امروز، جابهجایی افراد از مکانی به مکان دیگر و حملبار و کالا عمدتا به وسیله انواع گوناگون وسایل نقلیه موتوری انجام میگیرد که توسط انسانها هدایت میشوند. انبوه روبه تزاید این وسایل (اتومبیلهای شخصی و عمومی) در شهرهای بزرگ مشکلاتی را به وجود آورده است که رفع آنها نیازمند فراهم آوردن شرایط فیزیکی مناسب برای تردد این وسایل و کنترل رفتار رانندگان آنها از طریق وضع قوانین و مقررات دقیق و اجرای درست و بموقع آن قوانین است. هدف از تدوین این نوشتار آن است که نشان دهیم خطاها و تخلفاتی که رانندگان وسایل نقلیه مرتکب میشوند(دست کم در شهر تهران) نه تنها به گردن آنان بلکه به سبب شرایط فیزیکی نامناسب رانندگی در سطح شهر و نیز نقص قوانین و مقررات رانندگی و چگونگی اجرای آنهاست. بنابراین، بررسی ما نیز از دو زاویه انجام میگیرد: 1- شرایط فیزیکی نامناسب برای رانندگی 2- کنترل ناکافی رفتار رانندگان.
شرایط فیزیکی نامناسب
اگر این شنیده من درباره نخستین اتومبیلی که در تهران آورده شد درست باشد برای بحث فعلی ما بسیار آموزنده خواهد بود. میگویند اولین اتومبیلی که به ایران آورده شد در زمان ناصرالدین شاه بود و موقعی که به پشت دروازه تهران رسید هیچ کوچه یا خیابانی که به اندازه کافی عریض باشد وجود نداشت تا از آن برای راندن اتومبیل به داخل شهر و درون کاخ گلستان -جایی که قرار بود شاه بر آن سواری کند- استفاده نمایند. به ناچار اتومبیل را در بیرون شهر اوراق کردند و بر پشت قاطر بستند و به شهر بردند و در داخل کاخ گلستان دوباره قطعات آن را بر روی هم سوار کردند تا شاه در خیابانهای درون کاخ گلستان با آن رانندگی کند.
بسیاری از خیابانهای شهر تهران، به ویژه خیابانهای مرکزی شهر که در اکثر ساعتهای روز پرترافیکترین خیابانها هستند، بازماندهها و تعریض شدههای همان کوچههای تنگ و طولانی و پرپیچ و خم قدیمیاند که برای عبور و مرور آدمها و حداکثر الاغسوارها درست شده بودند. بنابراین، یکی از مشکلات ترافیک شهر تهران کمبود خیابانهای درخور انبوه اتومبیلهای فعلی در حال تزاید است. طبیعی است وقتی که شما بخواهید آب یک رود را در یک نهر باریک بریزید سرزیر میکند.
دیدیم که اجرای محدوده طرح ترافیک و طرح زوج و فرد و ممنوعیت در ممنوعیت فقط در حد یک مسکن موقتی مفید واقع شد و اکنون دیگر این مسکن تاثیرش را از دست داده است. علت روشن است: وقتی که ما به تناسب افزایش تعداد اتومبیلها، فضای فیزیکی رانندگی را نمیتوانیم گسترش دهیم مشکل حل نشده باقی میماند، کما اینکه میبینیم نصف تعداد اتومبیلهایی که فعلا داخل محدوده زوج و فرد روانه خیابانهای تهران میشوند از تعداد همه آنها که قبل از اجرای طرح زوج و فرد در سطح خیابانها حرکت میکردند اگر بیشتر نباشد کمتر نیست. علت اصلی مشکل ترافیک تقریبا غیرقابل تحمل فعلی تهران تعداد زیاد اتومبیلهاست که روانه خیابانها میشوند.
این مشکل باید از قبل پیشبینی و برایش چارهاندیشی میشد. بنا به گفته معروف، علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد. متاسفانه هنوز هم در این باره هیچ راه حل اساسی اندیشیده نمیشود و اگر هم پیشنهادی میشود در حد مسکنهای ثقیلالهضم و زودگذر مانند طرح زوج و فرد کردن اتومبیلهاست. مطمئنا اگر ما اتومبیلهای موجود را به هفت دسته تقسیم کنیم و هر یک روز هفته را به یک گروه از آنها یعنی به یک هفتم کل اتومبیلها برای تردد در سطح شهر اختصاص دهیم بازهم با این افزایش بیرویه تعداد اتومبیلها طی مدت کوتاهی، همین وضعیت موجود را خواهیم داشت.
متاسفانه خیابانها و بزرگراههای درون شهری تازه احداث شده نیز که کمتر مطیع شرایط فیزیکی قبلی بودهاند خالی از اشکال نیستند و بعضا به مشکل ترافیک میافزایند. از جمله میتوان به کمبود خروجی و ورودیها و اتصال نامناسب بزرگراهها به یکدیگر اشاره کرد. من متخصص ترافیک نیستم و به نقشه خیابانها و بزرگراههای شهر تهران اشراف کامل ندارم؛ با این حال،در محدودهای که کار و زندگی میکنم موارد نامناسب فیزیکی برای رانندگی کم نیستند.
معضل دیگر رانندگان در شهر تهران که آن هم مقدار زیادی از وقتشان را هدر میدهد و بعضا موجب دلخوری و عصبانیت آنها میشود شلوغی پمپ بنزینهاست. وجود صفهای طولانی در پمپ بنزینها نه تنها موجب اتلاف وقت رانندگان میشود، بلکه به مشکل ترافیک هم اضافه میکند، مخصوصا پمپهایی که در کنار خیابانها و بزرگراههای شلوغ قرار دارند. به همین دلیل، برای حل مشکل، گاهی ورودی به پمپها را تغییر میدهند و بعضی اوقات این کار منجر به سردرگمی رانندهها برای یافتن راههای انحرافی میشود و این هم یک مسکن دیگر به جای درمان اساسی احداث پمپ بنزینهای کافی در سطح شهر است.
متاسفانه شرایط فیزیکی نامناسب رانندگی در شهر تهران رانندگان را به انجام کارهایی وا میدارد که با ویژگی ذاتی انسان سازگار نیست. من در اینجا از یک مفهوم روانشناسی با عنوان مهندسی شناختی کمک میگیرم. منظور از مهندسی شناختی یا مهندسی انسانی«زمینهای از دانش است که اطلاعات را از علم شناختی میگیرد و آنها را در تکنولوژی جدید به کار میبندد. (هرگنهان و السون، 2005،ترجمه سیف، 1385، ص 541) . بنا به مهندسی شناختی، دستگاههای ماشینی مورد استفاده انسانها باید به گونهای طراحی و ساخته شوند که با اصول ذاتی ساختار جسمی و روانی انسان هماهنگی داشته باشند.
اگر تکنولوژی فیزیکی اصول مربوط به کارکرد آدمی را نادیده بگیرد پیامد آن خطاهای اجتنابناپذیر و بعضا فاحش و تاسفبار خواهد بود دونالد نورمن (1982)، روانشناس واضع اندیشه مهندسی شناختی، درباره خطاهای انسانها در ارتباط با تکنولوژی، از خاموش کردن موتور اتومبیل به جای برف پاککن گرفته تا حوادث ناگوار نیروگاههای هستهای و سوانح دلخراش هواپیما، مطالعات و پژوهشهای زیادی انجام داده و براساس نتایج به دست آمده گفته است:«من ادعا میکنم که گناه چنین خطاهایی نه به گردن کسانی که با آنها کار میکنند بلکه به گردن دستگاههایی است که خطازا هستند»(ص114).
وی همچنین اظهار کرده که تعجبآور است که تکنولوژی با تواناییهای آدمی به چه بدی قیاس شده است. افراد انعطافپذیرند، تحلیلگر هم هستند. دامنه تواناییهای ما بسیار وسیع است. ما با شرایط بسیار گوناگون کنار میآییم. اما کسانی که ابزارهای جامعه نوین را طراحی میکنند و میسازند به نظر میرسد که درک کمی از تواناییهای ما دارند. در نتیجه، ما برده تکنولوژی هستیم. ما خطا میکنیم و فکر میکنیم که خطا کردن امری طبیعی و معمول است. اگر از اینکه خطا میکنیم دلخور میشویم، از دست خودمان دلخور میشویم که چرا آنقدر احمق یا فراموشکاریم. این غیرمعمول است.(ص113)
کنترل ناکافی رفتار رانندگان
افزون بر شرایط نامناسب فیزیکی برای رانندگی، کنترل ناکافی رفتار رانندگان توسط مأموران راهنمایی رانندگی عامل دیگر تخلفات رانندگی و خرابی وضع تردد اتومبیلها در سطح شهر تهران است. رانندگی یک رفتار اجتماعی است و مانند سایر رفتارهای اجتماعی نیازمند نظارت و کنترل است، و این نظارت و کنترل باید با ضوابط دقیق قانونی انجام گیرد. اگر رفتار رانندگان به دقت نظارت و کنترل نشود و تخلفات و قانونشکنیها بدون مجازات بمانند، رانندگان خطاکار و قانونشکن احساس امنیت میکنند و بیبندوباری در رانندگی گسترش مییابد اتفاقی که متاسفانه در مملکت ما رخ داده است.
هرچند که اصول اولیه نظری و عملی رانندگی باید در کلاسهای آموزشی و شرایط تمرینی آموخته شود و این کار در ایران نسبتا به خوبی انجام میگیرد، اما رانندگی واقعی بعد از دریافت گواهینامه رانندگی و هدایت اتومبیل در شرایط طبیعی آموخته میشود و عمدتا از طریق مشاهده رفتار رانندگان دیگر و الگوبرداری از آنها داوطلبان دریافت گواهینامه رانندگی، در کلاسهای آموزشی و در دفترچه راهنمایی رانندگی، اصول اساسی هدایت اتومبیل در سطح خیابانها و جادهها را میآموزند و در تمرینهای عملی در پشت فرمان یک اتومبیل واقعی و در کنار مربی چگونگی به کارگیری آن اصول را تمرین میکنند. اما متاسفانه این افراد، پس از دریافت گواهینامه رانندگی، با مشاهده رانندگان دیگر، به تدریج بسیاری از اصول آموخته شده خود را از یاد میبرند و به جای آن رفتارهای غلط را جایگزین میکنند.
ما به طور طبیعی از رفتار دیگران الگو میگیریم. به عنوان نمونه، وقتی که در یک میهمانی رسمی سر میز غذا نشستهایم، پیش از دست بردن به غذا به اطرافمان مینگریم تا ببینیم دیگران چه وقت شروع میکنند و با چه چیزی شروع میکنند. در رانندگی هم، وقتی که راننده تازهکار در انجام کاری تردیددارد، به رانندگان دوروبرش نگاه میکند تا ببیند آنها چه کار میکنند. متأسفانه از آنجا که خطاکاری و قانونشکنی در میان رانندگان ما کم نیست، راننده تازهکار همانها را یاد میگیرد. به عنوان نمونه، ترافیک سر یک چهارراه در پشت چراغ راهنمایی سنگین است. راننده تازهکار میبیند که رانندگان دیگر از یک خیابان عبور ممنوع میگذرند و از شلوغی میگریزند، او نیز همین کار را میکند و موفق میشود.
الگوبرداری از رانندگانی که خلاف مقررات رفتار میکنند زمانی شدت میگیرد که وسیله نقلیه یک وسیله عمومی یا دولتی است. گاه دیده میشود که رانندگان اتومبیلهای دولتی، حتی اتومبیلهای نظامی و انتظامی، بیهیچ پروایی در خیابانها و بزرگراههای شهر هر طور که مایلند میرانند و کمتر اهمیتی به رعایت مقررات میدهند. رانندهای که شاهد قانونشکنی اینگونه رانندگان است بیشتر به قانونشکنی ترغیب میشود.
مشکل تا حدی جدی است که بعضی وقتها رانندگان اتوبوسهای شرکت واحد که بحق زمانی الگوی متانت و بردباری در رانندگی بودند این روزها سرمشق قانونشکنی هستند. گاهی مشاهده میشود که رانندگان این وسایل نقلیه در بزرگراههای درونشهری با رانندگان جوان اتومبیلهای شخصی به اصطلاح کورس میگذارند و برخی رانندگان تاکسی و اتومبیلهای کرایهای خود را مالک خیابانهای تهران میدانند و کسی را یارای به اصطلاح چپ نگاه کردن به آنان نیست. بنا به گفته روانشناس سرشناس، بیاف اسکینر(1971)، «شخصی که پیدرپی شاهد بوده که افراد قانونشکنی کردهاند بیآنکه مجازات بشوند با احتمال بیشتری دست به قانونشکنی خواهد زد».(ص21).
علت اینکه بسیاری از رانندگان در شهر تهران از رانندگان قانونشکن الگو میگیرند این است که برای این کار تقویت میشوند. تقویت اصل مهم دیگر روانشناسی است. طبق اصل تقویت یا پاداش هر عملی از فرد که با پیامد یا نتیجه دلخواهش دنبال شود نیرومند میگردد، یعنی در شرایط مشابه آتی تکرار میشود.
بر اثر تقویت، هم رفتارهای مطلوب نیرومند میشوند و هم رفتارهای نامطلوب. کودکی که پس از یک درخواست مؤدبانه به خواستهاش میرسد رفتار مؤدبانهاش نیرومند میشود؛ به همان قیاس، کودکی با قشقرق راهانداختن به خواستهاش میرسد رفتار قشقرق او نیرومند میگردد. به سبب شرایط فیزیکی بد رانندگی در سطح شهر تهران و نبود کنترل کافی بر رفتار رانندگان خاطی، رانندگی منطبق بر قانون تقویت نمیشود، بلکه قانونشکنی و تخلفات به سبب اینکه غالبا رانندگان را زودتر به مقصد میرساند تقویت میشود. نتیجه اینکه، در وضعیت فعلی رانندگی در شهر تهران، نهتنها رفتار پیروی از قانون افزایش نمییابد، بلکه از راه الگوبرداری قانونشکنی و ارتکاب به تخلف جای رفتار پیروی از قانون را میگیرد.
افزون بر تقویت یا پاداش، راه دیگر کنترل رفتار به ویژه رفتارهای نامطلوب و ضداجتماعی، تنبیه است. در شهر تهران رانندگان خاطی یا به ندرت تنبیه میشوند یا رفتار خلاف قانون و مقررات آنان با تنبیههای درخور روبهرو نمیشود.
اجرای قانون، قدرت و اختیار و ابزار میخواهد ماموران راهنمایی رانندگی ما غالبا در اجرای قانون قدرت و ابزار لازم را ندارند. راننده خلافکار جلو چشم مأمور راهنمایی رانندگی مرتکب خطا میشود، مثلا چراغ قرمز سر چهارراه را نادیده میگیرد و میگریزد، ولی مأمور اجرای قانون امکان تعقیب و متوقف ساختن و تنبیه کردن او را ندارد و حداکثر از پشت شماره پلاک اتومبیلش را یادداشت میکند. اشکال کار در این است که هم در این مورد و هم در سایر موارد تخلفات رانندگی، راننده خلافکار متحرک است، اما مأموران ناظر بر تخلفات غالبا ثابتاند و این ارتکاب به تخلف و گریز از قانون را آسان میکند. اشکال دیگر این است که تنبیه تاخیری اثربخش نیست. اینکه رانندگان بدانند اگر خلاف قانون عمل کنند ممکن است شماره اتومبیلشان برداشته شود چندان ترسی در دل آنان نمیاندازد، زیرا این تنبیه (جریمه نسیه) غالبا ماهها یا حتی سالها پس از عمل خلاف یعنی زمان گرفتن برگه عدمخلافی و پرداخت وجه جریمه اعمال میشود که دیگر اثربخش نیست.
در ضمن، یادداشت کردن شماره پلاک همیشه موفقیتآمیز نیست. زیرا برخی از پلاکهای اتومبیلها به عمد یا به سهو در زیر سپر اتومبیل پنهان است که در حین حرکت به ویژه با سرعت زیاد و در نور کم قابل رؤیت نیستند. گذشته از آن، طبق یک اصل مهم دیگر روانشناسی، متوسط گنجایش حافظه کوتاهمدت ما انسانها 7ماده اطلاعاتی است، و از آنجا که پلاکهای جدید اتومبیلها بیشتر از 7 ماده اطلاعاتی را شامل میشوند دیدن و یادداشت کردن آنها مخصوصا وقتی که اتومبیل با سرعت در حال حرکت است، کار آسانی نیست. خود این امر موجب بروز مشکلاتی است که من در جای دیگر به آن اشاره کردهام (سیف، 1378).
مورد مشخص دیگر این نوع کنترل غیرموثر کنترل نامرئی است. یعنی تنبیه راننده خلافکار به شکلی که خود او از زمان و مکانش بیاطلاع است و این کاملا بیتاثیر است. طبق تحقیقات فراوان علمی، تنبیه زمانی موثر است که آگاهیدهنده باشد. یعنی مجرم باید در حین ارتکاب جرم متوقف و جرمش به او تفهیم شود، و الا اگر زیر کنترل نامرئی باشد از کجا بداند کی خلاف کرده است یا اصلا خلاف کرده است. نباید فراموش کنیم که بعضی از رانندگان ندانسته خلاف میکنند، و اگر اینگونه تخلفات به آنان گوشزد نشود باز هم ممکن است آن را تکرار کنند.
باز گردیم به کنترل ناکافی بر رفتار رانندگان، مثال بسیار روشنی از کنترل ناکافی مأموران راهنمایی رانندگی در سطح شهر تهران، رانندگی موتورسیکلتسواران است. به راستی موتورسواری در خیابانها و بزرگراههای شهر تهران از کدام قانون تبعیت میکند؟ در کجای دنیا مثل مملکت ما و به ویژه در شهر تهران اشخاص میتوانند سوار دوچرخههای موتوری بشوند و از هرجا که دلشان خواست برانند، هر وقت دوست داشتند دور بزنند، از لابهلای اتومبیلها ویراژ بدهند، از خیابان عبور ممنوع بگذرند، خیابان یکطرفه را در جهت خلاف همه وسایل نقلیه دیگر طی کنند، وسط چهارراه دور بزنند، حتی بر روی یک چرخ نمایش بدهند، و چیزی به اسم چراغ قرمز، پیادهرو، خطکشی عابر پیاده و هیچ ممنوعیت دیگری را نشناسند و این در حالی است که بسیاری از آنها علاوه بر خودشان یکی دو نفر دیگر هم- حتی زن و بچه- سرنشین دارند؟ قطعاً خیل موتورسیکلتهای ریز و درشت که شب و روز در سطح شهر تهران بیپروا جولان میدهند، یکی از عوامل ایجاد مشکلات رانندگی و شاید بزرگترین عامل خطرآفرین است.
* استاد دانشگاه علامه طباطبایی