همشهری آنلاین؛رابعه تیموری:بیبی فاطمه سن و سال خودش را هم نمیداند و اگر از او درباره طول عمرش سوال کنید با لهجه شیرین محلیش میگوید: «همه کسانی که یادم میآید مردهاند و من هنوز زندهام! خدا میداند چرا اینقدر به من عمر داده. »بی بیفاطمه نوروزی، ابرصدساله ایرانی است و رکورد پیرترین انسانهای جهان را که عمرشان تایید شده پشت سر گذاشته است. او اهل تربت جام است و یک قرن و ٢٤ سال خاطره در سینه دارد:
بیشتر بخوانید:عکس | شناسایی بانوی ۱۲۴ ساله در تربت جام | پیرترین زن ایران هیچ بیماریای ندارد
لهجه بیبی تربت جامی اصیل است. تنها پسرش عبدالواحد هم که صاحب ٧ فرزند و چند نوه است، با همان لهجه محلی مردم این شهرستان صحبت میکند. ناف بیبی فاطمه را با زحمت بریدهاند و حتی روزهای کودکیش را با کار گذرانده است. او تعریف میکند: «قدیم دخترها مدرسه نمیرفتند و همینکه قدشان از زمین کنده میشد پای دیگ و اجاق آشپزی مینشستند و برای کشت و درو محصول سر زمین میرفتند. ما هم کارهای خانه را انجام میدادیم و هم دامدار و کشاورز بودیم.»
چشمهای بیبی فاطمه دیگر سو ندارد که پشتدار قالی بنشیند، پشتی ببافد یا نقش گل و مرغ روی پردههای سفید تترون گلدوزی کند، اما در روزهای جوانیش بانوی هنرمند وتر و فرزی بوده که کمتر کسی میتوانست زودتر از او دار قالیچه ٦ متری را پایین بیاورد.
روزی که بیبی پیر شد
هنوز هم غیرت بیبی فاطمه قبول نمیکند که رخت و لباسش را دیگران بدوزند و هر وقت قرار است تنها عروس بیبی برایش پیراهن چیت گل ریز کمرچین یا قطیفه و دسمال سر نو بدوزد، خودش هم نخ و سوزن دست میگیرد و با چشمهای کمسویش آنها را کوک میزند. او فکر میکند کار و زحمت زیاد قد و قامت او را خمیده و تنش را بیقوت کرده، ولی قدیمیهای محل که از زندگی پرفراز و نشیب بیبی اطلاع دارند میدانند روزی که ٢ دختر جوانش بر اثر بیماری از دنیا رفتند، بیبی به یکباره پیر شد. همسر بیبی فاطمه هم از دنیا رفته و از دار دنیا فقط عبدالواحد برایش مانده که از مادر پیرش نگهداری میکند.
حسرت لاکچری خوران
بیبی فاطمه حتی وقتی که لب و دندان پلوخوری داشت، خورد و خوراکش همان «قلورتروش» و «قروتی» محلی مردم خراسان بوده که به سوپ ترش و کله جوش بیشباهت نیست. بیبی نمیداند مواد غذایی سفره ساده او عنوان پرطمطراق «ارگانیک» را یدک میکشد و شهرنشینان لاکچری خور در حسرت این مواد غذایی سالم ماندهاند. او میگوید: «مادرجان قدیم اینطور نبود که هفت روز هفته مردم پلو بخورند. ما گندمی را که در زمین خودمان کشت میشد، به آسیابان میدادیم تا آرد کند و توی تغارهای مسی بزرگ آنها را خمیر میکردیم. بعد پای آتش تنور مینشستیم و نان تفتان درست میکردیم. این نان را در سفره چاشت با کره و پنیر و تخم مرغ محلی میخوردند و ناهار آن را توی کاسه آبگوشت و قروت و قلورتروش ترید میکردند. شب هم خوراک ما نان و ماست یا نان و اشکنه شیر بود.»
آرزویی که برآورده نشده
مادربزرگ مهربان و ١٢٤ساله تربت جامی هیچوقت موقع طلوع خورشید در رخت خواب نبوده است. او میگوید: «تا حالا نماز صبح من قضا نشده و حتی قدیم که آب لوله کشی نداشتیم، صبح زمستان یخ حوض را میشکستم و وضو میگرفتم.» بیبی حتی در روزهای بیماری هم نمازش ترک نمیشود.
آوازه بیبی فاطمه پای مسئولان شهرستان و خبرنگاران بسیاری را به خانه ساده او باز کرده و هر یک وعدههای بسیاری به بیبی دادهاند که هیچوقت وفا نشده است، اما فقط وعده سفر حج برایش شیرین بوده و درحالیکه حتی نمیداند از زبان کدام مسئول این وعده را شنیده، چشم انتظار برآورده شدن آن است.
بیبی فاطمه تنها ابرصدساله تربت جامی نیست و کربلایی «مشتاق مشتاقی» که ۲۸ فروردین ماه ۱۳۷۴ در سن ۱۸۵سالگی فوت کرده، اهل روستای سمرغاوه تربتجام بوده تا این شهرستان رکورد کهنسالترین مرد و زن را به خود اختصاص دهد.