«اتم آگویان »، کارگردان کانادایی فیلم، به آرامی پای در یک میدان مین میگذارد و به سلامتی از آن عبور میکند.
داستان فیلم درباره یک فعالیت فوق برنامه در یک دبیرستان است که توجه عموم را بهخود جلب کرده است. نحوه روایت فیلم، یادآور فیلمهایی همچون «بابل» و «تصادف» است و داستانهای موازی طوری پیش میروند که این حس القا میشود که همه چیز در جهان بههم مربوط است.
اما بر خلاف فیلمهایی همچون بابل و تصادف، آگویان در فیلم ستایش، بیش از حد بر واقعگرایی افراطی تأکید نمیکند و در جای جای فیلم، ردپای نشانهگرایی و سمبلیسم مشاهده میشود و انگیزههای قوی شخصیتها کاملا با نشانههای مختلف پیوند خوردهاند؛ به عنوان مثال یک ویولون، تزئینات کریسمس، عکسهای قدیمی، تصویری از تولد مسیح و... که همگی برای دارندگانشان عتیقههایی باارزش و پرمعنا هستند.
فیلم که با دقت و ظرافت تدوین شده، سرشار از فلاشبکها و رؤیاهای متعدد است که در داستان پسری نوجوان به نام سیمون درباره حقایق مربوط به مرگ چند سال پیش والدینش در یک تصادف رانندگی، گنجانده شده است.
در صحنههای متعددی، ما شاهد گفتوگوی سیمون (با بازی دوون بوستیک) با پدر بزرگش با نام موریس (با بازی کنث ولش) هستیم که در بیمارستان بستری است و ارتباط آنها از طریق ارتباط ویدئویی با تلفن همراه انجام می شود. در این گفتوگوها، سیمون درباره اتفاقات مربوط به مرگ والدینش سؤالاتی از پدربزرگش میپرسد.
امتناع آگویان از برچسب زدن به شخصیتها، ما را وادار میکند تا بیشتر توجهمان را به بعد انسانی شخصیتها معطوف کنیم و نتیجهگیری شخصی خودمان را درباره پس زمینه فرهنگی آنها انجام دهیم.درونمایه اصلی فیلم «ستایش»، تأکید بر عقلانیت و منطق است اما در عین حال، داستان آن پیچیدگیهای زیادی دارد. آگویان ، توصیفی زیبا و تاحدودی بدبینانه از دنیا ارائه میدهد که در آن انسانها چیزهای زیادی را از یکدیگر پنهان میکنند و یک خشم کور و ناگهانی، میتواند بدون هیچ دلیل معقولی زندگی آرام انسانها را به هم بریزد. به عنوان مثال، محتمل بودن خشونت، در صحنهای در یک رستوران که 3نفر بر سر یک ساندویچ به جان هم میافتند، خود را نشان میدهد.
خشونت نهانی موجود در فیلم «ستایش»، همزمان با یک صحنه بسیار زیبا به نمایش گذاشته میشود؛ در این صحنه، ما ریچل را در حال نواختن ویولن میبینیم که سامی در حال تماشای اوست و در عین حال، تکه های یک تابلوی تولد مسیح را در حال سوخته شدن در آتش میبینیم و در کنار آن تلفن همراهی که تصویر فردی در آن مشاهده میشود و کمکم در اثر حرارت آتش، تصویر به هممیریزد و خود تلفن هم متلاشی میشود.
در این فیلم نیز مثل سایر فیلمهای آگویان ، تکنولوژی نقش فعالی در فیلم دارد. تکنولوژی در عین حال که شگفتانگیز است، ترسناک نیز هست و قدرت تخریب و نابودی شیطانی و عجیبی دارد.طی چت کردن ویدئویی سیمون، پنجرههای چت بسیاری باز می شود و افراد زیادی همزمان با هم مشغول صحبت میشوند و هر یک عقاید کاملا متضاد با هم بر زبان میآورند.
آیا تکنولوژی باعث متحد شدن انسانها شده است؟ یا اینکه ما فقط کورکورانه در دامی افتادهایم که خودمان آن را کار گذاشتهایم؟یکی از نقاط قوت فیلم «ستایش»، موسیقی متن تحسین برانگیز آن است که توسط مایکل دانا ساخته شده است. احساسات غمانگیزی که در موسیقی فیلم موج میزند، یادآور تاریخچه زندگانی شخصیتهایی واقعی است که اگر شناخته شوند، داستان زندگی شان میتواند پرده از راز دلیل جنایتهای وحشتناک آنها بر دارد، یا اینکه هیچ کمکی به درک این رازها نکند.
نیویورک تایمز- 8 می 2009