به گزارش همشهری آنلاین، مسأله ماهیت اندیشه مقاومت و تأثیر آن در روند مبارزه نیروهای فلسطینی از مسائلی است که همواره مورد بررسی پژوهشگران قرار گرفته است. در این راستا با حجتالاسلام محمدعلی لیالی پژوهشگر جریانشناسی و استاد حوزه گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید.
آورده ناسیونالیسم و مارکسیسم عربی شکست در برابر اسرائیل بود
لیالی در ابتدا گفت: مسأله مقاومت علیه رژیم صهیونیستی عمری قریب به 75 سال دارد. یهودیانِ صهیونیست از اواخر قرن 19 مسأله دولت یهود را مطرح ساختند که بعدها این امر پس از جنگ جهانی اول و سقوط امپراطوری عثمانی و قیمومیت بریتانیا بر سرزمینهایی چون فلسطین عملی شد و بستر اشغالگری برای صهیونیستها هموار گشت. پس از تأسیس دولت جعلی اسرائیل در سال 1948، دولتهای عربی سعی داشتند در تقابل جدی با اسرائیل آن را شکست داده و مناطق اشغال شده را پس بگیرند. مصر، سوریه و اردن به عنوان سردمداران جنگ با اسرائیل با تکیه بر ناسیونالیسم و ملیگرایی عربی درپی بسیجسازی جنگی جدی علیه اسرائیل بودند، اما در نهایت نبرد اعراب با اسرائیل به بنبست خورد و تنها چیزی که عایدشان شد شکست بود.
وی افزود: در خود فلسطین هم گروههایی با اندیشههای ملی و ناسیونالیستی فعال بودند که آنها هم چندان در آزادسازی سرزمینها توفیقی نصیبشان نشد. از دیگر سو نیروهای چریکی با گرایشها مارکسیستی و سوسیالیستی هم در زمین نبرد با اسرائیل حاضر میشدند که به دلیل عدم برقراری ارتباط وسیع و محکم با بدنه مردم و بعدها انفعال در مبارزه، ناکام ماندند.
انقلاب اسلامی و تغییر رویه مقاومت در منطقه
لیالی اشاره کرد: اما انقلاب اسلامی در سال 57 ورق مبارزه علیه اسرائیل را عوض کرد و اساساً گفتمان مقاومت تفسیر جدیدی پیدا کرد. امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب اسلامی و هدایتگر اصلی گفتمان، دو ایده را به شکل جدی مطرح ساخت: اول، آزادسازی سرزمینهای اشغالی و احیای توجه به آرمان قدس و دوم، نابودی اسرائیل، به تعبیری نفس وجود اسرائیل در هرجایی مضر است و باید به هرشکل نیروی آن را محو و خنثی ساخت.
به جای سنگ، موشک سمت اسرائیل پرتاب میشود
این استاد جریانشناسی ادامه داد: گفتمان انقلاب اسلامی، با طرح الهیاتی از صحنه منازعه علیه اسرائیل، آن را از دوگانه عرب ـ یهود به اسلام ـ صهیونیسم بدل ساخت و حتی آن را فراتر برد و تبدیل به میدان جنگ استضعاف و استکبار کرد. چیزی که امروزه مقاومت فلسطین و نمایندگان مهم آن نظیر جهاد اسلامی و حماس بر آن بنا شده کاملاً منشعب از همان بینشی است که از انقلاب اسلامی برآمده. محور مقاومتی که بر مدار اندیشه گفتمان انقلاب اسلامی میچرخید توانست انتفاضه را از سنگ به موشک تبدیل کرده و حتی در جاهایی نظیر لبنان پاکسازی کامل سرزمینی را به ارمغان آورد.
سازش با دشمن چیزی است که در اندیشه مقاومت هیچ جایگاهی ندارد
وی افزود: شاید سؤال پیش بیاید که به راستی بین اسلام و مارکسیسم یا سوسیالیسم چه تفاوتی است که نیل به پیروزی در هر کدام متفاوت است، در جواب باید گفت، آن چیزی که در اسلام و مقاومتِ برآمده از قرآن وجود دارد هیچ راه سازشی برای افراد قرار نمیدهد. مقاومت اسلامی راهی برای تعامل با اشغالگران ندارد و تنها راهی که باید رفت جهاد و انجام تعهد در قبال مردم مستضعف است. آمیزش این تفکر با اندیشههای دینی بنای مقاومت را استوار کرده و آن را در برابر اسرائیل و حامیان غربیاش سرسخت ساخت. اما این بنمایه عقیدتی چیزی بود که نیروهای ملی نظیر یاسر عرفات نداشته و سرآخر تفنگ(مقاومت) را کنار گذاشته و شاخه خونآلود زیتون(سازش) را در دست گرفتند و سوغات کمپ دیوید و اوسلو را برای فلسطینیان به ارمغان آوردند. امروزه برای بسیاری از مردم مسلمان منطقه و جهان ثابت گشته است که آنچیزی که توانایی تقابل با اسرائیل را دارد اسلام سیاسی و مبارز است و سایر اندیشهها یا شکست میخورند یا در بهترین حالت پس از مدتی مبارزه را کنار گذاشته و سازش و تعامل را با دشمن صهیونیستی پیگیری میکنند.