اما قصه پر غصه مهاجرت بیرویه روستانشینان به حاشیه شهرها در نیمکرهجنوبی زمین داستان چندان خوشایندی نیست و اغلب جز فقر و فلاکت چیز دیگری به همراه نداشته و از اساسیترین مسائلی است که کشورهای توسعه نیافته با آن روبهرو هستند.
این مسئله دارای پیامدهای بیشتر منفی برای مقصد یعنی شهرهاست. دراین بین موضوع مهاجرت دائمی خانوارهای روستایی به شهرها بهویژه تهران با این فرض بررسی میشود که بین سطح توسعه یافتگی روستاها و میزان شدت و جهت جریان مهاجرت روستا به شهر رابطه وجود دارد و دلیل اصلی مهاجرت عامل اقتصادی و تفاوتهای درآمدی یا شغل است که نمودی از توسعه نابرابر شهری و روستایی در نیمکرهجنوبی زمین است.
با این وصف آیا جزء الگوپذیری از فرایند پیشرفت و توسعه در کشورهای شمالی راه دیگری وجود دارد؟ آنان که این راه را رفتهاند چه آسیبی دیدهاند؟ آیا دلیل عقبماندگی جنوبیها نفی الگوپذیری از شمالیها نیست؟در توسعه درون شهری، بیشترین توجه معطوف به استفاده مؤثرتر از زمینهایی است که در پوشش توسعه شهری هستند.
بخش بزرگی از رشد جمعیت و نیاز مسکن در شهر را میتوان با پرکردن بافت موجود شهر، افزایش متعادل تراکم، نوسازی و بازسازی مناطق فرسوده و احیا و تغییر کاربری بناهای قدیمی موجود برآورده ساخت.
نخستین مرحله مهم در هر شهر این است که ابتدا شاخصهایی را طراحی کرد که با اندازهگیری آن شاخصها میتوان میزان توسعه درونی هر شهر را با توجه به استانداردهای مربوط سنجید.
شاخص بهرهوری زمین شهری
بهرهوری زمین شهری بدین مفهوم است که با توجه به گران و کمیاب بودن و تجدیدناپذیربودن زمین شهری، هر چه میزان تعداد نفرات بیشتر باشد، به مفهوم بهرهوری بالاتر زمین شهری است. البته این میزان چنانچه بیش از استانداردهای قابلقبول شهرسازی باشد، ضدتوسعه تلقی خواهد شد؛ مشابه چیزی که در تهران اتفاق افتاده است.
این موضوع برای سایر شاخصها نیز موضوعیت دارد. این شاخص را با محاسبه تراکم جمعیتی خالص و تراکم جمعیتی ناخالص در هر هکتار زمین شهری میتوان بهدستآورد. این شاخص اطلاعات قابل ملاحظهای از پراکندگی، فشردگی جمعیت و در نتیجه پیامدهایی چون انباشت سرمایه و جمعیت، میزان بهرهوری از زمین، تاسیسات و زیر ساختهای شهری را نمایان میکند.
شاخصسرانه فضای شهری
طبق این شاخص، شهری را میتوان توسعه یافته دانست که سرانههای مربوط به سطح فضای سبز، سطح فضای باز، سطح فضایهای آموزشی، بهداشتی و درمانی، ورزشی، امنیتی، فرهنگی و نظایر آن در حد استانداردهای تعیین شده شهرسازی بهصورت کلی یا استانداردهای تعیین شده در طرح مصوب محدوده مربوط باشد. به این شاخص، شاخص مطلوبیت هم میگویند.
سازگاری کاربریها
هر چه از میزان ناسازگاری کاربرهای هم جوار در محدوده شهر کاسته شود، این به مفهوم حرکت در مسیر توسعه یافتگی شهر از درون است. شهری که کاربرهای آن، با هم منطبق و سازگار نباشد و مزاحم انجام فعالیت یکدیگر شوند، نمیتواند توسعه یافته تلقی شود.
مثلاً وجود یک واحد صنعتی درون یک بافت متراکم مسکونی از مصادیق بارز ناسازگاری است.
کیفیت و قدمت بناها
هر چه از مقدار بناهای نامقاوم و فرسوده کاسته شود، توسعه از درون دارای روندی مثبت است. البته این شاخص، ارزیابی اولیه از وضعیت اقتصادی و الگوهای فرهنگی ساکنان شهر را نیز هویدا میکند.
شاخص نفوذ پذیری
هر چه میزان برخورداری و سهم هر بلوک شهری از معابر و شبکه دسترسیها بیشتر باشد، بستر توسعه از درون فراهمتر میشود. براساس استانداردهای موجود مناطق و نواحی، این شاخص میتواند بین 20 تا 25درصد سطح بلوک شهری در نظر گرفته شود.
شاخصهای اجتماعی – اقتصادی
هر چه میزان مشارکت و آگاهی اجتماعی ساکنان شهرها بالاتر باشد یا توان اقتصادی ساکنان و شهروندان بالاتر باشد و سطح آسایش آنها در شهر، محله و واحد مسکونی بهتر شود، اینها بیانگر توسعه یافتگی شهر از درون است.
همچنین اینها میتواند با شاخصهای جزئی تری همچون نرخ اشتغال، نسبت جمعیت فعال، بار تکفل، بعد خانوار، تراکم خانوار در واحد مسکونی، تراکم نفر در اتاق همراه باشند.
شاخصهای زیستمحیطی
در عرصه واقعی، هر جا نسبت فضای کار بر فضای مسکونی و گردشگری غلبه میکند مسائل و مشکلات اجتماعی و زیستمحیطی بروز میکند. تولید و توزیع انواع آلودگیها در زمین و هوا سبب کاهش کیفیت محیط زندگی شهری میشود.
علاوه بر شبکههای معابر و گرههای ترافیکی، کاربریها و فعالیتهای آلودهکننده مثل حملونقل، انبارها، تعمیرگاههای وسایل نقلیه و... طیف وسیعی از آلایندههای مضر و خطرناک را وارد فضا و محدوده شهری میکنند. کانالهای فاضلاب قدیمی، چاههای جذبی از جمله منابع آلودگی آب و خاک هستند.
شبکه معابر و گرههای ترافیکی و میدان از جمله منابع آلودگی صوتی فضاهای شهری بهویژه در مناطق پر تردد هستند.
وجود سازمانهای غیردولتی
هر چه تعداد تشکلهای مردمی برای حل مسائل شهری بیشتر باشد حاکی از تحقق روند شهر مشارکتی و بالارفتن افزایش تعلق مردم به شهر و محله خود است.
هر چه مشارکت مردم در اداره شهر و محله خود بالاتر باشد، شهر بسیار سریعتر از آنچه فکر میشود، از درون توسعه مییابد.