخانه هسته ای خود را که از اتحاد جماهیر شوروی باقی مانده بود، تسلیم کرد، با این وعده که در صورت انجام این کار، رسمیت مرزهایش رعایت خواهد شد.
آخرین بروزرسانی Nov ۱۴, ۲۰۲۳ - سهشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۲