اما خواندن آن به مسئولان ستاد حوادث غیرمترقبه، جمعیت هلالاحمر مراکز استانها، مدیریت بحران و جمعیت صلیب سرخ سازمان ملل توصیه میشود. تقویم یکی از روزهای هفته از اواخر اردیبهشت را نشان میدهد.
از صبح خبرهایی مبنی بر وقوع زلزله در یکی از شهرهای جنوبی کشور به گوش میرسد. کنجکاو میشوید. صبر میکنید تا اخبار ساعت 14 شروع شود. گوینده خبر، محمدرضا حیاتی است خبر را میخواند: «به نام خداوند بخشنده مهربان، سوگند به فرشتگانی که جانها را به قوت میگیرند و سوگند به فرشتگانی که جانها را به آسانی میگیرند...
که آن روز که نخستین نفر قیامت زمین را بلرزاند و نفخه دوم از پس آن بیاید، در آن روز دلهایی در هراس باشند، (سوره نازعات آیات 14-11) با عرض تسلیت به پیشگاه مردم ایران، سحرگاه امروز عدهای از هموطنان ما در جنوب کشور جان خود را در اثر وقوع زلزلهای به قدرت 1/6 ریشتر که در حوالی شهرستان ... رخ داد
از دست دادند نیروهای امداد و کمکرسانی پس از رساندن خود به محل حادثه توانستند جان کودکان و زنان بیشماری را که در زیر خروارها خاک گرفتار مانده بودند، نجات دهند. اما به گفته رئیس ستاد حوادث غیرمترقبه، هنوز نیازمند کمکهای مردم و خارجی هستیم و...
همان شب تمام شبکههای خبری داخلی و خارجی از شدت زلزله میگویند. مردم نگرانند.ترسیدهاند. هر کس چیزی میگوید: همین روزهاست که نوبت تهران هم بشود.
هنوز نتوانستند بسیاری از اجساد را از زیر آوار بیرون بکشند. سگهای زندهیاب به اندازه کافی موجود نیست. قرار است از کشورهای کانادا، استرالیا، ژاپن و چین محمولههای کمک برسد. ایران کمک آمریکا و اسرائیل را نپذیرفت. ستاد حوادث غیرمترقبه و جمعیت هلال احمر منتظر کمکهای مردمیاند.
تنها یک روز پس از حادثه تعداد کشته شدگان از مرز 3 هزار نفر گذشت. شایعهشده که بیماری گوش و گردن و وبا به شدت در حال شیوع است. سارقان طلا و جواهر حتی به گوش و گردن و دستان زنان زیر آوار مانده رحم نمیکنند! دولت ضمن اعلام عزای عمومی از مردم میخواهد به کمک زلزلهزدگان بشتابند و...»
فردا صبح، مطبوعات به نقل از زندگان حادثه چنین مینویسند: «اسمم مرضیه است. من ماندهام با شوهر و دو بچهام. پژوی شوهرم زیر آوار ماند. حالا ما ماندهایم و همین لباس تنمان، از تمام سرمایهای که سالها کار کرده بودیم و جمع کردیم. غیر از جسدهایی که از زیر خاک بیرون آوردیم، 40 نفر هنوز زیر خاکاند.
پدرم، مادرم، برادرهایم، تنها خواهرم، خالهها و عموهایم و دایی قشنگم همه در زیر خاک ماندهاند. شهرمان با خاک یکسان شده، همه آنها مردهاند. خانوادهام مردهاند، من چرا ماندهام خدا میداند. از خانوادهام شوهرم هم 25 نفر مردهاند...»
همسرش رضا میگوید: «از وقتی رفتیم بالای سر جنازهها و خانوادهاش را دیده، گریه نکرده، همینطور مبهوت مانده... شبها اینجا خیلی سرد است. پتو نداریم. دو روز است غذایمان آب و بیسکوییت است...»
سایتهای خبری هم بیکار ننشستهاند. بسیاری از آنها به هشدار یک دانشمند چینی که قبلا زلزله بم را پیشبینی کرده بود، اشاره میکنند. بعضی از آنها گفتوگویی را نیز با او ترتیب داده و بر روی خروجی سایت خود قرار دادهاند. نویسنده یکی از این سایتها خیلی عصبانی است، او مقصر این حادثه را مسئولانی میداند که به هشدارهای این دانشمند توجهی نکرده و بدون کمترین توجهی از کنار آن گذشتهاند.
نگران نباشید هیچ اتفاق بدی نیفتاده است. هیچ شهری نلرزیده و همه چیز سرجایش است. به دنیای واقعی برگردید و به زندگی عادیتان ادامه دهید. اما این خبر را که چند روز پیش بسیاری از سایتهای خبری آن را بر روی خروجی خود قرار دادهاند و یکی دو روزنامه هم به نقل از آن، این مطلب را چاپ کردهاند، جدی بگیرید.
کاملا واقعی است. از آن واقعیتر تلاش برای یافتن و راضی کردن مسئولان ستاد حوادث غیرمترقبه و جمعیت هلال احمر چند استان جنوبی کشور است. برای انجام گفتوگویی درباره آمادگی آنان در صورت درستی این خبر: «به گزارش سرویس بینالمللی سایت خبری ایران (INA)، به نقل از مجله نویسانیتمیسیت، اخیرا یک پژوهشگر چینی میگوید شکلگیری ابرهای نادر میتواند با زمینلرزه ارتباط داشته باشد. در حقیقت این پژوهشگر و گروهش تلاش میکنند بر اساس شکلگیری ابرهای عجیب و غریب در آسمان، زمینلرزه را چند هفته زودتر پیشبینی کنند.
حال او مدعی است همان ابرهای غیرعادی را در بالای ایران به تازگی دیده است. آنها پیشبینی کردهاند که زلزلهای به قدرت 5 تا 5/6 ریشتر در اواسط و یا اواخر اردیبهشتماه در جنوب ایران اتفاق میافتد. «جو» تنها فردی نیست که این پیشبینیها را انجام میدهد قبل از او «گیلیانی» که دانشمندی ایتالیایی است پیشبینی کرد زلزلهای در شهری از شهرهای ایتالیا اتفاق میافتد که این حادثه رخ داد. در ضمن «جو» همان کسی است که زلزله بم را پیشبینی کرد...»
در نزنید، هیچکس در خانه نیست
آنطور که «جو»، پیشبینی کرده، استانهای جنوبی کشور از جمله هرمزگان، بوشهر، خوزستان و فارس بیشتر از همهجای دیگر در خطرند. پیدا کردن شماره تلفنهای مستقیم و همراه مسئولان ستاد حوادث غیرمترقبه، مدیریت بحران استانداری و جمعیت هلالاحمر کاری است بس آسان. از خبرنگاران استانی تا مسئولانی روابط عمومی این سازمانها با کمال میل شمارهها را در اختیار میگذارند.
اما از آنطرف وقتی تماس حاصل میشود و قرار است نظرشان را درباره این خبر بدانی و اینکه تا چه اندازه آمادگی چنین حادثه اجتماعی را درصورت وقوع آن دارند یا از برنامههایشان در اینباره باخبر شوی، تمام خطها، غیرقابل دسترسی میشود. یا اگر هم آزاد است. هیچ پاسخ روشن و معلومی دریافت نمیکنی.
در نهایت اگر خیلی اصرار کنی مقامی بالاتر را مسئول میدانند یا اینکه ادامه بحث را به زمانی که معلوم نیست، موکول میکنند. این مدیران عبارتند از: « مدیران بخش معاونت امداد و نجات و عملیات جمعیت هلالاحمر، ستاد حوادث غیرمترقبه و مدیریت بحران استانداری استانهای هرمزگان، بوشهر، خوزستان و فارس.»
تنها پاسخ روشنی که دریافت شد این جملات بود: «هنوز دستورالعملی درباره برخورد با زلزله احتمالی که شما از آن سخن میگویید به ما نرسیده است. خود ما هم چیزی در این باره نخوانده و نشنیدهایم. ضمن اینکه هر نوع آمادگی لازم در برابر بحران را هم داریم.»
در این میان اما، قدرت الله بخشیده، مسئول امداد و نجات جمعیت هلالاحمر خوزستان تنها کسی بود که به پرسشها پاسخ گفت. هر چند او هم درباره خبر وقوع احتمالی زلزله چیزی نشنیده است: «خوشبختانه آماده برخورد با هرگونه بحران طبیعی در سطح استان وجود دارد. مگر اینکه شدت حادثه طوری باشد که خود عوامل امداد دچار حادثه شوند، یا آنقدر زیاد باشد که مجبور شویم از استانهای دیگر یا موسسه بینالمللی صلیب سرخ، طلب
کمک کنیم.
معمولا هم پس از 20 دقیقه- بستگی به شرایط راه و دور و نزدیکی شهر و روستا به اولین مرکز امداد- ماموران در منطقه حاضر شده و اقدام به کمکرسانی به حادثهدیدگان میکنند. رساندن خوراک و پتو، و دور کردن کودکان و زنان از محل حادثه از اولین اقدامات ماست»
حال دوباره به دنیای خیال برگردید. گاهی در دنیای خیال واقعیات را بهتر میتوان دید.
«بینندگان محترم، به گزارشی که هماینک خبرنگار ما از محل حادثه ارسال کرده توجه کنید...
اینجا بهشت زهرای شهر ... است.
ظهر یکشنبه، دومین روز پس از وقوع زلزلهای که شهر را با خاک یکسان کرد. باد که برمیخیزد خاک مرگ بر آسمان سر میکشد، 30 هزار کشته در انتظار کفن و دفن، 30 هزار آرزو به گور میشود. 30 هزار مرگ قد میکشد، 30 هزار کفن نشسته بر خاک، چون عروسانی آماده حجله، حجله مرگ... زن فریاد میزند. پس کجایند مسئولان که ببینند بدبختی ما را.»
همشهری استانها