هیچ زمانی را به یاد نداریم که این نهاد جز برتکلیف خود در رعایت مصالح اسلام و مسلمین گام برداشته باشد. به همین دلیل است که به قول دکتر شریعتی پای هیچ قرارداد استعماری امضا روحانیون دیده نمیشود.»
- حضور روحانیون را در مناصب اجرایی چگونه ارزیابی میکنید؟
این مسئله یک جنبه ماهوی دارد که آیا حضور روحانیون در امور اجرایی مشکل شرعی خاصی دارد؟ یک جنبه مقطعی نیز در این مسئله دیده میشود، در یک مقطعی که هنوز آثار فرهنگی طاغوت بر فکر مردم سنگینی میکرد و طاغوت برای به حاشیه راندن روحانیت از مناصب اجرایی تلاش میکرد، جامعه آماده پذیرش روحانیون در مناصب اجرایی نبود.
به لحاظ ماهوی هیچ منع عقلایی برای حضور روحانیون برای امور اجرایی نبوده و نیست، زیرا با این استدلال حضرت علی(ع) نیز نباید در امور اجرا حضور پیدا میکردند. آنچه که امام(ره) در آغاز انقلاب اسلامی بیان کردند که روحانیون وارد کار اجرا نشوند، براساس فضای آن روز بود تا این تصور برای مردم شکل نگیرد که این انقلاب برای روحانیون ایجاد فضا کرده است. چون تصدی مسئولیت را به عنوان امتیاز میدیدند. در حالیکه در فرهنگ اسلامی ما تصدی و قبول مسئولیت نوعی امانتداری است.
بنابراین نگاه امام(ره) یک راهبرد درازمدت نبود بلکه یک تاکتیک مقطعی به اقتضای فضای فرهنگی آن روز بود. اگر این امر به عنوان یک راهبرد دراز مدت پیگیری میشد محروم کردن روحانیون از مسئولیت نبود بلکه محروم کردن جامعه از مواهب مدیریت خوب بود.
- به نظر شما چرا در کشور ما مناصب اجرایی مثل قوه قضائیه و یا وزارت اطلاعات به روحانیون واگذار میشود ولی با وجود رویکرد فرهنگی در وزارت ارشاد و یا آموزش و پرورش از روحانیون کمتر استفاده میشود ؟
البته واگذاری مناصب وزارت اطلاعات، قوه قضائیه و یا مناصب دیگر نیز حکمت خود را دارد. زیرا در این مناصب به دلیل تمرکز قدرت باید افراد فاضل و زاهدی گماشته شوند تا بواسطه این قدرت به انحراف کشیده نشوند. لذا همواره کسانی که به این مسئولیت گمارده میشوند باید درجه اجتهاد داشته باشند تا در مسائل اشراف فقهی لازم را داشته و از انحراف مصون شوند. در مسئولیتهایی که ذکر کردید هم کمابیش از روحانیون استفاده شده است.
ولی چندین دوره است که چنین اتفاقی نیفتاده و به نظر میرسد که حداقل به این سمت میرویم که در این دو وزارتخانه شاهد حضور روحانیون نباشیم.مدیریت فرهنگی چیزی نیست که منحصر به روحانیون باشد. مهم این است که افرادی در این مناصب باشند که از مدیریت فرهنگی قوی برخوردار باشند. ما در زمینه مسئولیت روحانیون نه افراط را باید پیشه کنیم و نه تفریط.
- در رابطه با مجالس مذهبی و هیأتها چطور ؟
به نظر میرسد جریانی خواسته یا نا خواسته رنگ وعظ و خطابه را در اینگونه مجالس کم می کنند.روحانیت هنوز جایگاه خود در میان مردم را حفظ کرده. اگر غیر روحانیان هم سخنرانیهای مذهبی و یا مداحی میکنند غالب اینها به شاگردی روحانیت افتخار دارند. اینها در حقیقت دست پروردگان روحانیت هستند.
همینها عموماَ از راهنمایی روحانیت استفاده میکنند. در چند سال گذشته وقتی برخی از مسائل غیر واقعی در میان مداحان رواج پیدا کرده بود، ایشان به روحانیون مراجعه کرده و از آنها جویای صحت و سقم مطالب خود شده و سخنان و اشعار خود را با راهنمایی روحانیون اصلاح کردند. لذا نمیتوان روحانیت را از این مراسمها حذف شده دانست.
- فکر میکنید برای اینکه روحانیت بتواند وجهه پاسخگویی خود را به جوانان حفظ کند به چه سمت و سویی برود؟
تاریخ نشان داده که علمای شیعه همواره با مقتضیات روز آشنا بوده و براساس آن حرکت کردهاند . امروزه ما در کشوری زندگی میکنیم که مخاطبان دانشجوی آن به شدت افزایش یافته و روحانیون نیاز به آشنایی با دانش روز برای پاسخگویی به جوانان دارند. روحانیت امروز این نیاز را درک کرده و امروز دوش به دوش نسل جوان به تحصیلات دانشگاهی پرداخته است.
امروز بسیاری از روحانیون ادبیات و نیاز نسل جوان را شناخته و براساس آن رفتار میکنند. حرکت روحانیت چه در دوره میرزای شیرازی که منتهی به حکم لغو امتیاز تنباکو شد، چه در دوره انقلاب مشروطه که با محوریت روحانیون شکل گرفت، چه با ندای آزادیخواهی از سوی آیتالله مدرس، چه در نهضت ملی کردن صنعت نفت با محوریت آیتالله کاشانی و چه پس از آن در حرکت انقلابی امام راحل(ره) همواره روحانیت نشان داده است که برای عزت اسلام، سربلندی، آزادی و استقلال جامعه اسلامی حرکت میکند و پس از کسب موفقیت نیز، بهره شخصی از قدرت نمیگیرد.
مردم وقتی این اخلاص، دلسوزی و زهد را از علمای شیعه میبینند به دور پرچم برافراشته شده توسط آنها گرد آمده و از آنها حمایت میکنند. به تجربه ثابت شده که هرزمان حرکتی با مشارکت روحانیت آغاز و در میانه راه علما طرد شدهاند مردم نیز از حمایت این حرکت دست برداشتهاند.
- آیا این حرکتها پس از انقلاب نیز تداوم داشته است؟
روحانیت شیعه بعد از انقلاب دو مسئولیت خطیر را به عهده گرفته است. یکی، دفاع از موجودیت انقلاب و خون شهداست که برای این منظور از هیچ کوششی دریغ نورزیده و حتی حاضر شده جان خود را در این مسیر تقدیم کند. چهره درخشنده شهیدانی همچون بهشتی، مطهری، باهنر، شهدای محراب و هزاران شهید دیگر گواه بر این ادعاست.
روحانیت شیعه از سوی دیگر انقلاب را به عنوان عرصهای برای خدمت به مردم تشخیص داده و کوشیدهاند در سنگرهای مختلف خدمت به جامعه از نمایندگی مجلس تا مسئولیتهای دیگر از این مسئولیتها برای خدمت به مردم بویژه مناطق محروم بهرهبرداری کند.
امروز که انقلاب اسلامی گردنههای پر پیچ و خم و صعب العبوری را پشت سر نهاده است و دشمنان را مستاصل نموده به گونهای که به جای سردادن عربدههای تهاجم نظامی راهبرد تغییر را اعلام میکنند، مسئولیت روحانیت شیعه سنگینتر میشود.
چرا که با این تغییر موضع دشمن، هویت مسائل پیچیدهتر و امکان انحراف بیشتر شده است و این به عهده روحانیت شیعه است که با آفند فرهنگی ساختارهای پوشالی فرهنگ غرب را نمایان کرده و از سوی دیگر در برابر ناتوی فرهنگی، راهکارهای آفندی و پدافندی در پیش گیرد تا نسل جوان در برابر آماج حملات فرهنگی بیگانگان بیمه شود. در این مسیر یقیناَ مردم مسلمان نیز مثل همیشه یاریرسان روحانیت شیعه بوده و در جهت مقابله با ترفندهای دشمنان با علما همگام خواهند شد.
- در یک تحلیل کلی ارزیابی شما از عملکرد روحانیون در 30 سال گذشته چیست؟آیا برای شما این عملکرد قابل قبول بوده است؟
بدیهی است که هر مدیریتی هم نقاط مثبت دارد و هم نقاط منفی، روحانیت که قبل از انقلاب فاقد تجربه مدیریت بود، بعد از پیروزی انقلاب وارد این عرصه شد، طبیعی است که روحانیون تا بیایند و با مسائل آشنا شده و معیارهای مدیریت حکومت را بدست آورند ممکن است زمان ببرد و در بستر زمان دچار افت و خیزهای فراوانی هم بشود.
ولی آنچه که مهم است این موضوع است که روحانیت در مقام مدیریت و تدبیر امور به فکر خدمت بوده و از آنجایی که انگیزه خدمت است و نه کسب قدرت، مقام و امتیاز انتقادها را یکیک به جان دل خریده اند. بدنبال همین امر نیز در پی رفع خطاها بر آمدهاند.
روحانیون امروز پس از 30 سال تجربه مدیریتی باز هم سعه صدر خویش را حفظ کرده و با دلسوزی بیشتری خدمت به ملت را پیگیری میکنند. در مجموع کارنامه روحانیت پس از 30 سال به نظر بنده موفق بوده و موفقیتهای افزونتر را نیز نوید میدهد.
همشهری جمعه