ایران و روسیه به ابتکار و طرحی نو برای حل بحران غزه می­‌اندیشند و دیدار پنج ­ساعته رئیسی و پوتین در شب برفی مسکو یکی از نشانه‌­های آن است. با کنار هم چیدن برخی شواهد و مرور تجربه همکاری دو کشور، امیدهای همگرایی افزایش یافته است و بیشتر از هر زمانی می‌­توان گفت «چرا که نه!»

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایرنا، دو سفر کاریِ فشرده و یک‌روزه روسای جمهور دو کشور، در بحبوحه بحرانی جهانی، وقتی یکی از آن دو به دیدار آیت‌الله «سید ابراهیم رئیسی» رئیس‌جمهور ایران و «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه منتج شود و بحران هم کشتار مردم بی‌دفاع غزه از سوی رژیم صهیونیستی باشد، اهمیتی ویژه در تحرکات دیپلماتیک جهان می‌یابد. این اهمیت را برخی داده‌های دیگر ارتقاء داده و آن را نیازمند تحلیلی فراتر از زردنویسی‌های استقبال و بدرقه‌ای می‌سازد.

رئیس‌جمهور روسیه درحالی روز چهارشنبه ۱۵ آذر سفر منطقه‌ای خود به امارات متحده عربی و عربستان سعودی را آغاز کرد که از ابتدای جنگ با اوکراین، آمریکا و اروپا تمام تلاش خود را برای انزوای ولادیمیر پوتین به کار گرفته بود اما آنچه «محمد بن زاید آل نهیان» رئیس امارات و «محمدبن سلمان» ولیعهد سعودی به عنوان دو شریک آمریکا برای پوتین تدارک دیده بودند، نشان داد که طرح منزوی‌سازی پوتین دستکم در خاورمیانه و حاشیه خلیج‌فارس چندان پیشرفتی نداشته است. رسانه‌ها این سفر را گرچه بیشتر دوجانبه و اقتصادی تفسیر کردند اما این تمام ماجرا نبود و «غزه» به عنوان تراژیک‌ترین موضوع این روزهای جامعه بین‌الملل یکی از مهمترین محورهای گفت‌وگوها بود. رئیس‌جمهور روسیه بلافاصله پس از پایان سفر فشرده خود به ریاض و ابوظبی، عصر پنج‌شنبه ۱۶ آذر در کاخ کرملین میزبان آیت‌الله رئیسی شد. سفر رئیس‌جمهور ایران هم کوتاه و فشرده بود و با دستورالعمل‌های مشخص درباره روابط دوجانبه و البته بحران غزه.

پنج ساعت دیدار بی‌وقفه پوتین و رئیسی به گفته «حسین امیرعبداللهیان» وزیر امورخارجه، شامل مذاکرات دوجانبه پیرامون امور بانکی- پولی، ترانزیت، راه آهن، همکاری نیروگاهی، کشاورزی، انرژی، علمی، دانشگاهی، فناوری، گردشگری، صنعت…) و همکاری‌های منطقه‌ای و بین‌المللی مورد توجه و پیگیری بود. سه ساعت از این پنج ساعت در شام کاری تدارک دیده شده از سوی رئیس‌جمهور روسیه برای رئیس‌جمهور ایران گذشت و به نظر می‌رسد مهمترین بخش سفر هم در این بازه زمانی بوده است، جایی که مذاکرات رئیسی-پوتین روی مسئله فلسطین تمرکز داشت و طرفین بر ضرورت توقف فوری جنگ و نسل‌کشی در غزه و کرانه، توقف کوچ اجباری ساکنان غزه و گشایش بی‌درنگ مرز رفح برای ارسال کمک‌های گسترده انسانی به سراسر غزه تاکید داشتند و به تصریح امیرعبداللهیان روسیه به «ابتکار عمل» در این زمینه می‌اندیشد. اندیشه‌ای که چرایی شکل‌گیری آن را شاید بتوان در این روایت «محمد جمشیدی» معاون سیاسی دفتر رئیس‌جمهور از دیدار پوتین و رئیسی دریافت، بر مبنای متن منتشر شده از سوی جمشیدی در ملاقات خصوصی چندساعته رئیسی و پوتین، مذاکرات مفصل و بسیار مفیدی درباره همکاری‌های دو جانبه و منطقه‌ای با محوریت غزه انجام شد. رئیسی با یادآوری تجربه موفق همکاری در منطقه، ابتکاراتی مطرح کرد. قرار شد دو طرف در «اهداف و اقدام»، هماهنگ عمل کنند.

ابتکار عملی که تهران مختصات آن را برای مسکو ترسیم کرده، گرچه هنوز شفاف اعلام نشده اما هماهنگی ایران و روسیه در قبال تحولات غزه هم در عرصه اهداف و هم اقدامات، روشن‌ترین بخش این ابتکار خواهد بود، هماهنگی که دو کشور پیش از این و در جنگ سوریه به خوبی آن را تجربه کرده‌اند و به درستی از سوی رئیس‌جمهور ایران به رئیس‌جمهور روسیه یادآوری شده است. اینکه آیا تهران و مسکو پس از این تجربه مشترک موفق، می‌توانند ابتکار عمل تازه‌ای را در بحران انسانی جنگ غزه به عهده بگیرند، پرسشی است که برخی داده‌ها پاسخ آن را نزدیک به مثبت می‌کند. به ویژه آنکه امیرعبداللهیان بلافاصله پس از بازگشت از روسیه در گفت‌وگوهای تلفنی جداگانه با رهبران مقاومت درباره این ابتکارات به گفت‌وگو پرداخت. وزیر امور خارجه در گفت‌وگو با اسماعیل هنیه رییس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین از گفت‌وگوهای مهم میان رؤسای جمهور ایران و روسیه در موضوع فلسطین سخن گفته است. وی در گفت‌وگو با زیاد نخاله دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین هم او را در جریان آخرین تحرکات دیپلماتیک عربی، اسلامی و جمهوری اسلامی ایران برای حمایت از مردم فلسطین از جمله مذاکرات رییس جمهوری اسلامی ایران با رییس جمهور روسیه در مسکو قرار داد.

روس‌ها و تعیین پارامترهای جدید اثرگذاری در منطقه

ابتکارات ایران برای پایان دادن به بحران غزه، از سوی روسیه مورد استقبال قرار گرفته است. این گزاره را می‌توان از میانه سطور و ناگفته‌های توییت‌ها و اظهارات دریافت اما آنچه تأکیدی موکد بر این ادعاست، کنار هم چیدن نشانه‌هایی در رفتار روسیه در قبال نظم و نظام بین‌الملل و نیز منطقه غرب آسیا و خاورمیانه در چند سال گذشته است. مجموع این نشانه‌ها حکایت از آن دارد که فدراسیون روسیه درپی بازگرداندن نقش خود در معادلات جهان و خارومیانه است. نقشی که کارایی و اثربخشی آن، با آنچه در حال حاضر قابل مشاهده است، تفاوتی ملموس داشته باشد. در سال‌های اخیر به ویژه دو سال جنگ اوکراین، روسیه بیش از همیشه به ایران و هم پیمانان ایران در منطقه گرایش یافته است و گرچه روابط خود را با رژیم صهیونیستی هم حفظ کرده اما این روابط زیر سایه حمایت تل‌آویو از زلنسکی یهودی‌تبار، دیگر به شیرینی گذشته نیست.

گرچه روسیه نیازمند بازتعریف سیاست خاورمیانه‌ای خود است اما این تلاش مسکو برای بازگشت اثرگذارتر به مناسبات منطقه‌ای را بدون در نظر گرفتن متغییر روابطش با آمریکا نمی‌توان دقیق تحلیل کرد. بخش بزرگی از انگیزه این تلاش‌ها برای «come back» قدرتمند به معادلات بین‌المللی و جایگاه‌یابی به عنوان یک متغییر قدرتمند، در رقابت تاریخی روسیه و آمریکا و تلاش مسکو برای ایستادن در برابر یکجانبه‌گرایی واشنگتن قابل ارزیابی است. روسیه برای حضور محسوس‌تر در خاورمیانه به عنوان جغرافیایی که متحد سنتی آمریکاست در تلاش است و حضور در جنگ سوریه، قراردادهای اقتصادی و نظامی با حاشیه‌نشینان خلیج‌فارس و نقش‌آفرینی احتمالی و آتی در بحران غزه را می‌توان در همین راستا ارزیابی کرد.

واقعیت تغییر در نظام بین‌الملل و عبور آرام اما محسوس جهان از یکجانبه‌گرایی، از سوی کرملین هم مانند بسیاری از مراکز تصمیم‌گیر جهان درک شده است. روسیه هم مانند چین، هند، برزیل، اندونزی و مالزی و ایران در پی ساختن جایگاه خود در این نظم نوین است. نظمی که نشانه‌های شکل‌گیری آن در عرصه اقتصادی را در شرق آسیا و تکوین آن در عرصه سیاسی را در غرب آسیا می‌توان به وضوح دید، جایی که هژمونی ایالات متحده آمریکا برای ولیعهد جوان سعودی و حاکم امارات هم کارایی خود را از دست داده است.

ایران و ثباتی که برای منطقه می‌خواهد

ثبات در منطقه غرب آسیا یکی از مهمترین اهداف تبیین شده در دکترین جمهوری اسلامی است و از آن رو که حضور نیروهای فرامنطقه‌ای را تهدید و تحدیدکننده این صلح و ثبات می‌داند، همواره در پی ابتکاراتی برای رفع این معضل است. ابتکار غزه و هماهنگی با روسیه در تصمیم و اقدام هم در همین راستاست و پیگیری آن گرچه به دلایلی متفاوت اما با یک هدف انجام می‌شود. واقعیت آن است که بحران غزه با نزدیک به ۲۰ هزار شهید و زنان و کودکان آواره، برای تهران از دو بعد ایدئولوژیک و استراتژیک اهمیت ویژه دارد. جمهوری اسلامی ایران در قانون اساسی خود حمایت از مظلوم و مستضعف را به عنوان اصلی اساسی مورد تاکید قرار داده و از این رو در حمایت از هر مسیر و گروهی در راستای ظلم‌ستیزی، دست برتر را دارد.

حمایت ایران از گروه‌های مقاومت در منطقه را هم می‌توان در راستای دیگر دکترین جمهوری اسلامی در مسیر حراست از مرزهای خود ارزیابی کرد. تهران به ویژه پس از جنگ هشت‌ساله تحمیلی، تمام تلاش خود را به کار بسته است تا سایه جنگ را از سر خود دور کند بر همین اساس متوقف‌سازی طرح‌های جنگ‌طلبانه در مسافت‌هایی دورتر از مرزهای خود برای تهران بسیار مهم است. این اولویت‌های استراترژیک و ایدئولوژیک ایران در قبال بحران سوریه هم وجود داشت و زمینه ابتکارات و اقداماتی را فراهم کرد که در نهایت به پایان جنگی یازده ساله در این کشور منجر شد.

چرا می‌توان به تکرار همکاری امیدوار بود؟

مجموع آنچه درباره اهداف و دیدگاه روسیه و ایران در غرب آسیا گفته شد، روی کاغذ دستکم، امکان شکل گیری ائتلافی برای پایان دادن به بحران غزه را ممکن نشان می‌دهد. همکاری نظامی و امنیتی تهران و مسکو در سال‌های اخیر گسترده‌تر از همیشه پیگیری شده و روابط دو کشور هم از بُعد نظامی و امنیتی و هم ژئوپلیتیک عمیق‌تر از همیشه. سپتامبر ۲۰۱۵، وقتی روسیه به صورت مستشاری و به دعوت دولت قانونی سوریه، وارد جنگ شد، ایران از ماه‌ها پیش به دعوت بشار اسد رئیس‌جمهور سوریه در این کشور حضور داشت و بسیاری از تحلیلگران حضور مستقیم و اعلام شده روسیه در سوریه را ابتکار ایران در آن جنگ تفسیر کردند. سلسله نشست‌های میان مقامات ایران و روسیه در سطوح مختلف بنیان همکاری راهبردی و استراتژیک تهران و مسکو برای حمایت از دولت قانونی اسد گذاشت. استراتژی‌ای که در نهایت دولت قانونی سوریه را حفظ کرد و مقابل تروریسم داعش بازدارنده شد. تجربۀ همکاری نزدیک و تعاملات پایدار، امیدها برای ابتکار عمل‌هایی جدید در دیگر عرصه‌ها را هم تقویت می‌کند؛ شاید ابتکار مشترک ایران و روسیه برای جنگ غزه ماند.